آیه 6 سوره انبیاء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<5 آیه 6 سوره انبیاء 7>>
سوره : سوره انبیاء (21)
جزء : 17
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

پیش از اهل مکه هم ما اهل هر شهری که ایمان (به خدا و روز قیامت) نیاوردند همه را هلاک کردیم آیا اهل مکه ایمان خواهند آورد؟

ترجمه های انگلیسی(English translations)

No town that We destroyed before them believed. Will these then have faith [if they are sent signs]?

معانی کلمات آیه

«قَرْیَةٍ»: آبادی. مراد مردمان آبادی است. «مِن قَرْیَةٍ»: برخی حرف «مِنْ» را دالّ بر عموم نفی مابعد دانسته‌اند. یعنی: هیچ کدام از ملّتهای پیشینی که درخواست معجزه کرده‌اند ایمان نیاورده و در نتیجه نابود شده‌اند. ولی بهتر است (مِنْ) تبعیضیّه بشمار آید. به هر حال خدا چنین معجزه‌ای بدیشان نمی‌نمایاند، چرا که حتماً ایمان نمی‌آورند و در نتیجه نابود می‌شوند. خداوند هم پیشتر خواسته است که عذاب استیصال دامنگیر این ملّت نشود.

نزول

قتادة گوید: اهل مکه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: اگر آنچه که می‌گوئى راست بوده و حق می‌باشد و از ایمان آوردن ما شادمان و خوشحال می‌گردى. کوه صفا را براى ما مبدل به طلا گردان. در این هنگام جبرئیل آمد و گفت: یا رسول اللّه اگر مایل باشى ما درخواست اهل مکه را انجام خواهیم داد ولى اگر بعد از انجام درخواست خود ایمان نیاورند، خداوند به آنان مهلت نخواهد داد و اگر هم مایل باشى تا مدتى معین بعد از انجام درخواست مزبور از براى ایمان آوردن آنان به ایشان مهلت بدهى خود میدانى، سپس این آیه نازل گردید.[۱][۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «6»

تمام آبادى‌هايى كه پيش‌از اينها هلاكشان كرديم، (تقاضاى اين‌گونه معجزات را كردند، ولى همين كه پيشنهادشان عملى شد) ايمان نياوردند، پس آيا اينان ايمان مى‌آورند؟

وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «7»

و (اى پيامبر! به آنان بگو:) ما (هيچ پيامبرى را) پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه (آنها نيز) مردانى بودند كه ما به ايشان وحى مى‌كرديم، پس اگر نمى‌دانيد از اهل اطلاع (و اهل‌كتب آسمانى) بپرسيد.

نکته ها

در آيات قبل، كفّار مى‌گفتند: «هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»؟ آيا اين مرد، جز بشرى مثل شماست؟ در اين آيه خداوند مى‌فرمايد: نه تنها اين پيامبر صلى الله عليه و آله بلكه تمام انبياى پيشين نيز انسان‌هايى بودند كه به آنان وحى مى‌شده است. بشر بودن با پيامبرى منافاتى ندارد.

چون مشركين با اهل كتاب رابطه خوبى داشتند، خداوند به آنان مى‌فرمايد: از اهل كتاب (يهود و نصارى) سؤال كنيد.

سؤال از اهل ذكر ورجوع به كارشناس، يك اصل عقلايى است ودر اين آيه مراد از اهل ذكر علماى يهود ونصارى هستند. در روايات سفارش شده كه هر كجا متحير شديد از اهل‌بيت پيامبر عليهم السلام سؤال كنيد كه آن بزرگواران مصداق كامل اهل‌ذكر هستند.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نه عالم اهل سكوت وكتمان باشد و نه جاهل خاموش. لا ينبغى للعالم أن يسكت على علمه و لا ينبغى للجاهل أن يسكت على جهله و قد قال الله تعالى: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ ... «1»

جلد 5 - صفحه 426

پیام ها

1- سنّت الهى اين است كه هر كجا كفر و لجاجت باشد قهر الهى خواهد بود. ما آمَنَتْ‌ ... أَهْلَكْناها (ايمان سبب حفظ و بقاى جوامع بشرى است.)

2- با ديده‌ى عبرت به تاريخ بنگريم. «أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ»

3- تمام انبيا از مردان بوده‌اند. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا»

4- به همه‌ى انبيا وحى مى‌شده وعلم آنان از همين سرچشمه است. «نُوحِي إِلَيْهِمْ»

5- سؤال و پرسش، سفارش دين است. «فَسْئَلُوا»

6- سؤال بايد براى فهميدن باشد، نه چيز ديگر. فَسْئَلُوا ... إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌

7- تا از اهلش نپرسيم، به علم نمى‌رسيم. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ ...

8- در مسائل اعتقادى ودينى تا رسيدن به علم، كاوش وتحقيق كنيم. فَسْئَلُوا ...

9- عالم بايد در دسترس باشد تا سؤال از او ممكن باشد. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»

10- اهل علم بودن كافى نيست، اهل ذكر بودن با ارزش است. (بسيارند افراد دانشمندى كه از خدا غافلند) «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»

11- در هر كارى اهليّت لازم است، داشتن اطلاعات سطحى، تقليدى وگذرايى كارساز نيست. «أَهْلَ الذِّكْرِ»

12- بر اهل ذكر، راهنمايى مردم واجب است وگرنه امر به سؤال، لغو و بيهوده خواهد بود. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»


«1». تفسير درّالمنثور.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير جامع البيان.
  2. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 533.

منابع