آیه 58 سوره نجم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ

مشاهده آیه در سوره


<<57 آیه 58 سوره نجم 59>>
سوره : سوره نجم (53)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

هیچ کس غیر خدا آن روز را آشکار نتواند ساخت.

کسی جز خدا برطرف کننده [سختی ها و هول و هراسش] نیست.

جز خدا كسى آشكاركننده آن نيست.

كس جز خداوند آشكارش نكند.

و هیچ کس جز خدا نمی‌تواند سختیهای آن را برطرف سازد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is none who may unveil it besides Allah.

There shall be none besides Allah to remove it.

None beside Allah can disclose it.

No (soul) but Allah can lay it bare.

معانی کلمات آیه

«کَاشِفَةُ»: ظاهر کننده و پدید آورنده. جلوگیری کننده. معنی دیگر آیه: جز خدا هیچکس نمی‌تواند از وقوع آن جلوگیری کند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَزِفَتِ الْآزِفَةُ «57» لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ «58»

رستاخيز نزديك شد. جز خداوند، كسى برطرف كننده (شدايد) آن روز نيست.

أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ «59» وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ «60»

پس آيا از اين سخن، تعجّب مى‌كنيد. و مى‌خنديد و گريه نمى‌كنيد؟

وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ «61» فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا «62»

در حالى كه شما غافل و هوس‌رانيد. پس تنها خدا را سجده كنيد و پرستش نماييد.

نکته ها

«آزفة» به معناى نزديك شونده و «سامد» به معناى سهو و غفلت و تكبّر است.

در حديثى در تفسير فرقان مى‌خوانيم كه بعد از نزول اين آيات، پيامبر صلى الله عليه و آله تا پايان عمر خندان نبود و تنها تبسّم مى‌كرد. در ضمن آيه آخر سجده واجب دارد.

شايد مراد از «هذَا الْحَدِيثِ» قرآن باشد، چنانكه در آيه 23 سوره زمر نيز قرآن به «حديث» تعبير شده است. «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ»

پیام ها

1- قيامت را دور نپنداريم. «أَزِفَتِ الْآزِفَةُ»

2- همه اسباب و وسايل، ذرّه‌اى از گرفتارى‌هاى قيامت را نمى‌كاهد. «لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ»

3- از تعجّب بعضى نسبت به قيامت، بايد تعجّب كرد. «تَعْجَبُونَ»

4- كسى كه قيامت را باور كند، از خنده خود مى‌كاهد و به ياد قيامت مى‌گريد. «وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ»

5- گاهى خنده، نشانه تكبّر و سرمستى است. تَضْحَكُونَ‌ ... وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ‌

6- راه درمان غرور و سرمستى، سجده و عبادت است. فَاسْجُدُوا ... وَ اعْبُدُوا

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 9 - صفحه 343

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ (58)

لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ: نيست مر وقت رسيدن آن را بجز خدا نفسى كه ظاهر سازنده آن باشد، يعنى نيست غير او سبحانه نفسى كه كاشف و مبين آن شود كه در چه وقت قيامت واقع شود، چنانچه فرمايد «لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ» «2»

«1» سوره قمر، آيه 1.

«2» سوره اعراف آيه 187.

جلد 12 - صفحه 362

زيرا هيچكس بر آن اطلاع ندارد مگر حق سبحانه. 2- نيست كسى كه در وقت حدوث آن كشف شدائد و رفع اهوال آن نمايد از بندگان غير او سبحانه.

3- نيست كسى كه قادر باشد بر كشف و رفع آن وقتى كه واقع شود غير او سبحانه الا آنكه او سبحانه رفع آن ننمايد. 4- نيست كسى كه قادر باشد بر كشف و رفع آن به تأخير، يعنى مؤخر سازد وقتى را كه مقدر شده براى وقوع آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‌ (42) وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى‌ (43) وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا (44) وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ (45) مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‌ (46)

وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى‌ (47) وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى‌ وَ أَقْنى‌ (48) وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى‌ (49) وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُولى‌ (50) وَ ثَمُودَ فَما أَبْقى‌ (51)

وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى‌ (52) وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى‌ (53) فَغَشَّاها ما غَشَّى (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى‌ (55) هذا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى‌ (56)

أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (57) لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ (58) أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ (59) وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ (60) وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ (61)

فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (62)

ترجمه‌

و بدرستيكه بسوى پروردگار تو است پايان هر امر

و بدرستيكه او خنداند و گرياند

و بدرستيكه او ميراند و زنده گرداند

و بدرستيكه او آفريد دو صنف حيوان را كه ذكور و اناث است‌

از نطفه‌اى وقتى كه مقدّر و ريخته ميشود

و بدرستيكه بر او است آفريدن ديگر

و بدرستيكه او توانگر ساخت و سرمايه داد

و بدرستيكه او پروردگار ستاره شعرى است‌

و بدرستيكه او هلاك نمود قوم عاد نخستين را

و ثمود را پس باقى نگذارد

و قوم نوح را پيشتر همانا آنها بودند ستمكارتر و سركش‌تر

و سرزمين زير و زبر شده را سرنگون ساخت‌

پس فرا گرفت آنرا آنچه فرا گرفت‌

پس بكدام نعمت پروردگارت شك ميآورى‌

اين بيم دهنده‌ايست از بيم دهندگان پيشين‌

نزديك شد نزديك شونده‌

نيست مر آنرا جز خدا ظاهر سازنده‌اى‌

آيا پس از اين سخن تعجّب ميكنيد

و مى‌خنديد و نمى‌گرييد

و شما مشغول بلهو و لعبيد

پس سجده كنيد مر خدايرا و بندگى كنيد او را.

تفسير

خداوند متعال در آيات سابقه چند جمله از صحف موسى و ابراهيم‌

جلد 5 صفحه 95

عليهما السلام نقل فرموده بود و در اين آيات متعرّض بقيّه مطالب آن دو كتاب آسمانى شده ميفرمايد و آنكه بسوى پروردگار عالم است بازگشت تمام امور از فصل خصومات و جزاى اعمال و غيرها و در روايات ائمه اطهار بانتهاء تكلّم و حسن سكوت وقتى منجرّ بگفتگو در ذات خدا شود تفسير شده و موجبات سرور و حزن بندگانرا خداوند فراهم ميفرمايد پس او ميخنداند و ميگرياند و قمّى ره نقل فرموده كه خدا آسمانرا ميگرياند بباران و زمين را ميخنداند بگل و گياه و خداوند ميميراند بندگانرا در دنيا برسيدن اجل مقدّر و زنده ميكند آنها را در قبر و قيامت براى مجازات اعمالشان و خداوند خلق فرموده انسان و حيوان را دو صنف ذكور و اناث نر و ماده از نطفه و منى مرد و زن وقتى كه از محلّ خود خارج و ريخته شود در رحم زن و قرار گيرد در آن و بعضى تمنى را بتقدير تفسير نموده‌اند و بنابراين شايد مراد تبديل صورت آن از خون و تغيير رنگ آن بسفيدى باشد در مسير خود از اصلاب آباء بأرحام امّهات چنانچه در نقل قمّى ره اشاره بآن شده است و بر خدا است كه خلق ديگرى بفرمايد و مردم را در وقت معيّنى زنده فرمايد و داد مظلوم را از ظالم بستاند چون وسائل ظلم را بظالم داده و وسائل دفاع را بمظلوم نداده و وعده انتقام را باو و پاداش اعمال خوب و بد بندگانرا بآنها داده و بايد بوعده خود وفا كند و او بى‌نياز فرموده است مردم را باداره معاش آنها و زائد بر آن از اموال براى مزيد نعمت و مكنت و در معانى و قمّى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد بى‌نياز نمودن هر انسانى است بمعاش او و خوشنود نمودن او است بكسب بازوى خود و قمّى ره نقل فرموده كه شعرى نام ستاره‌اى است در آسمان كه آخر شب طلوع ميكند و قريش و قومى از عرب او را عبادت مينمودند و بنابراين تخصيص آن بذكر براى اثبات مخلوقيّت است كه با خالقيت منافات دارد و خداوند هلاك فرمود قوم عاد را كه از پيشينيان بودند و پيغمبر آنها هود بود و گفته شده جمعى از آنها در وقت هلاك آن قوم در مكّه بودند و بعدا ظاهر شدند و بعاد اخرى معروف گشتند و نيز هلاك فرمود قوم ثمود را كه پيغمبر آنها حضرت صالح بود و احدى از آنها يا از هر دو قوم را

جلد 5 صفحه 96

خداوند در زمين باقى نگذارد و نيز هلاك فرمود قوم نوح عليه السّلام را كه قبل از آن دو قوم و ستمكارتر بخلق و طاغى و ياغى‌تر با خدا بودند چون آنحضرت را بسيار آزار مينمودند و نميگذاردند كسى نزد او برود و بقدرى او را ميزدند كه توانائى حركت برايش نمى‌ماند و نيز خداوند ساقط فرمود اهل قراء لوط را كه زير و زبر شد وقتى جبرئيل آنرا بآسمان برد و سرنگون بزمين افكند پس احاطه نمود بر آن قراء عذاب الهى بطوريكه بوصف در نيايد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از مؤتفكه بصره است بدليل آنكه امير المؤمنين عليه السّلام آنرا باين اسم خوانده و تكذيب زيادى از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور سابقه گذشته است چون اينها الطافى بوده كه نسبت باهل ايمان شده ميفرمايد پس بكدام يك از نعم و الطاف پروردگارت اى بنده حق‌شناس شك مى‌آورى و از آن بتوحيد او پى نميبرى با آنكه همه دلالت بر آن دارد يا در كدام يك از اين ادلّه توحيد خدا مجادله مينمائيد چون اينها همه انتقامات الهيّه بوده كه از ستمكاران بر انبياء و اهل ايمان كشيده شده و موجب عبرت و انذار خلق گشته لذا بعدا ميفرمايد اين پيغمبر منذر هم يكى از آن انبياء و منذرين سابق است همان عذابها كه براى ستمكاران بآنها نازل شد بر اهل شرك و عناد مكّه مترقب است نزديك شد آن حادثه كه بايد نزديك شود يا اكنون نزديك شده نيست جز خدا كسى قادر بر دفع و رفع آن و قمّى ره نقل فرموده كه مراد قيامت است و جمعى از مفسرين هم بآن تفسير نموده‌اند و هيچ نفسى نميتواند از شدائد و اهوال آن جلوگيرى نمايد و برطرف كند آنها را يا ظاهر سازد و برپا كند قيامترا و تأنيث كاشفه يا باعتبار نفس است كه مؤنّث مجازى است يا براى آنكه مصدر است مانند عاقبت و عافيت يعنى نيست براى آن از غير خدا كشفى و نزديكى قيامت باعتبار تحقّق وقوع آنست در آتيه‌اى كه دوام ندارد و بزودى تمام ميشود اينها بيانات مفسرين است ولى بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين‌

جلد 5 صفحه 97

خبر تعجّب ميكنيد از روى انكار و استهزاء مينمائيد از باب استكبار و گريه نميكنيد از فرط حزن و انزجار و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از آنحديث اخبار سابقه است و از آن معلوم ميشود كه اينخبر اخير هم از قبيل همان اخبار و از سنخ همان انذار است و محتمل است مراد از قيامت كه قمّى ره نقل فرموده قيامت صغرى باشد يعنى اجل شما نزديك شده و كسى جز خدا نميتواند از آن جلوگيرى نمايد و شما هنوز مشغول لهو و لعب يا غافل از ذكر خدا و در انكار و استكباريد پس روى نياز بدرگاه كارساز آوريد و سجده كنيد خدا را و بندگى و اطاعت نمائيد او را و دست از پرستش بتها برداريد تا مشمول رحمت الهى شويد و چون امر ظاهر در وجوب است در آخر اين سوره واجب است سجده نمودن چنانچه قبلا بيان شد و اللّه تعالى و اوليائه اعلم بمراده در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مداومت نمايد بر قرائت سوره النّجم در هر روز يا در هر شب به نيك نامى و محبوبيّت در ميان مردم زندگانى كند و آمرزيده از دنيا رود و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 5 صفحه 98

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


7

لَيس‌َ لَها مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ كاشِفَةٌ (58)

نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ قيامت‌ كسي‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ كشف‌ كند ‌که‌ چه‌ موقعي‌ واقع‌ و ظاهر مي‌شود و كشف‌ مي‌گردد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 58)- سپس می‌افزاید: مهم این است که «هیچ کس جز خدا نمی‌تواند در آن روز سختیهای آن را برطرف سازد» (لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ).

حاکم و مالک و صاحب قدرت در آن روز (و همیشه) خداست، اگر نجات می‌خواهید دست به دامن لطف او زنید، و اگر آرامش می‌طلبید در سایه ایمان به او قرار گیرید.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع