آیه 54 سوره فصلت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ ۗ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ

مشاهده آیه در سوره


<<53 آیه 54 سوره فصلت 54>>
سوره : سوره فصلت (41)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

الا (ای اهل ایمان) بدانید که کافران از لقای خدای خود در شک و انکارند و باز بدانید که خدا را بر همه موجودات عالم احاطه کامل است.

آگاه باش! که آنان نسبت به دیدار [قیامت و محاسبه اعمال به وسیله] پروردگارشان در تردیدند. [و] آگاه باش! که یقیناً او به همه چیز [با قدرت و دانش بی نهایتش] احاطه دارد.

آرى، آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند. آگاه باش كه مسلماً او به هر چيزى احاطه دارد.

بهوش باش كه آنها از ديدار پروردگارشان در ترديدند. بهوش باش كه او بر هر چيزى احاطه دارد.

آگاه باشید که آنها از لقای پروردگارشان در شکّ و تردیدند؛ و آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed, they are in doubt about the encounter with their Lord! Indeed, He embraces all things!

Now surely they are in doubt as to the meeting of their Lord; now surely He encompasses all things.

How! Are they still in doubt about the meeting with their Lord? Lo! Is not He surrounding all things?

Ah indeed! Are they in doubt concerning the Meeting with their Lord? Ah indeed! It is He that doth encompass all things!

معانی کلمات آیه

«مِرْیَةٍ»: شکّ وتردید

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «53»

ما در آينده نزديكى آيات خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنان نشان خواهيم داد، تا برايشان روشن شود كه قطعاً او حقّ است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيزى گواه است؟

أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ «54»

آگاه باش كه مردم از ملاقات پروردگارشان (در قيامت) در شكّى عميق هستند. آگاه باش كه او به هر چيزى احاطه دارد.

نکته ها

خداشناسى مراحلى دارد: گاهى از آثار پى به مؤثّر مى‌بريم. «آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» و گاهى خودش را مى‌يابيم و واسطه‌ها را كنار مى‌زنيم. «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ» همان گونه كه خودش شاهد بر يكتايى خود است. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» «1»

كى رفته‌اى ز دل كه تمنا كنم تو را

كى گشته‌اى نهفته كه پيدا كنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدى كه من‌

با صد هزار ديده تماشا كنم تو را

امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مى‌گويد: متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك ... عميت عين لا تراك آيا براى غير تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد.

چرا در معاد شك مى‌كنيم؟ آيا او نمى‌داند كه چه كرده‌ايم تا كيفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ» يا نمى‌تواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ»* آرى، هدف اين‌

«1». آل عمران، 18.

جلد 8 - صفحه 365

تشكيك‌ها باز كردن راه براى فسق و فجور است. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ» «1»

پیام ها

1- جلوه‌هاى قدرت و حكمت خدا تمام شدنى نيست. «سَنُرِيهِمْ» (يعنى علاوه بر آياتى كه در دسترس است، در آينده نيز آياتى را به آنان نشان خواهيم داد.)

2- پيشرفت علوم، گامى است براى خداشناسى. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»

3- تمام هستى، كلاس خداشناسى است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»

4- خداشناسى با توجّه به نزديك‌ترين موجود (خود انسان) تا دورترين نقطه‌ى هستى ممكن است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»

5- خداوند با همه اتمام حجّت مى‌كند. سَنُرِيهِمْ آياتِنا ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ‌

6- خداشناسى بايد با دريافت و باور همراه باشد. «يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»

7- تنها معبود حقّ، اوست. «أَنَّهُ الْحَقُّ»

8- با سؤال، فطرت‌هاى خفته را بيدار كنيد. أَ وَ لَمْ يَكْفِ‌ ...

9- ذات مقدّس خدا شاهد و گواه بر خود اوست. «أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»، چنانكه اولياى خدا چنين مى‌گفتند: «يا من دل بذاته على ذاته» (آفتاب آمد دليل آفتاب)

10- اگر ايمان به خداوند قطعى شود، ايمان به معاد كه جلوه‌اى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مى‌شود. أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ ...

«والحمدللّه ربّ العالمين»

«1». قيامت، 5- 6.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ (54)

بعد از آن در باره منكران قيامت و مكذبان حضرت رسالت فرمايد:

أَلا إِنَّهُمْ‌: آگاه باشيد و بدانيد از روى حقيقت كه كافران، فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ‌: در شك و ريب انداز رسيدن به ثواب و عقاب پروردگار خود روز جزا. اين كلام دال است بر سفاهت و جهالت ايشان به جهت اعتقاد به لازم نبودن ثواب و عقاب روز قيامت، عبث بودن خلقت بندگان و نسبت آن به حضرت سبحان، تعالى اللّه، عن ذلك علوا كبيرا. أَلا إِنَّهُ‌: آگاه باشيد بدرستى كه ذات خداوند سبحان، بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ: به همه چيز احاطه كننده است از روى علم شامل و قدرت كامل خود، و تمام بندگان را به جزاى عمل خود خواهد رسانيد از كافر و مؤمن و مطيع و عاصى به قسط و عدل.

«1» ديوان منسوب به امير المؤمنين عليه السلام گردآورى عبد العزيز الكرم چاپ مكتبة الشعبية، صفحه 57.

جلد 11 - صفحه 392

ج11، ص393

سوره چهل و دوم (شورى)

اين سوره مباركه را سورة الشريعه نيز گويند و در مكه معظمه نازل شده.

عدد آيات:

پنجاه و سه نزد كوفى، و پنجاه نزد ديگران.

عدد كلمات:

ششصد و شصت و شش كلمه.

عدد حروف:

سه هزار و هشتصد و هشتاد حرف است.

ثواب تلاوت:

از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه: هر كه اين سوره را تلاوت كند، حق سبحانه او را مبعوث فرمايد روز قيامت و روى او مانند آفتاب باشد، خطاب فرمايد اى بنده در دنيا مداومت به سوره حمعسق نمودى و ثواب آن را ندانستى، و اگر علم به آن داشتى هرگز از خواندن آن ملال نيافتى و بدان مداومت كردى. پس ملائكه را فرمايد او را داخل بهشت كنند و براى او در آن قصرى كه درها و شرفه و درجه آن از ياقوت سرخ و صفا و لطافت آن بر وجهى كه ظاهر آن از باطن آن و باطن آن از ظاهر آن هويدا باشد و هزار حور العين و هزار جوارى و هزار ولدان مخلدون براى او باشد. «1»

تذكره:

البته ثواب، محقق، لكن مشروط به تقوى و عمل به فرامين الهى خواهد بود.

«1» ثواب الاعمال (چ بيروت، 1403 ق) ص 142.

جلد 11 - صفحه 394

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ (51) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقاقٍ بَعِيدٍ (52) سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ (53) أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ (54)

ترجمه‌

و چون انعام نمائيم بر انسان اعراض كند و دور نمايد جانب خود را و چون برسد او را بدى پس صاحب دعائى است وسيع‌

بگو خبر دهيد كه اگر باشد از نزد خدا پس كافر شده باشيد بآن كيست گمراه‌تر از آنكه او در مخالفتى است دور از حق و حقيقت‌

زود باشد كه بنمايانيم بآنها نشانه‌هاى قدرت خود را

جلد 4 صفحه 566

در آفاق عالم و در وجود خودشان تا آشكار شود بر آنها كه او حق است آيا و كافى نيست براى تو پروردگارت كه او بر هر چيزى گواه است‌

آگاه باش كه همانا آنها در شكّى از ملاقات پروردگارشانند آگاه باش كه همانا او بر همه چيز احاطه دارد.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب احوال انسان سابق الذّكر ميفرمايد كه چون او را بانواع نعم خود متنعّم نمائيم بجاى شكرگزارى اعراض از ما نموده و بجانب خود از باب تكبّر و استغناء از ما دورى مينمايد و محتمل است از جانب مجازا نفس اراده شده باشد يعنى دور ميكند خود را و منحرف ميشود از ما و چون مبتلا ببلا و مرض و فقر و ساير گرفتاريها شود روى نياز بدرگاه كارساز آورد و دعاى عريض و طويلى نمايد و اين تعبير ظاهرا براى اشاره بزيادى دعاى او است با آنكه روح ندارد و مانند جسم عريض و طويلى است و به پيغمبر خود دستور داده كه از كفّار سؤال فرمايد اگر قرآن از جانب خدا باشد و شما كافر بآن شده باشيد آيا كسى گمراه‌تر از شما هست كه با حق و حقيقت مخالفت شديد آغاز نموديد بطوريكه شما در جانبى و حق در جانب ديگر واقع شده است با آنكه طريقه احتياط آنستكه اگر انسان در حق بودن امرى شك هم داشته باشد مخالفت ننمايد و فرموده ما بزودى آيات و ادلّه توحيد و حق بودن قرآن را در روى زمين بآنها ارائه ميدهيم از معجزات پى در پى كه بدست تو جارى مينمائيم و از ظهور صدق اخبار غيبيّه قرآن كه در خارج واقع ميشود و از ظهور وجوه اعجاز آن بر فصحاء و اهل معرفت و اقرار ايشان ببودن آن كلام خدا بتدريج كه بر تو نازل ميشود و در نفوس خود آنها كه مى‌بينند مغلوب و مقتول و اسير و ذليل و خوار شدند و مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و منصور گشتند با آنكه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر كفار بمسلمانان داده شده بود و ببلاياى ديگر از قبيل قحط و غلا كه بعد از هجرت تو بآن مبتلا ميگردند و بتأليف قلوبيكه از آنها در فتح مكّه و غيره بسيره مرضيّه تو حاصل ميشود تا مبيّن و واضح ميگردد بر آنها كه قرآن و دين تو حق است آيا كافى نيست لطف خداوند براى ارائه دادن حقانيّت تو كه همه جا حاضر و بر اعمال و احوال شما و آنها ناظر و گواه است آنچه تا كنون در ذيل اين آيه‌

جلد 4 صفحه 567

نگارش يافت بنظر حقير از ظاهر كلام الهى رسيده و بنابر اين ضمير در انّه الحقّ بمناسبت آيه سابقه بقرآن و دين اسلام راجع است ولى ظاهرا مشهور بين مفسّرين و حكما ارجاع آن است بتوحيد خدا و گفته‌اند مراد از آيات آفاقى امارات و ادلّه بر وجود صانع حكيم عليم است در عالم از گردش افلاك و انجم و موجودات ارضيّه از جبال و بحار و اشجار و پرندگان و چرندگان و امثال آنها و از آيات انفسى لطائف صنع و ودائع حكمت و خواص اعضا و دقايق اجزا و آنچه از وجود آن در انسان استدلال بذات احديّت و صفات جمال و كمال ميشود و مراد از او لم يكف بربّك كفايت خداوند براى اثبات توحيد است بوجود منبسط و فيض مقدّس خود بر تمام موجودات كه در همه و با همه و قبل از همه و بعد از همه موجود و حاضر و ناظر و گواه است بطوريكه خواص از خدا بخدا پى ميبرند و معانى ديگرى هم نقل نموده‌اند كه احتياج بذكر آنها نيست و در بعضى از روايات بظهور امام زمان عليه السّلام تأويل شده چون در رجعت بقدرى از عجايب و غرايب در آفاق و انفس مشاهده ميشود كه مردم يقين بمعارف حقّه پيدا ميكنند و در مصباح الشريعه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّه فما فقد من العبوديّة وجد فى الرّبوبيّه و ما خفى عن الربّوبيّه اصيب فى العبوديّه و استشهاد باين آيه فرموده و ظاهرا مراد آن باشد كه بنده از معرفت بنفس خود معرفت بخداى خود پيدا ميكند پس هر مرتبه از كمال كه خود را فاقد آن بيند مى‌يابد كه نقص از او و كمال در مبدأ وجود موجودات است و هر صفت كمالى كه از خداوند بر او مخفى مانده وقتى در وجود خود بيابد ميداند كه در خداوند اكمل از آن موجود است چون معطى شى‌ء فاقد آن شى‌ء نميباشد و در آيه اخيره خداوند اشاره فرموده بآنكه عمده اعراض مردم از قرآن و قبول دين حق براى آنستكه آنها در معاد و ثواب و عقاب خدا شك دارند و نميخواهند زير بار تكليف بروند ولى بايد بدانند كه خدا بتمام موجودات احاطه دارد و همه در پيشگاه او حاضر و بمجازات خواهند رسيد در مجمع و ثواب الاعمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره حم سجده را قرائت نمايد از براى او در قيامت نورى است تا چشمش كار ميكند و سرورى است و در دنيا عيشى است پسنديده كه مردم غبطه آنرا ميبرند و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 4 صفحه 568

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَلا إِنَّهُم‌ فِي‌ مِريَةٍ مِن‌ لِقاءِ رَبِّهِم‌ أَلا إِنَّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ مُحِيطٌ (54)

آگاه‌ باشيد ‌که‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ آيات‌ و ادله‌ و حجج‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌در‌ شك‌ هستند ‌در‌ بعث‌ و نشور و حشر ‌در‌ قيامت‌ آگاه‌ باشيد محققا خداوند متعال‌ احاطه‌ قيّوميّه‌ و علميّه‌ دارد بهر چيزي‌.

قلب‌ ‌که‌ سياه‌ شد و قساوت‌ پيدا كرد ‌اگر‌ هزار دليل‌ ‌بر‌ ‌او‌ اقامه‌ شود ‌حتي‌ ‌اگر‌ معاينه‌ شود باز ‌هم‌ باور نميكند و ‌در‌ شك‌ و ريب‌ ‌است‌ و انكار ميكند مريه‌ و مراء مجادله‌ ‌است‌ ‌بر‌ ابطال‌ حق‌ّ و اثبات‌ باطل‌ چنانچه‌ ميفرمايد:

أَ فَتُمارُونَه‌ُ عَلي‌ ما يَري‌ نجم‌ آيه 12 و بعضي‌ گفتند بمعني‌ جحود ‌است‌.

أَلا إِنَّهُم‌ فِي‌ مِريَةٍ مِن‌ لِقاءِ رَبِّهِم‌ لقاء رب‌ لقاء رحمت‌ و غضب‌ و ثواب‌ و عقاب‌ يوم القيمة ‌است‌ نه‌ آنچه‌ مجسمه‌ قائلند ‌که‌ ‌خدا‌ العياذ ديده‌ ميشود و ‌اينکه‌ ها مجادله‌ و انكار ميكنند بعث‌ ‌را‌.

أَلا إِنَّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ مُحِيطٌ باحاطه علم‌ و قدرت‌ نه‌ احاطه‌ ظرف‌ بمظروف‌ و عرش‌ و كرسي‌ و سماوات‌ و ارض‌.

(تم‌ّ بحمد اللّه‌ ‌سورة‌ فصّلت‌ و سيأتي‌ انشاء اللّه‌ ‌سورة‌ الشّوري‌ و ‌ما يتلوه‌ ‌من‌ بقية السّور و الحمد للّه‌ اولا و آخرا و ثابتا و دائما و الصلاة و السّلام‌ ‌علي‌ نبيّه‌ و آله‌ و اللّعن‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ ابدا مؤبدا و ‌ان‌ الحقير سيد ‌عبد‌ الحسين‌ طيّب‌.

جلد 15 - صفحه 452

‌سورة‌ الشّوري‌ (المسمّاة بحمعسق‌

بسم‌ اللّه‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ و الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمين‌ و الصّلاة و السّلام‌ ‌علي‌ خاتم‌ النّبيّين‌ و آله‌ الطّاهرين‌ و الانبياء و المرسلين‌ و عباد اللّه‌ الصّالحين‌ و اللّعن‌ ‌علي‌ أعدائهم‌ اجمعين‌ ‌الي‌ يوم الدّين‌.

اما فضلها: فعن‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌عن‌ سيف‌ ‌بن‌ عميرة ‌عن‌ الصادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ فرمود كسي‌ ‌که‌ قرائت‌ كند سوره حمعسق‌ ‌را‌ مبعوث‌ ميفرمايد خداوند ‌او‌ ‌را‌ روز قيامت‌ مثل‌ برف‌ سفيد ‌ يا ‌ مثل‌ خورشيد نوراني‌ خطاب‌ ميرسد ‌از‌ جانب‌ خداوند ‌که‌ اي‌ بنده ‌من‌ ادامه‌ دادي‌ سوره حمعسق‌ ‌را‌ و نمي‌دانستي‌ چه‌ ثوابي‌ دارد ‌اگر‌ ميدانستي‌ ملالت‌ ‌از‌ قرائت‌ ‌او‌ پيدا نميكردي‌ و لكن‌ جزاء ميدهم‌ تو ‌را‌ بجزاء خوب‌ داخل‌ كنيد ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌در‌ بهشت‌ قصري‌ ‌است‌ ‌از‌ ياقوت‌ سرخ‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آن‌ قصر درهايي‌ و تخت‌هايي‌ ‌از‌ ياقوت‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌آن‌ قصر شرف‌ و درجاتيست‌ ‌از‌ ياقوت‌ ‌که‌ ظاهرش‌ ‌از‌ باطن‌ و باطنش‌ ‌از‌ ظاهر نمايان‌ ‌است‌ و ديده‌ ميشود و ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ حوريه‌هايي‌ و هزار جاريه‌ و هزار غلمان‌ ‌از‌ ولدان‌ مخلدين‌ هست‌ ‌که‌ خداوند توصيف‌ فرموده‌ و اخباري‌ ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ ‌رسول‌ اللّه‌ و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ روايت‌ كرده‌ چون‌ مرسل‌ ‌بود‌، نقل‌ نكرديم‌.

453

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 54)- آخرین آیه این سوره، سر چشمه اصلی بدبختیهای این گروه مشرک و فاسد و ظالم را بیان کرده، می‌گوید: «آگاه باشید که آنها از لقای پروردگارشان (و رستاخیز) در شک و تردیدند» (أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ).

و چون ایمان به حساب و جزا ندارند دست به هر جنایتی می‌زنند «و آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد» (أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطٌ).

همه اعمال و گفتار و نیات آنها در پیشگاه علمش روشن است، و تمام آن برای دادگاه بزرگ قیامت ثبت و ضبط خواهد شد.

در حقیقت جمله اخیر پاسخی است به بعضی از شبهات کفّار در مورد معاد، از جمله این که: چگونه ممکن است این خاکهای پراکنده و به هم آمیخته شده از هم جدا گردد؟ و از این گذشته چه کسی آگاه از نیات و اعمال و گفتار همه انسانها در طول تاریخ بشر است.

قرآن در پاسخ همه این سؤالات می‌گوید: خدایی که به همه چیز احاطه دارد

ج4، ص324

تمام این مسائل برای او روشن است، و دلیل بر احاطه علمی او بر همه چیز تدبیر او نسبت به همه اشیاء است، چگونه ممکن است مدبر عالم از وضع جهان بی‌خبر باشد؟! منظور از «احاطه پروردگار» به همه چیز وابستگی همه موجودات در ذاتشان به وجود مقدس اوست.

به تعبیر دیگر در عالم هستی یک وجود اصیل و قائم به ذات بیش نیست، و بقیه موجودات امکانیه همه متکی و وابسته به او هستند که اگر یکدم این ارتباط از میان برداشته شود همه فانی و معدوم می‌شوند.

«پایان سوره فصّلت»

ج4، ص325

سوره شوری [42]

اشاره

این سوره 53 آیه دارد و همه آن- جز چند آیه که محل گفتگوست- در «مکّه» نازل شده است

محتوای سوره:]

این سوره بحثهای مختلفی دارد که بطور خلاصه چنین است:

بخش اول: که مهمترین بخش این سوره را تشکیل می‌دهد بحث پیرامون وحی و ارتباط خداوند با پیامبران از این طریق مرموز است.

بخش دوم: اشاراتی است پر معنی به دلائل توحید، و آیات خداوند در آفاق و انفس که بحث وحی را تکمیل می‌کند.

بخش سوم: اشاراتی به مسأله معاد و سرنوشت کفار در قیامت دارد.

بخش چهارم: یک سلسله مباحث اخلاقی است.

نامگذاری این سوره به این نام به خاطر آیه 38 است که مسلمانان را دعوت به مشورت در امور می‌کند.

فضیلت تلاوت سوره:]

در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «کسی که سوره شوری را بخواند روز قیامت با صورتی سفید و درخشنده همچون آفتاب محشور می‌شود، تا به پیشگاه خدا می‌آید، می‌فرماید: بنده من! قرائت سوره حم، عسق را تداوم دادی، در حالی که پاداش آن را نمی‌دانستی، اما اگر می‌دانستی چه پاداشی دارد هیچ گاه از قرائت آن خسته نمی‌شدی، ولی من امروز پاداش تو را به تو خواهم داد، سپس دستور می‌دهد او را وارد بهشت کنند و غرق در نعمتهای ویژه بهشتی».

ج4، ص326

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع