آیه 61 سوره یس
<<60 | آیه 61 سوره یس | 62>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است؟!
و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم،
و اينكه مرا بپرستيد؛ اين است راه راست!
و مرا بپرستيد، كه راه راست اين است؟
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«وَ أَنِ اعْبُدُونِی ...»: عطف بر (لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) است و واژه (أَنْ) تفسیریّه است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ «59»
و (گفته مىشود) اى گناهكاران و مجرمين! امروز (از نيكوكاران) جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ «60» وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ «61»
اى فرزندان آدم! مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه همانا او براى شما دشمنى آشكار است. و تنها مرا بپرستيد، كه راه مستقيم همين است.
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ «62»
امّا شيطان گروه زيادى از شما را گمراه كرد، پس چرا تعقّل نمىكرديد؟
نکته ها
جدايى گناهكاران از نيكوكاران طبق قانون عدل الهى است، كه فرمود: مؤمن و كافر يكسان نيستند: «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» «1» شايد هم مراد از جدا شدن، جدايى مجرمين از يكديگر و تنها شدن و به درد فراق گرفتار شدن باشد، همچون زندان انفرادى در دنيا كه مجرمان را از يكديگر جدا مىكند.
«جِبِلًّا كَثِيراً» به جمعيّت زيادى گفته مىشود كه همچون كوه عظمت داشته باشد. «2»
تفسير نور(10جلدى) ج7 550
نکته ها
مراد از عبادت شيطان، اطاعت شيطان است، چنانكه در حديث مىخوانيم: «من اطاع رجلا فى معصية فقد عبده» «3» هر كس در گناه از كسى اطاعت كند، بندگى او را كرده است.
پیام ها
1- قيامت روز فيصله و جدايى است. «وَ امْتازُوا الْيَوْمَ»
2- خداوند (از طريق انبيا، عقل و فطرت) از انسان پيمان گرفته است. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ»
«1». سجده، 18.
«2». مفردات راغب.
«3». وسائل، ج 18، ص 79.
جلد 7 - صفحه 551
3- شيطان پدر شما را فريب داد و شما فرزندان كسى هستيد كه اطاعت شيطان كرد. يا بَنِي آدَمَ ... لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ
4- انسان، از دو حال خارج نيست، يا بنده خداست يا بنده شيطان. لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ ... اعْبُدُونِي
5- دشمن بودن شيطان آشكار است. (فكرى كه سنگ و چوب را به جاى خدا براى انسان جلوه مىدهد در انحراف آن هيچگونه ابهامى نيست.) «عَدُوٌّ مُبِينٌ»
6- راه مستقيم كه هر شبانه روز در نماز از خدا مىخواهيم، همان اطاعت از او و عبادت اوست. «اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»
7- از سرنوشت فريب خوردگان عبرت بگيريد. أَضَلَ ... جِبِلًّا كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
8- انديشه در سرنوشت تلخ قربانيان فريب شيطان، راه نجات از وسوسهها و دامهاى اوست. «أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي: و عهد نكردم آنكه مرا پرستش كنيد زيرا كه، هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ: اين پرستش شما ذات يگانه مرا و ترك اطاعت شيطان، راه راست است كه سالك خود را به بهشت مىرساند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61) وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ (62) هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63) اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (64) الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (65)
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66) وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ (67)
ترجمه
و آنكه بپرستيد مرا اينست راه راست
و بتحقيق گمراه كرد از شما خلق بسيارى را آيا پس نبوديد كه دريابيد بعقل
اينست دوزخى كه بوديد وعده داده ميشديد
برويد بمانيد در آن براى آنكه كفر ميورزيديد
امروز مهر مىنهيم بر دهنهاشان و سخن ميگويد با ما دستهاشان و گواهى ميدهد پاىهاشان بآنچه بودند
جلد 4 صفحه 415
كسب ميكردند
و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مىبينند
و اگر بخواهيم برگردانيم صورتهاى آنها را در جاى خودشان پس نتوانند گذشتن را و نه برميگردند.
تفسير
از جمله خطاب خداوند بگناهكاران مذكور در آيات سابقه است كه بعد از نهى از عبادت شيطان امر بعبادت خود فرموده با توصيف آن به اين كه راه مستقيم بجانب بهشت اين است و بيان عداوت شيطان به اين كه تاكنون خلق كثيرى را از شما بنى آدم گمراه نموده بمعصيت يا كفر چرا نبايد تاكنون بعقل دريافته باشيد كه اطاعت هواى نفس و شيطان موجب گمراهى است شما كه منكر جهنّم بوديد اين آتش همان است كه انبياء و اولياء بشما وعده ميدادند كه در صورت معصيت خدا داخل در آن ميشويد امروز داخل شويد و بمانيد و ملازم با عذاب باشيد در آن براى كفرتان بخدا و تكذيبتان انبياء و اولياء را در دنيا و بعدا خداوند روى سخن را از آنها گردانده ميفرمايد در اين روز ما مهر خاموشى بدهان آنها مىنهيم و كارى ميكنيم كه قدرت بر انكار معاصى خودشان نداشته باشند باين كيفيّت كه دستها و پاهايشان را بسخن درميآوريم كه با ما تكلّم ميكنند و شهادت ميدهند باعمال ناشايستهئى كه از آنها در دنيا صادر شده و با اينحال ديگر آنها نميتوانند منكر شوند با آنكه اراده انكار دارند مانند كسيكه دهانش مهر شده و زبانش بند آمده باشد اين معنى بنظر حقير رسيده ولى مفسّرين فرمودهاند خداوند قوّه ناطقه را از زبان آنها ميگيرد و باعضاء ديگر ميدهد و بعضى گفتهاند اين بعد از آنستكه منكر گناهان خود شدند و بعضى گفتهاند علامتى در اعضاء آنها پيدا ميشود كه دلالت دارد بر صدور معصيت از آنها و قمّى ره نقل نموده كه چون روز قيامت شود و مردم را خداوند جمع فرمايد نامه عمل هر كس را بدست او دهد و آنها مينگرند و منكر ميشوند كه آن اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آوردهاند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها را نكرديم و خدا از اين امر خبر داده آنجا كه فرموده روز كه مبعوث ميكند خدا آنها را تمامى پس قسم ميخورند براى او چنانچه قسم ميخورند براى شما و چون كار به اين جا ميكشد
جلد 4 صفحه 416
خدا زبان آنها را مهر ميكند و جوارح آنها نطق ميكنند بآنچه بودند كه بجا ميآوردند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه جوارح شهادت بر مؤمن نميدهند جز اين نيست كه شهادت ميدهند جوارح بر كسيكه مستحق عذاب شده امّا مؤمن پس عطا ميشود كتابش بدست راستش خدا فرموده پس امّا كسانيكه داده شده كتابشان بدست راستشان پس ايشان ميخوانند كتاب خودشان را و ستم كرده نميشوند ذرّهئى و نيز خدا ميفرمايد و اگر بخواهيم محو و نابود و كور كنيم چشمهاى كفّار را پس راه معتاد خودشان را پيش گيرند و نبينند راه را و نه جهتى را كه ميخواهند بجانب آن سير نمايند و نه چيزهاى ديگر را و اگر بخواهيم صورت آنها را تغيير ميدهيم بيكى از حيوانات و قواء آنها را ميگيريم هر جا باشند بطوريكه از جاى خودشان نتوانند حركت كنند و بجاى ديگر منتقل شوند و نتوانند برگردند بجاى قبل از مسخ خودشان و بصورت قبل از آن كه داشتند يا آنكه برنميگردند از تكذيبشان انبياء و اولياء را با اينحال كه در خود مشاهده مينمايند براى توغّلشان در تعصّب و عناد پس مستحق امثال اين عقوبتها هستند ولى بناى ما با خلق بر تعجيل در عقوبت نيست و مكاناتهم بصيغه جمع نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنِ اعبُدُونِي هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ (61)
و اينكه عبادت كنيد مرا اينست راه راست.
گفتند اقصر خطوط از مبدء بمعاد صراط مستقيم است و اينکه خط را عدل ميگويند چنانچه راههاي معوج و كج هر چه بيشتر باشد اطول ميشود و بسا به
جلد 15 - صفحه 96
مقصود هم نائل نميشود و چهار قسم عدل داريم عدل در عقائد عدل در اخلاق عدل در افعال عدل در حقوق عدل در عقائد اينكه معتقد بجميع عقائد حقه باشد نه چيزي زياد كند که بدعت در دين گذارد و نه چيزي از دين را منكر شود که در هر دو صورت كافر ميشود و از ايمان خارج ميشود نه افراط و نه تفريط و همين است صراط مستقيم و باقي طرق سبل الشيطان است چنانچه ميفرمايد وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ انعام آيه 154 عدل در اخلاق اتصاف بصفات حميده و ملكات حسنه و اخلاق فاضله صراط مستقيم است نه زياده روي و نه كوتاهي مثلا سخاوت حد وسط است زياده روي اسراف و تبذير است و كوتاهي بخل است تواضع حد وسط است زياده روي كبر و نخوت است و كوتاهي ذلت و خفت است و هكذا عدل در افعال اتيان بواجبات و ترك محرمات است که انسان عادل كسي را گويند که تارك كبائر و اصرار بر صغائر و منافيات مروت باشد و باصطلاح فرمان بردار باشد و زياده رويش رهبانيت است که در شريعت اسلام حرام است
(لا رهبانية في الاسلام)
و كوتاهيش فسق و فجور است عدل در حقوق حق خود را حفظ كند و نگذارد از بين ببرند و حق كسي را هم از بين نبرد و پايمال نكند تمام اينها مدخول وَ أَنِ اعبُدُونِي است زيرا دين مقدس اسلام چيزي فروگذار نكرده و مصداق هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ است و البته انسان در اينکه راه دو چيز لازم دارد اولا بايد علم براه پيدا كرد که اوجب واجبات تحصيل علم است بعقائد و اخلاق و اعمال و حقوق و ثانيا بايد سير كرد علم بي عمل و عمل بي علم ضلالت است چنانچه از حضرت رسالت است فرمود مردم چهار قسم هستند
(جاهل متهتك و عالم متهتك و جاهل متمسك و عالم متمسك)
سه قسم اول في النار و قسم اخير في الجنّة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 61)- در این آیه برای تأکید بیشتر و بیان آنچه وظیفه فرزندان آدم است میفرماید: آیا من به شما عهد نکردم که: «مرا بپرستید و از من اطاعت کنید که راه مستقیم همین است» (وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ).
از یک سو پیمان گرفته که اطاعت شیطان نکنند، چرا که او دشمنی و عداوت خود را از روز نخست آشکار ساخته.
و در مقابل پیمان گرفته که از او اطاعت کنند، و دلیلش را این قرار میدهد که «صراط مستقیم همین است» و این در حقیقت بهترین محرک انسانهاست.
ضمنا از این تعبیر استفاده میشود که این جهان سرای اقامت نیست، چرا که راه را به کسی ارائه میدهند که از گذرگاهی عبور میکند و مقصدی در پیش دارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم