و چون شما ندای نماز بلند کنید آن را مسخره و بازی فرض کنند، زیرا آن قوم مردمی بیخرد و نادانند.
و چون برای نمازْ ندا در می دهید، آن را به مسخره و بازی می گیرند؛ این کار زشتشان به سبب این است که آنان گروهی هستند که [در حقایق و معارف] اندیشه نمی کنند.
و هنگامى كه [به وسيله اذان، مردم را] به نماز مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند، زيرا آنان مردمىاند كه نمىانديشند.
و چون بانگ نماز كنيد آن را به مسخره و بازيچه گيرند، زيرا مردمى هستند كه نمىانديشند.
آنها هنگامی که (اذان میگویید، و مردم را) به نماز فرا میخوانید، آن را به مسخره و بازی میگیرند؛ این بخاطر آن است که آنها جمعی نابخردند.
و هرگاه كه شما (به وسيلهى اذان، مردم را) به نماز فرامىخوانيد آن را به مسخره و بازى مىگيرند. اين به خاطر آن است كه آنان گروهى هستند كه نمىانديشند.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است كه جمعى از يهود و بعضى از مسيحيان، صداى مؤذّن را كه مىشنيدند و يا قيام مسلمانان را به نماز مىديدند، آنان مسخره و استهزا مىكردند. «1»
پیام ها
1- از رابطه و دوستى با كسانى كه اذان (وشعائر دينى) را مسخره مىكنند، بپرهيزيد. لا تَتَّخِذُوا ... وَ إِذا نادَيْتُمْ ...
2- نماز، چهره و مظهر دين است. (در آيهى قبل، استهزاى دين مطرح شد و در اين آيه استهزاى نماز، يعنى نماز سيماى دين است) اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً ... وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً
3- براى نماز، بايد ندا سر داد تا همه جمع شوند. «نادَيْتُمْ» (نماز بايد علنى باشد)
4- در جامعهى اسلامى، بايد براى نماز، فرياد زد و تبليغ كرد و هيچ كس نبايد مانع آن گردد. «نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ»
«1». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 324
5- شيوهى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بىخردان، اهل استهزا هستند.
شأن نزول «2»- مروى است كه چون مردمان بعد از استماع اذان برخاستندى، يهود با يكديگر گفتندى بر سبيل استهزاء: «قاموا لا قاموا و صلّوا لا صلّوا» يعنى برخاستند كه برنخيزند، و نماز گذارند كه نماز نگذارند، و مىخنديدند. حق
«1» بحار الانوار جلد صفحه حديث (خلق، 27)
«2» مجمع البيان ج 2 ص 213.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 120
تعالى آيه شريفه نازل فرمود:
وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ: و زمانى كه ندا مىزنيد و مردم را مىخوانيد به سوى نماز فريضه. اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً: مىگيرند نماز يا اذان را به سخريه و بازى؛ و اين دليل است بر مشروعيت اذان. در معالم- آورده كه نصرانى بود در مدينه هرگاه مؤذن گفتى «اشهد انّ محمّدا رسول اللّه» او گفتى «احرق اللّه الكاذب»: خدا دروغگو را بسوزاند. شبى خادم او آتش آورد، ترسا با اهل و عيالش در خواب بودند. شراره آتش بجست و خانه با آن جماعت كه بودند تمام بسوختند. ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ: اين استهزاء از ايشان به اذان يا نماز به سبب آنست كه آنها گروهىاند كه تعقل نمىكنند در اينكه چه عقوبت به آنها خواهد رسيد، چه سفه مؤدى به جهل به حق و استهزاء به آنست، و عقل مانع اينست.
مروى است «1» چون بعضى از كفار صداى نماز شنيدند گفتند: اى محمّد صلى اللّه عليه و آله اين چه بدعت است كه وضع كردهاى و قبل از تو پيغمبران ديگر به آن عمل نكردند، اگر چيزى در آن بودى انبياى سابق به اين اقدام مىنمودند، چه آواز قبيح است. حق تعالى به جهت رد قول ايشان آيه نازل فرمود «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ». «2» عبد اللّه عمر گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: مؤذنى كه براى خدا صداى نماز (اذان) گويد، ثواب او مثل ثواب شهيدى باشد كه در خون خود بغلطد مادام كه در اذان است، و هر تر و خشكى كه آواز او بشنوند براى او شهادت دهند، چون بميرد و او را در قبر نهند، هوامّ «3» زمين او را متأذى نسازند. «4» و روز قيامت ندا كنند: « «5»» «اين اضياف اللّه» كجايند مهمانان خدا، روزه داران حاضر شوند، گويند: «اين رعاة الشّمس و القمر» كجايند رعايت كنندگان آفتاب و ماه. مؤذنان را بياورند و ايشان را بر
«1» مجمع البيان ج 2 ص 214.
«2» فصلّت، 33.
«3» حشرات گزنده.
(4 و 5). مستدرك الوسائل، جلد اوّل، كتاب الصّلوة، صفحه 249، حديث 14 و 15.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 121
اسبان نجيب از نور سوار كنند و تاج كرامت بر سر ايشان نهند و به بهشت آرند.
(اين مثوبات مشروط به تقوى است).
عمر خطاب گفت كه: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود «اللّهمّ اغفر للمؤذّنين» گفتم: يا رسول اللّه، ما براى بانگ نماز شمشير مىزنيم، ما را دعا نمىكنى؟ فرمود بدان يا عمر كه روزگارى پيدا شود كه مردمان بانگ نماز را با ضعفا گذارند، بدانيد گوشتهاى مؤذنان بر آتش حرام است «1» (به شرط ايمان و عمل به حقيقت اذان).
و چون ندا مىكنيد بنماز ميگيرند آنرا سخريّه و بازيچه اين براى آنستكه آنها گروهى هستند كه تعقل ندارند.
تفسير
گفتهاند چون مؤذن حضرت رسول (ص) مشغول باذان ميشد بعضى از يهود و منافقان استهزاء و سخريه مينمودند باذان يا نماز و آنرا بازيچه ميپنداشتند چنانچه هنوز هم از بعضى مسلمانان ظاهرى اين اخلاق ناشايسته مشاهده ميشود و اين براى آنستكه آنها عقل نداشتند و فكر نمىكردند كه بچه شعار بزرگ و عمل خيرى كه بهترين اعمال است آنها را دلالت مينمايند و الا هرگز پيرامون چنين امر قبيح جاهلانه نميشدند.
و زماني که صداي شما بلند شد براي دعوت بنماز (اذان گفتيد) اهل كتاب و كفار نماز را استهزاء ميكنند متلك ميگويند و ملعبه ميپندارند و اينکه بواسطه آنست که اينها جماعتي هستند که عقل ندارند.
جلد 6 - صفحه 408
وَ إِذا نادَيتُم نداء در مقابل نجوي بمعني جار است که رفع صوت باشد که فريادش ميگوييم (الي الصلاة) که عبارت از اذان اعلاميست که مردم را دعوت بنماز ميكند و از اينکه جهت مؤذّن را منادي و جارچي حق ميگويند و هر كس باذان او بر خيزد و نماز گذارد او در ثوابش شريك ميشود و فرداي قيامت مؤذنين بر تلي از مشك بالا ميروند و اذان ميگويند و در بهشت بعد از مقام انبياء و اولياء و علماء مقامي بالاتر از مقام مؤذنين نيست و در هر خانه که اذان گفته شود فقر و مرض از آن خانه برداشته ميشود و كسي که اولاد پيدا نميكند بمداومت اذان نصيبش ميشود و غير اينها از فضائل و مثوبات.
اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً فاعل اتّخذوا همان اهل كتاب و كفار هستند و مرجع ضمير نماز است که بنماز استهزاء ميكنند و ملعبه ميشمارند و اينکه موضوع از امثال اينها که معتقد باسلام نيستند چندان مورد تعجب نيست واي بحال بسياري از مسلمانان امروزه که اينها هم بمؤذّن و اذان و نماز جماعت استهزاء و متلك ميگويند مسلما بطور قطع و اطمينان ميگويم از زمره مسلمين خارج و كافر و نجس و مرتد هستند و با همانها محشور خواهند شد.
در مورد نزول این آیه که دنباله آیه قبل است نقل شده که: جمعی از یهود و بعضی از نصاری صدای مؤذن را که می شنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز می دیدند شروع به مسخره و استهزاء می کردند، قرآن مسلمانان را از طرح دوستی با این گونه افراد برحذر داشت.
تفسیر:
در این آیه در تعقیب بحث گذشته در مورد نهی از دوستی با منافقان و جمعی از اهل کتاب که احکام اسلام را به باد استهزاء می گرفتند، اشاره به یکی از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه کرده، می گوید: «هنگامی که (اذان می گویید و مسلمانان را) به سوی نماز دعوت می کنید، آن را به باد استهزاء و بازی می گیرند» (وَ إِذا نادَیتُم إِلَی الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً).
قابل ذکر این که همانطور که در روایات اهل بیت علیه السّلام وارد شده است اذان از طریق وحی به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تعلیم داده شد.
سپس علت عمل آنها را چنین بیان می کند: «این به خاطر آن است که آنها جمعیت نادانی می باشند و از درک حقایق بدورند» (ذلِکَ بِأَنَّهُم قَومٌ لا یعقِلُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: