آیه 5 سوره شعراء
<<4 | آیه 5 سوره شعراء | 6>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (وای بر اینان که) هیچ آیت و ذکر تازهای از خدای رحمان بر آنها نیاید جز آنکه از آن اعراض میکنند.
هیچ [مایه] تذکر جدیدی از سوی [خدای] رحمان برای آنان نمی آید، مگر آنکه از آن روی گردان می شوند.
و هيچ تذكر جديدى از سوى [خداى] رحمان برايشان نيامد جز اينكه همواره از آن روى برمىتافتند.
برايشان هيچ سخن تازهاى از خداى رحمان نازل نمىشود، جز آنكه از اعراض مىكنند.
و هیچ ذکر تازهای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان میشوند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- محدث: هر چيز تازهاى را حديث و محدث گويند. فعل باشد يا قول.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5»
هيچ تذكّر تازهاى از (طرف) خداوند مهربان برايشان نيامد، مگر آن كه از آن روىگردان بودند.
فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6»
پس آنان تكذيب كردند، و به زودى اخبار (كيفر) آنچه را كه به مسخره مىگرفتند به آنان خواهد رسيد.
جلد 6 - صفحه 296
نکته ها
در اين آيات براى كفّار سه خصلت بيان شده است: اعراض، تكذيب، استهزا. آرى انسان به تدريج و گام به گام به سقوط كشيده مىشود، ابتدا به حقّ بىاعتنايى و اعراض مىكند، سپس آن را تكذيب و آن گاه حقّ را مسخره مىكند. ولى بدترين حالت و صفت انسان، مسخره كردن حقّ است، لذا در اين آيه مىفرمايد: در آينده، خبرهاى مسخره كردن آنان به آنها خواهد رسيد. و نمىفرمايد: كيفر اعراض و تكذيب به آنان خواهد رسيد.
پیام ها
1- قرآن به تدريج نازل شده است. ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ ... مُحْدَثٍ
2- تذكّرهاى قرآن، يكى از الطاف دائمى خداوند است. «ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ»
3- هيچ تذكّرى در افراد سنگدل، كارساز نيست. «مِنْ ذِكْرٍ»
4- خداوند با تذكّر، تكرار ونوآورى، با كفّار اتمام حجّت مىكند. ذِكْرٍ ... مُحْدَثٍ
5- انسان نبايد به سنّتهاى كهن خود آن گونه دلبستگى داشته باشد كه هر حرف تازهاى را بشنود با آنكه حقّ است، باور نكند. ذِكْرٍ ... مُحْدَثٍ ... عَنْهُ مُعْرِضِينَ
6- دين، عامل هوشيارى است، نه تخدير. «مِنْ ذِكْرٍ»
7- گروهى از مردم به جاى پذيرش حقّ، از قبل راه لجاجت را انتخاب كردهاند.
(اعراض ودورى از حقّ، شيوه دائمى گروهى از مردم است). «كانُوا»
8- اعراضى كه برخاسته از استكبار وتكذيب باشد، خطرناك است. «مُعْرِضِينَ- كَذَّبُوا»
9- بىاعتنايى به خطرها و كيفرهاى آينده رمز قهر الهى است. «أَنْباءُ ما كانُوا»
10- آنان كه حقّ و پيروان آن را مسخره مىكنند، كارشان بىپاسخ نخواهد ماند.
«ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (يا در دنيا، يا در هنگام مرگ، يا در برزخ، يا در رجعت و يا در قيامت پاسخ كارهاى زشت خود را خواهند ديد.)
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 297
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5»
بعد از آن صفت منكران قرآن را مىفرمايد:
«1». تفسير برهان، ج 3، ص 180 و 181، ح 11.
«2». اكمال الدين، ج 2، ص 372، باب ما روى عن الرضا على بن موسى عليهما السّلام فى النص على القائم. روايت 5. چاپ دار الكتب الاسلامية و نيز در تفسير صافى. ج 4، ص 30 به نقل از اكمال. انتشارات سعيد مشهد.
«3». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 430. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 395
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ: و نمىآيد ايشان را هيچ موعظه و پندى از جانب خداى بخشاينده، محدث: كه تازه نازل شده، يعنى هيچ آيتى و سورهاى از قرآن مجدد فرود نيامده يكى بعد از ديگرى به جهت تكرير تذكير و تقريع تقرير. إِلَّا كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ: مگر كه باشند از آن روى گردانندگان، يعنى مجددا از آن اعراض كنند و اصرار نمايند بر آنچه هستند بر آن از شرك و كفر و طغيان و عصيان. «1» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است بر آنكه با قدرت قاهره الهيه به الجا نمودن ايشان را به ايمان، با وجود بر اين مهربان است به ايشان از جهت انزال قرآنى كه ذكر مىباشد، و مكرر فرمايد بر ايشان تذكر را؛ با اين حال اعراض نمايند و از آيات باهره روى برگردانند و تأمل و تدبر نمىكنند در آن تا از آن منتفع شوند. «2» تبصره: 1- آيه شريفه دليل است بر آنكه قرآن محدث باشد نه قديم، زيرا مراد از «ذكر» قرآن است چنانكه در آيه ديگر مىفرمايد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ».
2- به اتفاق، ذكر و وعظى كه از جانب خدا آيد جز قرآن نيست، و آن را وصف فرمود به حدوث؛ پس بنابراين قرآن حادث باشد نه قديم.
3- در آيه ديگر فرمايد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً» و قوله تعالى:
«فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ»* و ساير آيات ديگر كه صريحند در حدوث. و چون ثابت شد كه قرآن محدث باشد، پس براى او خالق خواهد بود، و او مخلوق و حادث باشد لا محاله؛ و قول اشاعره كه كلام نفسى قائلند مردود است، زيرا در لسان شرع و عرف، مراد از قرآن همين ما بين الدفتين مىباشد نه غير.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3» إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ «4»
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5» فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «7» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «8» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «9»
ترجمه
اين آيتهاى كتاب واضح كننده است
شايد تو باشى هلاك كننده خودت را از براى آنكه نشوند مؤمنان
اگر خواهيم فرو فرستيم بر آنها از آسمان علامتى پس گردد گردنهاشان براى آن افتادگان
و نميآيد آنها را هيچ ذكرى از خداى بخشنده، تو پديد آورده شده مگر آنكه باشند از آن روى گردانندگان
پس بتحقيق تكذيب نمودند پس زود باشد كه بيايد آنها را خبرهاى آنچه بودند كه بآن استهزاء ميكردند
آيا و نگاه نكردند بزمين كه چه قدر رويانديم در آن از هر صنفى نيكو
همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.
تفسير
در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون طسم نازل شد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود كه طاء طور سينا و سين اسكندريه و ميم مكه است و قمى ره فرموده طسم از حروف اسم اعظم خدا است و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طسم معناى آن انا الطّالب السّميع المبدى المعيد است و تحقيق حقيق راجع بفواتح السور در اول سوره بقره گذشت و نيز نقل شده كه طاء اشاره بشجره طوبى و سين كنايه از سدرة المنتهى و ميم خطاب بمحمد مصطفى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است
جلد 4 صفحه 97
و بعيد نيست چون فرموده اين آيات كتاب مبين است كه بيان كننده معارف و احكام است و صدق آن واضح است و پس از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مخاطب قرار داده و براى تسليت خاطرش فرموده جاى اين احتمال هست كه تو خود را بهلاكت اندازى و بكشى براى آنكه اهل مكه ايمان بآن نميآورند چرا اين اندازه خود را بمشقّت مياندازى ما اگر بخواهيم آنها مجبور بايمان شوند نازل مينمائيم بر آنها از آسمان علامت عذاب يا اثر شگفتآورى را كه گردنهاى گردنكشان در برابر آن بزير آيد و همه آنها قهرا مطيع و منقاد گردند ولى ما ميخواهيم آنها آشنا بوظائف خود شوند و از روى علم و معرفت عبادت و بندگى كنند و باراده و اختيار از معاصى اجتناب نمايند تا مستحق بهشت شوند لذا بتدريج آياتى براى تذكّر آنها ميفرستيم ولى مع الأسف نيامد نزد آنها هيچ آيات قرآن تازه واردى كه موجب تذكر آنها باشد در صورت توجه از طرف خداوند رحمن مگر آنكه آنها از آن رو گردان شدند و نسبت خضوع بأعناق با آنكه صفت خود آنها است يا براى ظهور اين صفت از آنها در اعناق است يا از اعناق رؤساء و گردنكشان آنها اراده شده يا مراد انكسار و افتادگى اعناق است و چون جزء آنها است با آن معامله ذوى العقول در جمع شده و در چند روايت از ائمه اطهار عليهم السلام كلمه آيه بعلائم حتمى ظهور صاحب الامر عليه السّلام از قبيل صيحه آسمانى و توقف خورشيد در نيمه روز و خروج روى و سينهئى از قرص آن و نداى منادى از آسمان با صوت عالمگير همه براى بشارت بظهور آنحضرت بأسم و رسم و امر به تبعيّت از او كه جاى شك و شبهه براى احدى باقى نماند و اعناق معاندين خاضع شود منطبق گشته و آيه شريفه با آن واقعه تطبيق شده است در هر حال كفار مكه تمام آيات سابقه و لاحقه را تكذيب نمودند و بآن اكتفا ننمودند بلكه مسخره و استهزاء هم كردند لذا خداوند فرموده در آتيه نزديكى بآنها معلوم خواهد شد و خبردار ميشوند كه حق با كه بوده و چه كتابى قابل تصديق و تعظيم است و چه كس لايق استهزاء و تخفيف و بر بيشتر از آنها امر در دنيا مكشوف گرديد و ببقيّه در آخرت مكشوف خواهد شد و باز براى متذكر شدن آنها بنعمت و قدرت الهى فرموده آيا نظر ننمودند بزيادى ميوههاى گوناگون و گلهاى
جلد 4 صفحه 98
رنگارنگ كه ما در زمين براى آنها رويانديم و دلالت بر قدرت تامّ و نعمت عامّ ما دارد و خوب و پسنديده و پر فائده است چون زوج در اين مقامات بر صنف اطلاق ميشود و از كريم در اين موارد حسن و صفا و كثرت نفع اراده ميگردد و آنها بجاى حق شناسى ناسپاسى كردند و بيشتر آنها بآيات ما ايمان نياوردند با آنكه دلالت اين صنع بر وجود صانع حكيم قادر تواناى ارجمند مهربان واضح و آشكار است و لذا با آنكه ميتواند بزودى از آنها انتقام بكشد مجازات آنها را بروز جزاى مقدّر در دنيا يا آخرت انداخته و تعجيل در عقوبت نفرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ مِنَ الرَّحمنِ مُحدَثٍ إِلاّ كانُوا عَنهُ مُعرِضِينَ «5»
و نميآيد آنها را از ذكري از پروردگار رحمن تازهاي، مگر آنكه آنها هستند از آن ذكر اعراض كنند.
(وَ ما يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ) ظاهرا مراد قرآن مجيد است چون يكي از اسامي قرآن ذكر است چنانچه ميفرمايد: إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ (سوره حجر آيه 9) و همچنين أَ وَ عَجِبتُم أَن جاءَكُم ذِكرٌ مِن رَبِّكُم عَلي رَجُلٍ مِنكُم (سوره اعراف آيه 63 و 67)، إِن هُوَ إِلّا ذِكرٌ لِلعالَمِينَ (سوره يوسف آيه 104) و نيز وَ هذا ذِكرٌ مُبارَكٌ أَنزَلناهُ (سوره انبياء آيه 51) و غير اينها از آيات.
(مِنَ الرَّحمنِ) که قرآن مجيد عين الفاظ او صادر از مصدر جلال پروردگار است و از اينکه جهت معجزه بزرگ حضرت رسالت است از حيث فصاحت و بلاغت و اخبار از مغيبات و از قضاياي انبياء سلف و از آينده و از حيث احكام و عقايد و اخلاقيات که جهات معجزه بودن او را
جلد 14 - صفحه 5
در مقدمه جلد اول بيان داشتيم.
(محدث) يعني جديد و تازه چون سابقه نداشته. صحف انبياء سلف و كتب آنها مثل الواح تورات و زبور و انجيل مكتوبا نازل شده و قرآن مجيد مقروّا چنانچه مكرر اشاره شده است.
(إِلّا كانُوا عَنهُ مُعرِضِينَ) اعراض از قرآن منحصر به كفار و مشركين نيست که بكلي منكر شوند و نسبتهاي ناروا به او دهند که قبلا بيان شده، بلكه اعراض از يك آيه او هم مصداق معرض است. چون قرآن مركب استقلالي است، هر سوره و هر آيه و هر جمله آن قرآن است، چه در قرائت، چه در لمس و مس و چه در حرمت تنجيس و چه در بي احترامي و چه در اعراض.
پس بناء علي هذا، شامل ميشود كساني را که از آيات راجعه بولايت يا آيات احكام مثل ربا و حدود و ديات و ساير احكام مثل حجاب و صلوة و زكاة و حج و امثال اينها اعراض كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- سپس به موضع گیری مشرکان و کافران در برابر قرآن اشاره کرده، میفرماید: «و هیچ ذکر تازهای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمیآید مگر این که از آن روی گردان میشوند» (وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ).
تعبیر به «الرَّحْمنِ» اشاره به این است که نزول این آیات از «رحمت عامه» پروردگار سر چشمه میگیرد که همه انسانها را بدون استثناء به سعادت و کمال دعوت میکند.
ج3، ص358
و تعبیر به «مُحْدَثٍ» (تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکی پس از دیگری نازل میگردد، و هر کدام محتوای تازهای دارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص329
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم