آیه 53 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<52 آیه 53 سوره اعراف 54>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آیا جز این انتظار دارند که تأویل آن (آیات و مآل اعمال آنها هنگام مرگ یا ظهور قیامت) به آنان برسد؟ آن روز که تأویل آن فرا رسد کسانی که آن را پیش از این فراموش کرده بودند خواهند گفت: همانا رسولان پروردگارمان حق را برای ما آوردند (کاش مخالفت نمی‌کردیم) آیا کسی به شفاعت ما بر خواهد خاست یا بار دیگر به دنیا باز می‌گردیم تا غیر از این اعمال زشت به اعمال صالحی بپردازیم؟ راستی که آن کافران خود را در زیان سخت افکنده‌اند و آنچه به دروغ می‌بافتند همه نابود شده و از دستشان رفته است.

آیا [منکران قرآن برای باور کردن آن] جز تحقّق وعده هایش را انتظار می برند؟! روزی که حقایق بیان شده در آن [به صورتی ظاهر و آشکار] بیاید، کسانی که از پیش، آن را فراموش کرده بودند، می گویند: یقیناً فرستادگان پروردگارمان حق را آوردند [ولی ما آن را نپذیرفتیم،] پس آیا [در چنین روزی] شفاعت کنندگانی برای ما هست که ما را شفاعت کنند یا [به دنیا] بازگردانده می شویم تا کاری غیر آنچه انجام می دادیم، انجام دهیم؟! به راستی آنان [سرمایه] وجودشان را تباه کردند و آنچه را به دروغ [به عنوان شریک خدا به خدا] نسبت می دادند [از دستشان رفت و] گم شد.

آيا [آنان‌] جز در انتظار تأويل آنند؟ روزى كه تأويلش فرا رسد، كسانى كه آن را پيش از آن به فراموشى سپرده‌اند مى‌گويند: «حقاً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند. پس آيا [امروز] ما را شفاعتگرانى هست كه براى ما شفاعت كنند يا [ممكن است به دنيا] بازگردانيده شويم، تا غير از آنچه انجام مى‌داديم انجام دهيم؟» به راستى كه [آنان‌] به خويشتن زيان زدند، و آنچه را به دروغ مى‌ساختند از كف دادند.

آيا جز نتيجه اعمال انتظارى دارند؟ روزى كه نتيجه اعمال پديدار شود، كسانى كه آن روز را از ياد برده مى‌گويند: پيامبران پروردگار ما به حق آمدند. آيا شفيعانى هستند كه ما را شفاعت كنند؟ يا آنكه كسى هست كه ما را باز گرداند تا كارهاى ديگرى جز آن كارها كه مى‌كرديم، انجام دهيم؟ به خود زيان رسانيدند و آن بتان را كه به دروغ ساخته بودند اينك از دست داده‌اند.

آیا آنها جز انتظار تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد؛ و) کسانی که قبلاً آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام می‌دادیم، انجام دهیم؟!» (ولی) آنها سرمایه وجود خود را از دست داده‌اند؛ و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند، همگی از نظرشان: گم می‌شوند. (نه راه بازگشتی دارند، و نه شفیعانی!)

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do they not consider [the consequences of] its fulfillment? The day when its fulfillment comes, those who had forgotten it before will say, ‘Our Lord’s apostles had certainly brought the truth. If only we had some intercessors to intercede for us, or we would be returned, so that we may do differently from what we did!’ They have certainly ruined their souls, and what they used to fabricate has forsaken them.

Do they wait for aught but its final sequel? On the day when its final sequel comes about, those who neglected it before will say: Indeed the apostles of our Lord brought the truth; are there for us then any intercessors so that they should intercede on our behalf? Or could we be sent back so that we should do (deeds) other than those which we did? Indeed they have lost their souls and that which they forged has gone away from them.

Await they aught save the fulfilment thereof? On the day when the fulfilment thereof cometh, those who were before forgetful thereof will say: The messengers of our Lord did bring the Truth! Have we any intercessors, that they may intercede for us? Or can we be returned (to life on earth), that we may act otherwise than we used to act? They have lost their souls, and that which they devised hath failed them.

Do they just wait for the final fulfilment of the event? On the day the event is finally fulfilled, those who disregarded it before will say: "The messengers of our Lord did indeed bring true (tidings). Have we no intercessors now to intercede on our behalf? Or could we be sent back? then should we behave differently from our behaviour in the past." In fact they will have lost their souls, and the things they invented will leave them in the lurch.

معانی کلمات آیه

ينظرون: نظر: نگاه كردن و انتظار. ينظرون در اصل «ينتظرون» به معنى انتظار كشيدن است.

تأويل: اول: رجوع، «آل إليه إي رجع». تأويل: برگشتن و برگشت دادن. تأويل قرآن، واقع شدن خبرهاى آن در خارج است.

نسوه: نسيان: فراموشى و بى اعتنايى. «نسوه»: بى اعتنا شدند به آن.

شفعاء: شفيع: واسطه. جمع آن شفعاء است.

يفترون: فريه: دروغ. افتراء: جعل دروغ.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «53»

آيا (كافران) جز تأويل كتاب (تحقّق تهديدهاى قرآن)، انتظار ديگرى دارند؟ روزى كه تأويل كتاب (و نشانه‌هاى حسابرسى) فرارسد، كسانى كه آن (روز قيامت) را از پيش (در دنيا) فراموش كرده بودند، خواهند گفت: همانا رسولان پروردگارمان حقّ را آوردند (ولى ما نپذيرفتيم)، آيا براى ما شفعيانى هست تا شفاعتمان كنند يا (ممكن است) ما به دنيا بازگردانده شويم تا كارى جز آنچه مى‌كرديم انجام دهيم؟ (اين حسرت‌ها بى‌فايده است،) قطعاً آنان سرمايه خود را باخته و آنچه به دروغ مى‌ساختند (و بت‌ها را شفيعان خود مى‌پنداشتند)، از كف دادند.

جلد 3 - صفحه 78

نکته ها

مراد از تأويل در اين آيه، به قرينه‌ى جملات بعد، تحقّق تهديدها و وعده‌هاى الهى در مورد كيفر و پاداش در قيامت است.

در آيه‌ى 43 اين سوره، بهشتيان مى‌گفتند: «لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»، اينجا نيز اهل دوزخ همين اقرار را دارند.

چون آيه‌ى قبل مربوط به نزول «كتاب» است، بعضى مفسّران گفته‌اند: مراد از «نَسُوهُ» فراموش كردن كتاب آسمانى است.

پیام ها

1- خداوند در قرآن، منكران را توبيخ مى‌كند كه تا تحقّق تهديدهاى او را نبينند، ايمان نخواهند آورد. هَلْ يَنْظُرُونَ‌ ...

2- ناله‌ها، اعتراف‌ها و آرزوها در قيامت، به جايى نمى‌رسد. پس بايد در دنيا هشدارهاى قرآن را جدّى بگيريم. يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ‌ ...

3- خسارت بزرگ، فراموش كردن قرآن و قيامت است. «نَسُوهُ»

4- قيامت، روز آگاهى و بيدارى است. «قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»

5- رسالت پيامبران در مسير تربيت انسان و از شئون ربوبيّت خداوند است. «قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»

6- كافران، دين و آخرت را جدّى نمى‌گيرند، روز قيامت كه متوجّه‌ى خطاى خود مى‌شوند، آرزوى برگشت مى‌كنند، ولى اين آرزو، بيهوده است. «أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ» در جاى ديگر مى‌فرمايد: آنان اگر هم بازگردند، همان كارها را ادامه مى‌دهند. «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» «1»

7- شفاعت براى همه نيست. «فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ»

8- در قيامت، خبرى از جلوه و تأثير طاغوت‌ها، بت‌ها، ثروت‌ها و قدرت‌ها نيست. ضَلَّ عَنْهُمْ‌ ...


«1». انعام، 28.

جلد 3 - صفحه 79

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (53)

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ‌: (استفهام انكارى است) آيا انتظار مى‌دارند، يعنى انتظار نمى‌دارند مگر مرجع و مآل آن و عاقبت سزا و جزا را. حاصل آنكه:

منتظرند صحت و كذب قرآن را كه احوال ايشان چگونه خواهد شد. نزد بعضى:

منتظرند كه روز قيامت وعد و وعيد از بعث و حشر و نشر و حساب و ثواب و عقاب كه در قرآن خبر داده، عاقبت صحت و كذب آن به ما معلوم مى‌شود.

يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ‌: روزى كه بيايد تأويل امور موعوده او در قيامت يا موت. يا آن روزى كه امور موعوده ثابت و ظاهر شود و معاينه نمايند آن را. يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ‌: مى‌گويند كفارى كه ترك ايمان و تصديق كتاب و

«1» نهج البلاغه، خطبه 174.

جلد 4 صفحه 84

رسول نمودند و معرض و منكر شدند قبل از معاينه قيامت و ثبوت و وقوع وعد و وعيد الهى، قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِ‌: بتحقيق آمدند رسولان الهى در دنيا بطور حق صحيح ثابت، و به دروغ و افترا و بهتان، دعوى رسالتشان نبود. اين اقرار و اعتراف كفار به نبوت و كتاب و امور قيامت، بعد از معاينه بديهيات، تصديق الجائى و اضطرارى و جبرى و قهرى، و منافى اراده و مطلوب الهى مى‌باشد؛ زيرا مقصود سبحانى، ايمان اختيارى است نه اجبارى، لهذا اين تصديق و اعتراف، مفيد و مقبول نباشد.

فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ: پس آيا براى ما شفعائى هست، فَيَشْفَعُوا لَنا: تا شفاعت كنند براى ما و قبول شود و ما خلاصى يابيم از عذاب اليم، أَوْ نُرَدُّ: يا برگردانيده شويم به دنيا براى تدارك، فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ‌: پس بجا آريم عملى غير آن عملى كه قبل از اين مى‌كرديم به ترك شرك و كفر و فسق و فجور، اعمالى خلاف آن از ايمان و توحيد و عبادت به اخلاص.

چون ايشان در دنيا كافر و جاحد بودند، در قيامت تمناى شفاعت يا رد و رجوع به دنيا براى آنها حاصل نشد، پس مبيّن گرديد خسران آنها، لذا فرمايد:

قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ‌: بتحقيق زيان و ضرر كردند كفار نفسهاى خود را به پرستش اصنام و سرمايه اعمار خود را صرف به باطل نمودند به شرك و كفر. وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ‌: و گمراه و هلاك و نيست و نابود شد از ايشان آنچه به آن افترا و بهتان و دروغ مى‌بستند كه اصنام و اوثان شفيعان ما هستند نزد خالق.

تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه كفار در دنيا به حالت تكليف، قادر بر ايمان و توبه بودند، و لذا سؤال و درخواست ردّ به دنيا نموده براى ايمان و توبه؛ و اگر در دنيا قادر بر ايمان نباشند، چنانچه زعم مجبره است، هر آينه رد به دنيا بى‌فايده و جائز نبود عقلا سؤال از آن. و ايضا دال است بر عدم تكليف در آخرت، چه اگر آخرت دار تكليف بود، هر آينه تصديق و ديگر طلب رد نمى‌نمودند؛ پس بطلان قول مجبره واضح گرديد.

تبصره: چون مدار قرآن بر چهار مطلب است: 1- شواهد ربوبيه و بيان صفات كماليه و جلاليه ذات احديت. 2- اثبات نبوت و لوازم آن. 3- بيان معاد و ثواب و عقاب. 4- تبيين اوامر و نواهى؛ و شكى نيست كه امر توحيد

جلد 4 صفحه 85

اهم آن است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (53)

ترجمه‌

آيا انتظار ميبرند مگر مئال آنرا روز كه بيايد مئالش ميگويند آنانكه فراموش كردند آنرا از پيش بتحقيق آمدند فرستادگان پروردگار ما بحق پس آيا باشد براى ما شفيعانى كه شفاعت كنند از ما يا برگردانده شويم پس بجا آوريم غير از آنچه بوديم كه بجا مى‌آورديم بتحقيق زيان رساندند بخودشان و گمشد از ايشان آنچه بودند كه افترا ميزدند.

تفسير

تاويل چيزى است كه مئال امر منجرّ بآن ميشود و مراد ظهور صدق مواعيد الهيّه است براى كفار و روز ظهور آن قيامت كبرى است و قمى ره فرموده روز قيام قائم (ع) و روز قيامت است در هر حال در آنروز كفاريكه احكام الهى را در حكم فراموش شده قرار داده بودند چون عمل بآنها نمى‌نمودند و مصدّق انبيا نبودند تصديق مينمايند ايشانرا و پى شفيع و واسطه ميگردند كه با خدا اصلاح كنند باين نحو كه يا خدا از سر تقصير آنها بگذرد يا آنها را بدنيا برگرداند و عمل باحكام اسلام نمايند و اين دلالت دارد بر آنكه كفار معاقبند بر فروع چنانچه معاقبند بر اصول چون عمل ظاهر در فعل خارجى است نه قلبى و محقق ميشود كه آنها ضرر بخودشان رسانده بودند كه عمرشان را در باطل صرف نموده و عذاب ابدى را براى خود ذخيره كرده بودند و بى‌نتيجه ميشود براى آنها افتراشان بخدا در بدعت‌هايى كه ميگذاردند و افتراشان بر بتان در اينكه مى‌گفتند اينها شفعاء ما هستند در روز قيامت و بنابر آنچه ذكر شد استفهام در بدو آيه انكارى است و ضمير در تاويله بكتاب راجع است باعتبار اشتمال آن بر مواعيد و همچنين ضمير در نسوه و مراد

جلد 2 صفحه 433

از نسيان ترك عمل بآنست و او نردّ عطف است بر مدخول هل كه جمله يكون لنا من شفعاء باشد ولى يكون حذف شده است براى وضوحش و مراد از كم شدن بى‌ثمر شدن است كه در بى‌نتيجه بودن با آن شريك است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هَل‌ يَنظُرُون‌َ إِلاّ تَأوِيلَه‌ُ يَوم‌َ يَأتِي‌ تَأوِيلُه‌ُ يَقُول‌ُ الَّذِين‌َ نَسُوه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ قَد جاءَت‌ رُسُل‌ُ رَبِّنا بِالحَق‌ِّ فَهَل‌ لَنا مِن‌ شُفَعاءَ فَيَشفَعُوا لَنا أَو نُرَدُّ فَنَعمَل‌َ غَيرَ الَّذِي‌ كُنّا نَعمَل‌ُ قَد خَسِرُوا أَنفُسَهُم‌ وَ ضَل‌َّ عَنهُم‌ ما كانُوا يَفتَرُون‌َ (53)

آيا انتظار دارند مگر آنكه‌ عاقبت‌ امر ‌خود‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنند روزي‌ ‌که‌ ميآيد نتيجه‌ كار ‌آنها‌ ميگويند كساني‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ بفراموشي‌ و گوش‌ كري‌ زده‌ بودند ‌پس‌ آيا ‌براي‌ ‌ما شفعائي‌ هستند ‌که‌ شفاعت‌ ‌ما ‌را‌ كنند ‌ يا ‌ برگرديم‌ بدنيا و بدستورات‌ عمل‌ كنيم‌ ‌بر‌ خلاف‌ آنچه‌ عمل‌ ميكرديم‌ بتحقيق‌ اينها ‌خود‌ ‌را‌ بزيان‌ و خسران‌ انداختند و آنچه‌ افتراء مي‌بستند ‌از‌ دست‌ ‌آنها‌ رفته‌ و مفقود ‌شده‌.

هَل‌ يَنظُرُون‌َ ‌يعني‌ ينتظرون‌ و ‌لو‌ اينكه‌ اينها انتظار عقوبت‌ ‌را‌ نداشتند لكن‌ ‌اينکه‌ تعبير ‌در‌ ‌هر‌ لساني‌ متعارف‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ كسي‌ ‌را‌ پند و اندرز دهند و موعظه‌ و نصيحت‌ كنند و ‌او‌ قبول‌ نكند باو ميگويند ميخواهي‌ وقتي‌ ‌که‌ گرفتار شدي‌ قبول‌ كني‌ و باور كني‌ إِلّا تَأوِيلَه‌ُ تأويل‌ ‌در‌ اينجا مآل‌ كار ‌است‌ ‌که‌ حقيقت‌ اعمال‌

جلد 7 - صفحه 335

و ثمرات‌ و نتائج‌ ‌آنها‌ مكشوف‌ شود و ‌اينکه‌ روز قيامت‌ ‌است‌ ‌که‌ ديگر نميشود كاري‌ كرد يَوم‌َ يَأتِي‌ تَأوِيلُه‌ُ روز قيامت‌ يَقُول‌ُ الَّذِين‌َ نَسُوه‌ُ ‌يعني‌ قيامت‌ ‌را‌ باور نميكردند و قبول‌ نداشتند ‌که‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ گرفتار عذاب‌ ميشوند و فرمايشات‌ انبياء حق‌ و صدق‌ بوده‌ مِن‌ قَبل‌ُ ‌يعني‌ ‌در‌ دنيا قَد جاءَت‌ رُسُل‌ُ رَبِّنا بِالحَق‌ِّ ‌در‌ قيامت‌ تصديق‌ ميكنند فَهَل‌ لَنا مِن‌ شُفَعاءَ فَيَشفَعُوا لَنا نصاري‌ توقع‌ ‌از‌ مسيح‌ و يهود توقع‌ ‌از‌ موسي‌ و مشركين‌ توقع‌ ‌از‌ ابراهيم‌ و صابئين‌ توقع‌ ‌از‌ نوح‌ و اهل‌ سنّت‌ توقع‌ ‌از‌ خلفاء سه‌گانه‌ و غلات‌ توقع‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و فرق‌ شيعه‌ ‌غير‌ اثني‌ عشريه‌ توقع‌ ‌از‌ ائمه‌ اطهار (ع‌) و همچنين‌ ‌هر‌ مذهب‌ باطلي‌ توقع‌ ‌از‌ پيشوايان‌ ‌خود‌ و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ اينها كلّا ‌از‌ اينها بيزار بلكه‌ خصم‌ ‌آنها‌ هستند نه‌ شفيع‌ چنانچه‌ گفتند ويل‌ لمن‌ شفعائه‌ خصمائه‌.

تنبيه‌‌-‌ بايد مؤمنين‌ ‌هم‌ متوجه‌ باشند كاري‌ نكنند ‌که‌ خداي‌ نخواسته‌ فردا ائمه‌ اطهار خصماء ‌آنها‌ باشند.

أَو نُرَدُّ زنده‌ شويم‌ و ‌در‌ دنيا برگرديم‌ فَنَعمَل‌َ غَيرَ الَّذِي‌ كُنّا نَعمَل‌ُ ايمان‌ بياوريم‌ و اطاعت‌ كنيم‌ و مخالفت‌ و معصيت‌ نكنيم‌ لكن‌ ‌اينکه‌ آرزو محال‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ خداوند ميفرمايد وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه‌ُ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 28 قَد خَسِرُوا أَنفُسَهُم‌ سرمايه‌ عمري‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ ساعت‌ ‌آن‌ ميتوانستند چه‌ درجات‌ عاليه‌ و مقامات‌ ساميه‌ ‌را‌ تحصيل‌ كنند ‌از‌ دست‌ دادند و مصرف‌ شرك‌ و كفر و عناد و معاصي‌ نمودند چه‌ خسران‌ بالاتر ‌از‌ اينست‌.

وَ ضَل‌َّ عَنهُم‌ ما كانُوا يَفتَرُون‌َ ‌از‌ بتها و شمس‌ و گوساله‌ و آتش‌ و آنچه‌ ميپرستيدند ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ و كساني‌ ‌که‌ اينها ‌در‌ تحت‌ اطاعتشان‌ بودند مثل‌ نمرود، شدّاد، فرعون‌ و دعات‌ باطله‌ و رؤساء و امراء و آنچه‌ افتراء بانبياء و اولياء ميزدند تمام‌ ‌از‌ دست‌ ‌آنها‌ رفته‌ و يافت‌ نخواهند نمود.

336

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 53)- و در این آیه اشاره به طرز تفکر غلط تبهکاران و منحرفان در زمینه هدایتهای الهی کرده، می‌گوید: «آیا آنها جز انتظار تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند»؟ (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ).

اما چه انتظار نابجایی، زیرا هنگامی که نتایج و سر انجام این وعده‌های الهی را مشاهده کنند، کار از کار گذشته و راهی برای بازگشت باقی نمانده است «آن روز که تأویل آنها فرا رسد، کسانی که قبلا آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند» و گفتار آنها نیز همه حق بود (یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ).

اما در این هنگام در وحشت و اضطراب فرو می‌روند، و به فکر چاره‌جویی می‌افتند و می‌گویند: «آیا (امروز) شفیعانی یافت می‌شوند که برای ما شفاعت کنند»؟ (فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا).

و «یا (اگر شفیعانی برای ما در کار نیست و اصولا شایسته شفاعت نیستیم) آیا ممکن است به عقب باز گردیم و اعمالی غیر آنچه انجام دادیم انجام دهیم» و تسلیم حق و حقیقت باشیم (أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ).

ولی افسوس! این بیداری بسیار دیر است، نه راه بازگشتی وجود دارد و نه

ج2، ص53

شایستگی شفاعت دارند، زیرا «آنها سرمایه‌های وجود خود را از دست داده و گرفتار خسران و زیانی شده‌اند که تمام وجودشان را در بر می‌گیرد» (قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ).

و بر آنها ثابت می‌شود که بتها و معبودهای ساختگی آنان در آنجا هیچ گونه نقشی ندارد «و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند همگی از نظرشان گم می‌شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).

از این آیه استفاده می‌شود که انسان در اعمال خود مختار و آزاد است و الّا تقاضای بازگشت به دنیا نمی‌کرد تا اعمال بد خود را جبران کند. و نیز استفاده می‌شود که جهان دیگر جای انجام عمل و کسب فضیلت و نجات نیست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع