آیه 53 سوره شوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 53 شوری)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ

مشاهده آیه در سوره


<<52 آیه 53 سوره شوری 53>>
سوره : سوره شوری (42)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

یعنی به راه خدا همان خدایی که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، الا بدانید که رجوع تمام امور (عالم آفرینش) به سوی خداست.

راه آن خدایی که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. آگاه باشید! که همه امور به سوی خدا بازمی گردد.

راه همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست. هش‌دار كه [همه‌] كارها به خدا بازمى‌گردد.

راه آن خدايى كه از آن اوست هر چه در آسمانها و زمين است. آگاه باشيد كه همه كارها به خدا باز مى‌گردد.

راه خداوندی که تمامی آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها تنها بسوی خدا بازمی‌گردد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

the path of Allah, to whom belongs whatever is in the heavens and whatever is in the earth. Indeed all matters return to Allah!

The path of Allah, Whose is whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth; now surely to Allah do all affairs eventually come.

The path of Allah, unto Whom belongeth whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth. Do not all things reach Allah at last?

The Way of Allah, to Whom belongs whatever is in the heavens and whatever is on earth. Behold (how) all affairs tend towards Allah!

معانی کلمات آیه

«صِرَاطٍ»: بدل از (صِرَاطٍ) آیه قبلی است.«تَصِیرُ»: منتهی می‌گردد. برمی‌گردد. رجوع و برگشت دارد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «52»

و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى كرديم و تو نه كتاب را مى‌دانستى چيست و نه ايمان را، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كه از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت كنيم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدايت مى‌كنى.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 427

صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ «53»

راه خداوندى كه آنچه در آسمان‌ها و زمين است براى اوست. بدانيد كه همه امور به سوى او باز مى‌گردد.

نکته ها

اين سوره با آيه وحى شروع شد، «حم‌، عسق‌، كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ» و با آيه وحى پايان مى‌پذيرد. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»

مراد از «روح» در اين آيه را بعضى روح الامين گرفته‌اند و بعضى فرشته‌اى بالاتر از ساير فرشتگان كه همراه آنهاست، نظير «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها» «1» و گروهى قرآن دانسته‌اند كه به نظر اين معنا بهتر است.

روح مايه حيات و زندگى است و قرآن رمز حيات معنوى انسان است. همان گونه كه جسم بدون روح متلاشى و متعفن مى‌شود، جامعه‌ى بدون كتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است. آن گونه كه حقيقت روح درك نشدنى است، حقيقت قرآن نيز درك ناشدنى است و آن طور كه روح كهنه نمى‌شود قرآن نيز كهنه شدنى نيست.

امام على عليه السلام در نهج‌البلاغه مى‌فرمايد: «لقد قرن الله به صلى الله عليه و آله من لدن كان فطيما اعظم ملائكته يسئلك به طريق المكارم و محاسن الاخلاق ليله و نهاره» «2» همانا خداوند از لحظه از شير گرفتن پيامبر، يكى از بزرگ‌ترين فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مكارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعليم دهد. بنابراين مراد از جمله‌ «وَ لَا الْإِيمانُ» رها بودن و گمراه بودن و بى‌ايمان بودن پيامبر، قبل از بعثت نيست، بلكه مراد آن است كه پيامبر از جزئيّات و محتويّات آئين خبر نداشت.

براى حركت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راهنما، «إِنَّكَ لَتَهْدِي» نور، «وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً» نقشه، «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» و هدف و

«1». قدر، 4.

«2». نهج‌البلاغه، خطبه 192.

جلد 8 - صفحه 428

مقصد. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»

پیام ها

1- وحى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله استمرار وحى به انبياى پيشين است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»

2- سه نوع وحى كه در آيه قبل آمده بود براى پيامبر اسلام بوده است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»

3- پيامبر اسلام امّى و درس نخوانده بود. «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ»

4- حتّى پيامبران بدون هدايت الهى راهى از پيش نمى‌برند. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ...

5- صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّى حاضر نيستند سابقه‌ى خود را اين گونه براى مردم مطرح كنند. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ...

6- گرچه هدايت به دست خداست‌ «مَنْ نَشاءُ» لكن بستر هدايت، روح بندگى و دورى از تكبّر است. «عِبادِنا»

7- كسى كه مى‌خواهد ديگران را هدايت كند بايد خود بر راه حقّ مسلط باشد. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «1»، «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»

8- قرآن و رسول وسيله هدايتند. نُوراً نَهْدِي بِهِ‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

9- ملاك، لياقت فعلى افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالى باشد. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

10- تكامل حتّى براى انبيا نيز هست. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

11- اگر لطف خدا شامل حال انسانى شود، ناآگاه ديروز معلم امروز مى‌شود. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

12- قرآن به تنهايى كافى نيست، با اينكه قرآن نور هدايت است‌ نُوراً نَهْدِي بِهِ‌ ...

لكن باز هم نياز به رسول است. «إِنَّكَ لَتَهْدِي»

«1». يس، 3- 4.

جلد 8 - صفحه 429

13- راه راست همان راه خداست. (مكاتب غير الهى از تعيين راه درست براى بشر عاجزند.) «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي»)

14- راه كسى را بپيمائيم كه فرمانرواى هستى باشد. صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ‌ ...

15- اهل ايمان دلشاد باشند و اهل لجاجت و كفر هشدار يابند كه پايان كار آنها با خداست. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»

16- حركت جهان هستى، هدفدار و تكاملى است. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ (53)

بعد از آن تفسير صراط را فرمايد:

صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ‌: راه راست خدائى كه مر او راست بخاصه،

«1» سوره طه، آيه 114.

«2» سوره نساء، آيه 113.

«3» برهان ج 4 ص 133، حديث 4 و 5، به نقل از كافى و بصائر الدرجات سعد بن عبد اللّه.

جلد 11 - صفحه 449

ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌: آنچه در آسمانها و زمينهاست از روى خلقيت و ملكيت. بعد از آن وعد مطيعان و وعيد مجرمان فرمايد كه: أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ: آگاه باشيد و بدانيد كه بسوى خداست بازمى‌گردد كارهاى خلايق در آخرت و همه كس را مطابق اعمال به عدل جزا خواهد داد، يا جميع امور در تمام اوقات به ذات ذو الجلال بازمى‌گردد.

تفسير برهان- از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: بتحقيق افتاد قرآنى در دريا، پس يافتند آن را تمام آنچه در آن بود رفته بود مگر اين آيه «الا الى اللّه تصير الامور» «1»

«1» برهان ج 4، ص 134، حديث 15.

جلد 11 - صفحه 450

ج11، ص451

سوره چهل و سيّم (زخرف)

اين سوره مباركه مكى است. نزد بعضى الا آيه‌ «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا» كه در بيت المقدس نازل شده.

عدد آيات آن:

هشتاد و نه.

كلمات آن:

هفتصد و سى و سه.

حروف آن:

سه هزار و چهار صد حرف.

ثواب تلاوت:

ابن بابويه (رضوان اللّه عليه) از حضرت باقر عليه السلام فرمود: هر كه مداومت كند سوره حم زخرف را، مأمون سازد او را در قبرش از هوام زمين و فشار قبر تا بايستد محضر الهى، مى‌آيد اين سوره و او را داخل بهشت نمايد. «1» البته با تقوا و عمل به فرامين آن.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ (51) وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (52) صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ (53)

ترجمه‌

و نبوده است براى انسانى آنكه سخن گويد با او خدا مگر بوحى يا از پس حجابى يا آنكه بفرستد فرستاده‌ئى را پس وحى كند باذن او آنچه ميخواهد همانا او بلند مرتبه درست كردار است‌

و همچنين وحى فرستاديم بسوى تو روحى را از امر خودمان نبودى كه بدانى چيست كتاب و نه ايمان ولى قرار داديم آنرا نورى كه هدايت ميكنيم بآن هر كه را بخواهيم از بندگان خود و همانا تو هدايت ميكنى براه راست‌

راه خدائى كه مرا ورا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است آگاه باش كه بسوى خدا بازميگردد كارها.

تفسير

خداوند متعال در مقام بيان عظمت خود ميفرمايد روا نبوده و نباشد براى فردى از افراد انسان كه القاء فرمايد كلام خود را باو خداوند مگر بيكى از سه طريق كه يكى از آنها وحى است كه اصلا كلام آهسته است كه به سرعت ادراك شود ولى غالبا در الهام كه القاء معنى در قلب است بلكه در مطلق القاء اعمّ از لفظ و معنى استعمال ميشود كه گفته‌اند زبور داود عليه السّلام از اين قبيل بوده ديگر از پس پرده است به اين معنى كه مانند گوينده‌ئى كه از پس پرده كلامش شنيده ميشود و خودش ديده نميشود خداوند با او سخن ميگويد و بايد گفت خداوند در محلّى ايجاد صوت ميفرمايد مانند تكلّم خداوند با حضرت موسى در كوه طور و با خاتم انبيا صلى اللّه عليه و اله در عرش سوّم ارسال رسول است خواه ملك باشد كه نزد پيغمبرى آيد و پيام خدا را برساند مانند جبرئيل عليه السّلام كه بر انبياء اولو العزم نازل ميشد كه مفسّرين فرموده‌اند و خواه پيغمبر باشد كه معارف حقّه و احكام لازمه را به يكى از طرق مذكوره از حق تلقّى نموده باشد و بخلق باذن خدا القاء نمايد كه بنظر حقير از عبارت قمّى ره در اينمقام رسيده است با آنكه نقل ايشان خالى از اجمال نيست و بنابر اين مراد از بشر مطلق انسان است و اختصاص بانبياء ندارد و ظاهر مفسّرين اختصاص است و در هر حال اين اقسام تكلّم خدا با خلق براى‌

جلد 4 صفحه 591

آنستكه خداوند جسم نيست و مكان ندارد نميشود بمشافهه يا در پس پرده ظاهرى با كسى سخن گويد بلكه بايد از پس پرده غيب باشد و او برتر و بالاتر از آنست كه ديده شود و با كسى مكالمه حضورى نمايد و بيرون از حكمت و مصلحت بكسى وحى و الهام فرمايد و همچنانكه ذكر شد از چگونگى تكلّم خدا با انبياء فرستاديم بسوى تو بوحى اى پيغمبر خاتم روح و روان جاويد قرآن مجيد را براى احياء قلوب مرده بفرمان خودمان نميدانستى تو قرآن چيست و ايمان بآن چگونه است ولى قرار داديم ما كتاب خود را روشنى و نوريكه هدايت مينمائيم بآن نور هر كه را قابل باشد و بديده انصاف و دقت در آن نگرد و ايمان بآن آورد و عمل بر طبق آن نمايد ببهشت عنبر سرشت و تو هدايت ميكنى مردم را براه راست آن كه دين اسلام است كه آن راه حق است راه خداوندى كه خالق و مالك و صاحب اختيار تمام موجودات آسمانى و زمينى است و بدانيد كه بفرمان خدا است تمام امور موجودات در دنيا و آخرت و چيزى از تحت حكم و اراده او آنى بيرون نيست و هر كس را بپاداش اعمال خود ميرساند و بعضى روح را در آيه دوم بروح القدس تفسير نموده‌اند و بنابر اين ظاهرا مراد از من امرنا نزول او از عالم امر باشد كه عالم مجرّدات است و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه روح فرشته‌اى است بزرگتر از جبرائيل و ميكائيل او با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بود و به آسمان نرفت و او در ما است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن مخلوقى از مخلوقات خدا است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل با پيغمبر ص بود باو خبر ميداد و كمك ميكرد و او با ائمه بعد از آنحضرت ميباشد و قريب باين معانى در روايات ديگرى هم ذكر شده است و در بعضى از روايات نور بامير المؤمنين عليه السّلام و صراط مستقيم بولايت آن حضرت تفسير شده و از بعضى روايات استفاده ميشود كه صراط خدا و كسيكه اختيار ملك وجود از طرف حق باو محوّل شده على عليه السّلام است كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله مردم را بسوى او هدايت ميفرمايد و اين مقامى است كه فوق آن متصوّر نيست و الحمد للّه تعالى على نعمه و آلائه و الصلوة و السلام على خاتم انبيائه و سيّد اوصيائه و اولادهما اوليائه و اصفيائه و ثواب قرائت اين سوره بقدرى است كه نميشود بيان نمود.

جلد 4 صفحه 592

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


صِراطِ اللّه‌ِ الَّذِي‌ لَه‌ُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ أَلا إِلَي‌ اللّه‌ِ تَصِيرُ الأُمُورُ (53)

صراطي‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند متعال‌ تعيين‌ فرموده‌ و انبياء خبر دادند و مورث‌ قرب‌ بدرگاه‌ الهي‌ و نيل‌ سعادت‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ دنيوي‌ و اخروي‌ و وصول‌ ‌به‌ رحمت‌ و تفضّلات‌ الهي‌.

الَّذِي‌ لَه‌ُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ تعبير ‌به‌ «‌ما» دون‌ «‌من‌» ‌براي‌ شمول‌ ذوي‌ العقول‌ مثل‌ ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و ‌غير‌ ذوي‌ العقول‌ ‌از‌ كرات‌ جويّه‌ و حيوانات‌ و نباتات‌ و جمادات‌ و ‌غير‌ اينها ‌باشد‌ بالجمله‌ سرتاسر ممكنات‌.

أَلا إِلَي‌ اللّه‌ِ تَصِيرُ الأُمُورُ بازگشت‌ تمام‌ بسوي‌ اوست‌.

‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا بتوفيق‌ اللّه‌ و تأييده‌ ‌في‌ تفسير ‌سورة‌ المباركة الشوري‌ المسمي‌ بحمعسق‌ و الحمد للّه‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة، و و ‌السلام‌ ‌علي‌ صادر الاول‌ و آله‌ الطاهرين‌ و اللعن‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ و يتلوه‌ انشاء اللّه‌ ‌تعالي‌ سوره‌ الزخرف‌ و بقية السور بتوفيق‌ اللّه‌ و تاييده‌ و اعانه‌ بقية اللّه‌ ‌في‌ ارضه‌ و انا العبد الحقير السيّد ‌عبد‌ الحسين‌ المدّعو بالطيّب‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 53)- سپس به عنوان تفسیری بر «صراط مستقیم» می‌افزاید: «راه خداوندی که تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست» (صِراطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ). چه راهی صافتر از راهی است که به خالق عالم هستی می‌رسد؟

آخرین جمله این آیه که در عین حال آخرین جمله سوره شوری است در

ج4، ص356

حقیقت دلیلی است برای این معنی که راه مستقیم تنها راهی است که به سوی خدا می‌رود، می‌فرماید: «آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز می‌گردد» (أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ).

این جمله در عین حال بشارتی است برای پرهیزگاران، و تهدیدی است برای ظالمان و گنهکاران که بازگشت همه آنها به سوی خداست.

و نیز دلیلی است بر این که وحی باید تنها از سوی خدا باشد، چرا که بازگشت همه اشیاء و تدبیر آنها به سوی اوست.

پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله قبل از نبوّت چه آئینی داشت؟

باید بگوییم پیامبر صلّی اللّه علیه و اله شخصا برنامه خاصی از سوی خداوند داشته که بر طبق آن عمل می‌کرده، و در حقیقت آیین مخصوص خودش بود، تا زمانی که اسلام بر او نازل گشت.

شاهد این سخن حدیثی است که در نهج البلاغه آمده، که می‌گوید: «خداوند از آن زمان که رسول خدا از شیر بازگرفته شد بزرگترین فرشته‌ای را قرین وی ساخت، تا شب و روز او را به راههای مکارم، و طرق اخلاق نیک سوق دهد».

مأموریت چنین فرشته‌ای دلیل بر وجود یک برنامه اختصاصی است.

«پایان سوره شوری»

ج4، ص357

سوره زخرف [43]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و 89 آیه است

محتوای سوره:]

مباحث این سوره را می‌توان در هفت بخش خلاصه کرد:

بخش اول: از اهمیت قرآن مجید و نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله سخن می‌گوید.

بخش دوم: قسمتی از دلائل توحید را در «آفاق» و نعمتهای گوناگون خداوند را بر انسانها بر می‌شمرد.

بخش سوم: همین حقیقت را از طریق مبارزه با شرک و نفی نسبتهای ناروا به خداوند و مبارزه با تقلیدهای کورکورانه، تکمیل می‌کند.

در بخش چهارم: برای مجسم ساختن این حقایق قسمتی از سرگذشت انبیای پیشین و اقوام آنها را نقل می‌کند.

در بخش پنجم: مسأله معاد و پاداش مؤمنان و سرنوشت شوم کفار مطرح شده و با تهدیدها و انذارهای قوی مجرمان را هشدار می‌دهد.

بخش ششم: ناظر به ارزشهای باطلی است که حاکم بر افکار افراد بی‌ایمان بوده و هست که به خاطر این ارزشهای بی‌اساس در ارزیابی خود در باره مسائل مهم زندگی گرفتار انواع اشتباه می‌شوند.

بخش هفتم: از مواعظ و اندرزهای مؤثر و پربار برای تکمیل کردن بخشهای دیگر سخن می‌گوید.

ج4، ص358

نام سوره از آیه 35 گرفته شده که از ارزشهای مادی و «زخرف» (طلا و مانند آن) سخن می‌گوید.

فضیلت تلاوت سوره:]

در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله می‌خوانیم: «کسی که سوره زخرف را تلاوت کند از کسانی است که روز قیامت به این خطاب مخاطب می‌شود: ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست، و نه غمی، بدون حساب وارد بهشت شوید».

این بشارت بزرگ و فضیلت بی‌حساب تنها با تلاوت خالی از اندیشه و ایمان و عمل حاصل نمی‌شود، چرا که تلاوت مقدمه‌ای است برای اندیشه، و «ایمان» و «عمل» ثمره‌ای از آن است.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع