آیه 70 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 70 اعراف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا ۖ فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<69 آیه 70 سوره اعراف 71>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

قوم هود گفتند: آیا تو بر آن به سوی ما آمده‌ای که خدا را به یکتایی پرستیم و از بتهایی که پدران ما می‌پرستیدند دست برداریم؟ (این کار نخواهیم کرد) تو اگر راست می‌گویی هر عذابی که به ما وعده می‌دهی زود به انجام رسان.

گفتند: آیا به سوی ما آمده ای که ما فقط خدا را بپرستیم، و آنچه را پدرانمان می پرستیدند واگذاریم؟ اگر از راستگویانی آنچه را از عذاب و گزند به ما وعده می دهی برای ما بیاور.

گفتند: «آيا به سوى ما آمده‌اى كه تنها خدا را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم؟ اگر راست مى‌گويى، آنچه را به ما وعده مى‌دهى براى ما بياور.»

گفتند: آيا نزد ما آمده‌اى تا تنها اللّه را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى‌پرستيدند رها كنيم؟ اگر راست مى‌گويى آنچه را كه به ما وعده مى‌دهى بياور.

گفتند: «آیا به سراغ ما آمده‌ای که تنها خدای یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما می‌پرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست می‌گوئی آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی، بیاور»!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘Have you come to [tell] us that we should worship Allah alone and abandon what our fathers have been worshiping? Then bring us what you threaten us with, should you be truthful.’

They said: Have you come to us that we may serve Allah alone and give up what our fathers used to serve? Then bring to us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.

They said: Hast come unto us that we should serve Allah alone, and forsake what our fathers worshipped? Then bring upon us that wherewith thou threatenest us if thou art of the truthful!

They said: "Comest thou to us, that we may worship Allah alone, and give up the cult of our fathers? bring us what thou threatenest us with, if so be that thou tellest the truth!"

معانی کلمات آیه

نذر: وذر: ترك كردن. عرب از اين كلمه ماضى و مصدر و اسم فاعل به كار نبرده است. به جاى آنها: ترك و تارك به كار برده اند. «نذر» در آيه، صيغه متكلم مع الغير است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «70»

(قوم عاد به حضرت هود) گفتند: آيا به سوى ما آمده‌اى تا فقط خدا را به بپرستيم و آنچه را پدران ما مى‌پرستيدند رها كنيم؟ اگر از راستگويانى، پس آنچه (از عذاب الهى) به ما وعده مى‌دهى بر ما بياور.

پیام ها

1- تعصّب به جاى منطق، محكوم است و تقليد جاهل از جاهل و تبعيّت به دليل رابطه‌ى خويشاوندى مردود است. «يَعْبُدُ آباؤُنا»

2- حفظ رسوم و سنّت‌هاى نياكان، همه جا ارزشمند نيست. «يَعْبُدُ آباؤُنا»

3- تعصّب و تقليد بى‌جا، مانع شناخت حقيقت است و انسان را به عناد مى‌كشد. «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»

4- گاهى عادت بر فطرت پيروز مى‌شود، مثل غلبه‌ى عادت بت‌پرستى نياكان بر فطرت حقّ‌طلبى نسل جديد. «نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا»

5- انبيا، در برخورد با خرافات و انحرافات، سنّت شكن بوده‌اند. «وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (70)

حضرت هود عليه السّلام قوم را مى‌ترسانيد از عذاب الهى، و نهى مى‌فرمود از شرك و بت پرستى:

قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ‌: قوم در جواب گفتند: اى هود، آيا آمدى به ما تا عبادت كنيم خداى واحد را، وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا: و ترك كنيم و واگذاريم همه آن اله را كه اسلاف و آباء ما عبادت كردند، يعنى ما ترك نمى‌كنيم عبادت اصنام آباء را و خداى واحد تو را عبادت ننمائيم، فَأْتِنا بِما تَعِدُنا: پس بيار به ما عذابى را كه به ما ايعاد نمودى، إِنْ كُنْتَ مِنَ‌

«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 217، حديث 3.

جلد 4 صفحه 112

الصَّادِقِينَ‌: اگر تو از راستگويانى و در ادعاى خود صادقى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 69 تا 70

أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى‌ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (69) قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (70)

ترجمه‌

آيا تعجب نموديد كه آمد شما را تذكره از پروردگارتان بر مردى از شما تا بترساند شما را و ياد كنيد وقتى را كه گردانيد شما را جانشينان بعد از قوم نوح و افزود شما را در خلقت بسطى پس ياد كنيد نعمتهاى خدا را باشد كه شما رستگار شويد

گفتند آيا آمدى ما را براى آنكه عبادت كنيم خدا را بتنهائى و واگذاريم آنچه را كه بودند عبادت ميكردند پدران ما پس بياور ما را آنچه را وعده ميدهى ما را اگر هستى از راستگويان.

تفسير

تتمه مقال حضرت هود است كه بدوا برويّه حضرت نوح در جواب قوم خود كه تفسيرش گذشت مشى فرموده و بعدا تذكّر داده است قوم خويش را بآنكه خدا وارث زمين فرمود شما را بعد از آنكه غرق فرمود قوم نوح را براى عصيانشان و علاوه بشما رشد جسمى و قوت بدنى عطا فرمود و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه قامت آنها بلند مانند نخل بود و قوتشان بقدرى بود كه سنگ را با دست از كوه ميكندند و در خاتمه نتيجه گرفته است كه پس شما رهين الطاف الهى هستيد و بايد نعم او را فراموش نكنيد و شكر آنرا بجا آوريد و عبادت غير او را ننمائيد و معصيت او را نكنيد و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه فرمود اعظم نعم الهى بر خلق ولايت ما اهل بيت است و پس از ختم مقال آنحضرت قوم جواب دادند بنحو استبعاد كه تو آمدى كه ما دست از دين آباء و اجداد خود برداريم و فقط خداى ناديده را عبادت كنيم اين ممكن نيست اگر راست ميگوئى بوعده خود عمل كن و از خداى خود بخواه كه عذاب بر ما نازل نمايد و در آيه دلالت است بر آنكه عبادت آنها مخصوص بخدا نبوده نه آنكه مخصوص بغير خدا بوده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا أَ جِئتَنا لِنَعبُدَ اللّه‌َ وَحدَه‌ُ وَ نَذَرَ ما كان‌َ يَعبُدُ آباؤُنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (70)

گفتند قوم‌ هود ‌که‌ آيا آمده‌اي‌ ‌ما ‌را‌ ‌که‌ عبادت‌ كنيم‌ ‌خدا‌ ‌را‌ تنها و واگذاريم‌ خداياني‌ ‌که‌ پدران‌ ‌ما عبادت‌ ميكردند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌اگر‌ تو راستگو هستي‌ ‌پس‌ بياور ‌بر‌ ‌ما ‌آن‌ عذابي‌ ‌که‌ ‌بما‌ وعده‌ ميدادي‌.

مدتي‌ ‌بود‌ ‌من‌ متفكر بودم‌ ‌در‌ اينكه‌ طبقات‌ مشركين‌ ‌براي‌ چه‌ ‌اينکه‌ اندازه‌ پافشاري‌ و جديت‌ دارند ‌در‌ ‌اينکه‌ اصنام‌ ‌که‌ ‌خود‌ بدست‌ ‌خود‌ ميتراشيدند و فرمايشات‌ انبياء ‌را‌ درباره‌ توحيد قبول‌ نميكردند ‌تا‌ برخورد كردم‌ بعوام‌ شيعه‌ راجع‌ باين‌ علامات‌ دسته‌جات‌ و ‌اينکه‌ شمائل‌ منسوبه‌ بائمه‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ ‌با‌ اينكه‌ تمام‌ علماء اعلام‌ گوشزد ‌آنها‌ كردند ‌که‌ اينها هيچ‌ مدرك‌ و مبنايي‌ ندارد ‌اگر‌ كسي‌ بيك‌ پر ‌اينکه‌ علامات‌ بي‌اعتنايي‌ كند ميخواهند ‌او‌ ‌را‌ بقتل‌ برسانند، اصنام‌ مشركين‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ كار ‌که‌ دست‌ عوام‌ بيفتد مثل‌ عاداتي‌ ‌که‌ زنها دارند ‌در‌ مجالس‌ عقد و عروسي‌ ممكن‌ نيست‌ دست‌ بردارند ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ قالُوا أَ جِئتَنا لِنَعبُدَ اللّه‌َ وَحدَه‌ُ

جلد 7 - صفحه 362

فقط يك‌ ‌خدا‌ ‌را‌ عبادت‌ كنيم‌ و ‌اينکه‌ همه‌ خداياني‌ ‌که‌ داريم‌ رها كنيم‌ وَ نَذَرَ ما كان‌َ يَعبُدُ آباؤُنا ‌با‌ اينكه‌ پدران‌ و بزرگان‌ و رؤساء ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ ميپرستيدند هرگز ممكن‌ نيست‌ ‌ما رها كنيم‌ فَأتِنا بِما تَعِدُنا ‌پس‌ بياور ‌براي‌ ‌ما آنچه‌ ‌بما‌ وعده‌ ميدادي‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ ‌که‌ ‌در‌ صورت‌ مخالفت‌ ‌ما دچار و گرفتار ‌آن‌ ميشويم‌ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ آمده‌اي‌ و دستور توحيد آورده‌اي‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 70)- اما در مقابل این اندرزها و راهنماییهای منطقی و یادآوری نعمتهای الهی آنها که منافع مادی خود را در خطر می‌دیدند و قبول دعوت او را مانع هوسبازیهای خویش می‌دانستند، در مقام مخالفت برآمده و «گفتند: آیا به سراغ ما آمده‌ای که تنها خدای یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما می‌پرستیدند، رها کنیم»؟ نه هرگز چنین چیزی، ممکن نیست (قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا).

و سر انجام برای این که امید «هود» را بکلی از خود قطع کنند و به اصطلاح حرف آخر را به او زده باشند گفتند: «اگر راست می‌گویی (و عذابها و مجازاتهایی را که به ما وعده می‌دهی حقیقت دارد) هر چه زودتر آنها را به سراغ ما بفرست و ما را محو و نابود کن»! (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).

یعنی ما کمترین واهمه‌ای از تهدیدهای تو نداریم.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع