آیه 52 سوره شوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

مشاهده آیه در سوره


<<51 آیه 52 سوره شوری 53>>
سوره : سوره شوری (42)
جزء : 25
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و همین گونه ما روح (و فرشته بزرگ) خود را به فرمان خویش (برای وحی) به تو فرستادیم، تو از آن پیش که وحی بر تو رسد نه دانستی کتاب (خدا) چیست و نه فهم کردی که راه ایمان و شرع کدام است و لیکن ما آن (کتاب و شرع) را نور (وحی و معرفت) گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم به آن نور هدایت می‌کنیم و اینک تو (که به نور وحی ما هدایت یافتی خلق را) به راه راست هدایت خواهی کرد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Thus have We imbued you with a Spirit of Our command. You did not know what the Book is, nor what is faith; but We made it a light that We may guide by its means whomever We wish of Our servants. Indeed, you guide to a straight path,

معانی کلمات آیه

  • تدرى: درى (بر وزن عقل): معرفت و دانستن. راغب گويد: معرفتى‏ كه با نوعى از تدبير به دست آيد ما كُنْتَ تَدْرِي‏ يعنى: نمى‌‏دانستى.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «52»

و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى كرديم و تو نه كتاب را مى‌دانستى چيست و نه ايمان را، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كه از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت كنيم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدايت مى‌كنى.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 427

صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ «53»

راه خداوندى كه آنچه در آسمان‌ها و زمين است براى اوست. بدانيد كه همه امور به سوى او باز مى‌گردد.

نکته ها

اين سوره با آيه وحى شروع شد، «حم‌، عسق‌، كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ» و با آيه وحى پايان مى‌پذيرد. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»

مراد از «روح» در اين آيه را بعضى روح الامين گرفته‌اند و بعضى فرشته‌اى بالاتر از ساير فرشتگان كه همراه آنهاست، نظير «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها» «1» و گروهى قرآن دانسته‌اند كه به نظر اين معنا بهتر است.

روح مايه حيات و زندگى است و قرآن رمز حيات معنوى انسان است. همان گونه كه جسم بدون روح متلاشى و متعفن مى‌شود، جامعه‌ى بدون كتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است. آن گونه كه حقيقت روح درك نشدنى است، حقيقت قرآن نيز درك ناشدنى است و آن طور كه روح كهنه نمى‌شود قرآن نيز كهنه شدنى نيست.

امام على عليه السلام در نهج‌البلاغه مى‌فرمايد: «لقد قرن الله به صلى الله عليه و آله من لدن كان فطيما اعظم ملائكته يسئلك به طريق المكارم و محاسن الاخلاق ليله و نهاره» «2» همانا خداوند از لحظه از شير گرفتن پيامبر، يكى از بزرگ‌ترين فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مكارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعليم دهد. بنابراين مراد از جمله‌ «وَ لَا الْإِيمانُ» رها بودن و گمراه بودن و بى‌ايمان بودن پيامبر، قبل از بعثت نيست، بلكه مراد آن است كه پيامبر از جزئيّات و محتويّات آئين خبر نداشت.

براى حركت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راهنما، «إِنَّكَ لَتَهْدِي» نور، «وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً» نقشه، «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» و هدف و

«1». قدر، 4.

«2». نهج‌البلاغه، خطبه 192.

جلد 8 - صفحه 428

مقصد. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»

پیام ها

1- وحى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله استمرار وحى به انبياى پيشين است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»

2- سه نوع وحى كه در آيه قبل آمده بود براى پيامبر اسلام بوده است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»

3- پيامبر اسلام امّى و درس نخوانده بود. «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ»

4- حتّى پيامبران بدون هدايت الهى راهى از پيش نمى‌برند. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ...

5- صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّى حاضر نيستند سابقه‌ى خود را اين گونه براى مردم مطرح كنند. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ...

6- گرچه هدايت به دست خداست‌ «مَنْ نَشاءُ» لكن بستر هدايت، روح بندگى و دورى از تكبّر است. «عِبادِنا»

7- كسى كه مى‌خواهد ديگران را هدايت كند بايد خود بر راه حقّ مسلط باشد. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «1»، «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»

8- قرآن و رسول وسيله هدايتند. نُوراً نَهْدِي بِهِ‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

9- ملاك، لياقت فعلى افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالى باشد. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

10- تكامل حتّى براى انبيا نيز هست. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

11- اگر لطف خدا شامل حال انسانى شود، ناآگاه ديروز معلم امروز مى‌شود. ما كُنْتَ تَدْرِي‌ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي‌

12- قرآن به تنهايى كافى نيست، با اينكه قرآن نور هدايت است‌ نُوراً نَهْدِي بِهِ‌ ...

لكن باز هم نياز به رسول است. «إِنَّكَ لَتَهْدِي»

«1». يس، 3- 4.

جلد 8 - صفحه 429

13- راه راست همان راه خداست. (مكاتب غير الهى از تعيين راه درست براى بشر عاجزند.) «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي»)

14- راه كسى را بپيمائيم كه فرمانرواى هستى باشد. صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ‌ ...

15- اهل ايمان دلشاد باشند و اهل لجاجت و كفر هشدار يابند كه پايان كار آنها با خداست. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»

16- حركت جهان هستى، هدفدار و تكاملى است. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص509

منابع