آیه 50 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 50 قصص)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<49 آیه 50 سوره قصص 51>>
سوره : سوره قصص (28)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس اگر به تقاضای تو جواب نتوانند داد در این صورت بدان که این مردم تنها پیرو هوای نفسند و کیست (ستمگر و) گمراه‌تر از آن کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی کند؟ البته خدا قوم ستمکار را (پس از اتمام حجت) هرگز هدایت نخواهد کرد.

پس اگر پاسخ تو را ندادند بدان که فقط از هواهای نفسانی خود پیروی می کنند و گمراه تر از کسی که بدون هدایتی از سوی خدا از هواهای نفسانی خود پیروی کند، کیست؟ مسلماً خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.

پس اگر تو را اجابت نكردند، بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى مى‌كنند؛ و كيست گمراه‌تر از آنكه بى‌راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند؟ بى‌ترديد خدا مردم ستمگر را راهنمايى نمى‌كند.

پس اگر اجابتت نكردند، بدان كه از پى هواى نفس خويش مى‌روند و كيست گمراه‌تر از آن كس كه بى‌آنكه راهنمايى از خدا خواهد، از پى هواى نفس خويش رود؟ زيرا خدا مردم ستمكاره را هدايت نمى‌كند.

اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند، بدان که آنان تنها از هوسهای خود پیروی می‌کنند! و آیا گمراهتر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، کسی پیدا می‌شود؟! مسلّماً خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then if they do not respond to you[r] [summons], know that they only follow their desires, and who is more astray than him who follows his desires without any guidance from Allah? Indeed Allah does not guide the wrongdoing lot.

But if they do not answer you, then know that they only follow their low desires; and who is more erring than he who follows his low desires without any guidance from Allah? Surely Allah does not guide the unjust people.

And if they answer thee not, then know that what they follow is their lusts. And who goeth farther astray than he who followeth his lust without guidance from Allah. Lo! Allah guideth not wrongdoing folk.

But if they hearken not to thee, know that they only follow their own lusts: and who is more astray than one who follow his own lusts, devoid of guidance from Allah? for Allah guides not people given to wrong-doing.

معانی کلمات آیه

«فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ ...»: اگر در آوردن کتابی که خواسته‌ای پاسخت ندادند و از عهده آن برنیامدند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «50»

پس اگر (خواسته و پيشنهاد) تو را نپذيرفتند، بدان كه آنان پيرو هوس‌هاى نفسانى خويش‌اند و كيست گمراه‌تر از آن كس كه بدون (پذيرش حقّ و توجّه به) هدايت و رهنمون الهى، از هوس خود پيروى نمايد؟ همانا خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى‌كند.

نکته ها

براى انسان سه دشمن معنوى شمرده‌اند: جلوه‌هاى دنيوى، تمايلات نفسانى و وسوسه‌هاى شيطانى. در اين ميان، دنيا و جلوه‌هاى آن همچون كليدى است كه با حركت به يك سوى، در را باز مى‌كند و با حركت به سوى ديگر مى‌بندد، يعنى هم مى‌توان از آن بهره‌ى خوب گرفت و هم مى‌توان آن را در راه بد بكار برد. وسوسه‌هاى شيطانى نيز- اگر چه نقش‌آفرين هستند ولى- انسان را به گناه مجبور نمى‌كنند، مضافاً بر اين‌كه، شيطان در دل اولياى خدا راه نفوذ و تسلّطى ندارد؛ امّا دشمن دوم كه از همه كارسازتر است، هواها و تمايلات نفسانى است كه خطرناك‌ترين دشمن انسان بشمار مى‌رود. «1»

پیام ها

1- گاه هواپرستى (با تبليغات، توجيهات، مغالطه كارى و طرفدارى اكثريّت) چنان جلوه مى‌كند كه شناخت آن، بصيرت و دقّت لازم دارد. «فَاعْلَمْ»

2- آنجا كه هدايت پذيرى نباشد، هواپرستى حاكم است. لَمْ يَسْتَجِيبُوا ... يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ‌

3- منكران حقّ وهواپرستان، گمراه‌ترين مردم هستند. «مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ»

«1». تفسير اطيب‌البيان.

جلد 7 - صفحه 70

4- هدايت واقعى، هدايتى است كه از علم و حكمت بى‌نهايت سرچشمه گرفته باشد. «هُدىً مِنَ اللَّهِ»

5- هواپرستى ظلم است و هواپرستان از هدايت الهى به دورند. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (50)

بعد از آن مى‌فرمايد كه اى پيغمبر:

فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ‌: پس اگر اجابت نكنند تو را و كتابى از اين دو كتاب باشد نياورند، يا اگر اجابت نكنند تو را به قبول ايمان و ظهور حقيقت آن، فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ‌: پس بدان اينست و جز اين نيست كه پيروى مى‌كنند ايشان آرزوهاى خود را بى‌دانشى و حجتى، چه اگر تابع حجت مى‌بودند هر آينه مى‌آوردند. وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ‌: و كيست گمراه‌تر، يعنى نيست كسى گمراه‌تر از آن كسى كه پيروى كند آرزوهاى خود را، بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ‌: در حالتى كه بدون هدايتى و بصيرتى باشد از جانب خداى. إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ‌: بدرستى كه خداوند راه نمى‌نمايد به اجبار، و به منزل نجات نمى‌رساند گروه ستمكاران را كه پيروى هواى نفس خود كنند و متوغل در آرزوهاى باطلند. حاصل آيه آنكه 1- جماعتى كه با وضوح دلايل و حجج دالّه بر حقيقت اسلام و ايمان، به جهت عناد و انكار و استكبار، تابع تسويلات نفسانى و متمنيات شيطانى شده‌اند، حق تعالى نظر لطف و هدايت را از ايشان بازداشته و در باديه خذلان فرو گذاشته،

جلد 10 - صفحه 153

تخليه ايشان فرمايد تا به چنگال نكال دنيا و عقبى گرفتار مى‌شوند. 2- حق تعالى راه ننمايد به بهشت در آخرت كسانى را كه به صفت كفر و شرك مرده باشند. 3- چون مهتدى نشدند به هدايت حق تعالى به سوء اختيار خودشان، پس كأنه حق تعالى، هادى ايشان نشده باشد. 4- خدا هدايت نفرمايد بالاجبار و اضطرار گروهى را كه ظلم نمودند به كفر و شرك و گمراهى و پيروى هواى نفس، زيرا ايمان اجبارى با تكليف اختيارى منافات دارد.

بعد از آن در صفت قرآن مى‌فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (47) فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى‌ أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ (48) قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‌ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (49) فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (50)

ترجمه‌

و اگر نه آن بود كه ميرسد آنانرا مصيبتى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس ميگويند پروردگار ما چرا نفرستادى بسوى ما رسولى تا پيروى كنيم آيتهاى تو را و بوده باشيم از گروندگان نميفرستاديم تو را

پس چون آمد آنها را حق از نزد ما گفتند چرا داده نشد باو مانند آنچه داده شد بموسى آيا كافر نشدند بآنچه داده شد بموسى از پيش گفتند دو سحر پشتيبان هم شدند و گفتند همانا ما بهمه كافريم‌

بگو پس بياوريد كتابى از نزد خدا كه آن هدايت كننده‌تر باشد از آندو كه پيروى كنم از آن اگر هستيد راستگويان‌

پس اگر اجابت نكردند تو را پس بدان جز اين نيست كه پيروى ميكنند خواهشهاشان را و كيست گمراه‌تر از آنكه پيروى كند خواهش خود را بدون هدايتى از خدا همانا خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.

تفسير

خداوند متعال انبياء عظام را براى دو منظور ارسال فرموده يكى هدايت مردم بوسائل سعادت ديگر قطع عذر آنها و اتمام حجت و در آيات سابقه اشاره بمنظور اول شده بود و در اين آيه بيان غرض اخير را فرموده باين تقريب كه اگر نبود آنكه چون ميرسيد بمردم نتايج سوء و عقوبات اعمال ناشايسته آنها

جلد 4 صفحه 195

در دنيا و آخرت ميگفتند پروردگارا چرا پيغمبرى براى ما نفرستادى كه آيات تو را بما برساند و ما متابعت نمائيم و تصديق كنيم من تو را برسالت بسوى آنها نميفرستادم ولى چون جاى عذر براى آنها باقى ميماند فرستادم كه باقى نماند و حجت از ما بر آنها تمام شود و بنابراين جواب لولا محذوف و اين در كلام عرب معمول است و بعدا فرموده ولى مع الاسف چون آمد براى هدايت و ارشاد آنها آيات حقه بتوسط پيغمبر بر حق از نزد حق كه مائيم گفتند چرا مانند تورية موسى يكجا و مقرون بمعجز عصا و يد بيضاء نيامد در صورتى كه اين قبيل مردم حق ناپذير و بهانه‌گير در آنزمان بتورية ايمان نياوردند و در اينزمان چون آيات قرآن را كه مطابق با تورية بود شنيدند گفتند دو سحر و كلام باطل فريبنده از هم پشتيبانى و تأييد كردند و ما بهر دو بلكه بتمام كتبى كه ميگويند سماوى است بى‌اعتقاديم و هيچيك را قبول نداريم چون روى سخن ظاهرا با مشركين مكه است نه اهل كتاب كه يهود و نصارى و مجوس باشند و بعضى گفته‌اند مراد از سحران دو ساحر است و براى مبالغه تعبير بسحر شده مانند عدل كه بر عادل مبالغة اطلاق ميشود و مقصودشان حضرت موسى و رسول خاتم صلى اللّه عليه و آله بوده و بعضى گفته‌اند مرادشان موسى و هارون بوده و قمى ره اينمعنى را تأييد نموده است و بعضى ساحران قرائت نموده‌اند و بنابراين يكى از دو معناى اخير متعيّن است و مؤيّد معناى اول و قرائت مشهوره آنستكه خداوند به پيغمبر خود فرموده بگو بآنها پس بياوريد كتابى از نزد خدا كه بيشتر موجب هدايت باشد از تورية و قرآن تا من متابعت آنرا نمايم اگر شما راست ميگوئيد كه ما طالب حق و حقيقت ميباشيم چون بمعناى اول كاملا جواب با گفتار آنها مطابق است و بدو معناى اخير بايد بتوجيه منطق شود و بعدا فرموده پس اگر اجابت ننمودند و چنين كتابى نياوردند كه البته نخواهند آورد پس بدانكه آنها فقط تابع هواى نفس و شهوت خودشانند و نميخواهند زير بار حكم خدا و پيغمبرش بروند چون اگر دليلى بر مدّعاى خودشان داشتند اقامه مينمودند و كسى گمراه‌تر نيست از آنانكه متابعت دلخواه و رأى خودشان را نمودند بدون هدايت و راهنماى الهى كه پيغمبر و قرآن و امام عليه السّلام است و اين قبيل مردم بخودشان ستم نمودند كه منغمر در معاصى شدند و از

جلد 4 صفحه 196

هدايت الهى در دنيا و آخرت محروم ماندند و اين سعادت نصيب آنها نشده و از منافع آن بى‌بهره‌اند يا چون بسوء اختيار خودشان را از قابليّت رحمت حق انداخته‌اند خداوند آنها را بحال خود واگذار نموده و از هدايتشان اعراض فرموده و اين معنى اظهر است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِن‌ لَم‌ يَستَجِيبُوا لَك‌َ فَاعلَم‌ أَنَّما يَتَّبِعُون‌َ أَهواءَهُم‌ وَ مَن‌ أَضَل‌ُّ مِمَّن‌ِ اتَّبَع‌َ هَواه‌ُ بِغَيرِ هُدي‌ً مِن‌َ اللّه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ (50)

‌پس‌ ‌اگر‌ اجابت‌ نميكنند ‌از‌ ‌براي‌ تو و ايمان‌ نميآورند و كتابي‌ ‌که‌ هدايت‌ بيشتر داشته‌ ‌باشد‌ نياوردند ‌پس‌، بدانكه‌ جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ اينها متابعت‌ ميكنند هواهاي‌ نفسانيه‌ ‌خود‌ ‌را‌ و كيست‌ گمراه‌تر ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ متابعت‌ كند هواي‌ نفس‌ ‌خود‌ ‌را‌ بدون‌ اينكه‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌ هدايت‌ كرده‌ ‌باشد‌ محققا ‌خدا‌ هدايت‌ نميكند قوم‌ ستمكاران‌ ‌را‌.

تمام‌ مفاسد عالم‌ ‌در‌ اثر متابعت‌ هواي‌ نفس‌ ‌است‌ زيرا مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ انسان‌ سه‌ دشمن‌ دارد:

«1» دنيا ‌خود‌ ‌را‌ جلوه‌ ميدهد.

«2» هواي‌ نفس‌ ‌که‌ تمايل‌ پيدا ميكند.

«3» شيطان‌ ‌که‌ راه‌ نشان‌ ميدهد اما دنيا هيچگونه‌ تقصيري‌ ندارد زيرا ‌اگر‌ وسيله‌ سعادت‌ شود دنياي‌ بلاغ‌ ‌است‌ و بهترين‌ وسيله‌ ‌است‌ ‌براي‌ آخرت‌ و ‌اگر‌ وسيله‌ شقاوت‌ شود دنياي‌ ملعونه‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ منوط بنظر اهل‌ دنيا ‌است‌ ‌اگر‌ بنظر حقيقت‌ و واقعيت‌ باو نظر كنند تمام‌ زخارف‌ دنيا مثل‌ گوشت‌ گنديده‌ متعفن‌ دست‌ آدم‌ خوره‌دار ‌است‌ و ‌اگر‌ بنظر سطحي‌ نظر كند فريب‌ ميخورد و ‌اينکه‌ ‌در‌ اثر همان‌ هواي‌ نفس‌ ‌است‌ و اما شيطان‌ اولا تسلطي‌ ‌بر‌ بندگان‌ حق‌ ندارد إِن‌َّ عِبادِي‌ لَيس‌َ لَك‌َ عَلَيهِم‌ سُلطان‌ٌ إِلّا مَن‌ِ اتَّبَعَك‌َ مِن‌َ الغاوِين‌َ (حجر ‌آيه‌ 42) و غوايت‌ ‌در‌ اثر هواي‌ نفس‌ ‌است‌: إِنَّه‌ُ لَيس‌َ لَه‌ُ سُلطان‌ٌ عَلَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ إِنَّما سُلطانُه‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَتَوَلَّونَه‌ُ (نحل‌ ‌آيه‌ 101 و 102) و تولي‌ شيطان‌ ‌در‌ اثر هواي‌ نفس‌ ‌است‌ و فرداي‌ قيامت‌ ميگويد: «فَلا تَلُومُونِي‌ وَ لُومُوا أَنفُسَكُم‌» ‌پس‌ اصل‌ فساد نفس‌ اماره‌ هواي‌ نفس‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد:

جلد 14 - صفحه 250

«فَإِن‌ لَم‌ يَستَجِيبُوا لَك‌َ فَاعلَم‌ أَنَّما يَتَّبِعُون‌َ أَهواءَهُم‌ وَ مَن‌ أَضَل‌ُّ مِمَّن‌ِ اتَّبَع‌َ هَواه‌ُ» گمراه‌تر ‌از‌ ‌اينکه‌ نيست‌.

بِغَيرِ هُدي‌ً مِن‌َ اللّه‌ِ مشتهيات‌ نفساني‌ ‌اگر‌ مطابق‌ ترخيص‌ شرعي‌ و دستور الهي‌ ‌باشد‌ مانعي‌ ندارد بلكه‌ بسا واجب‌ ‌ يا ‌ مندوب‌ ميشود.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ بخل‌ ‌در‌ مبدء نيست‌ ارسال‌ رسل‌ انزال‌ كتب‌ جعل‌ احكام‌ ‌براي‌ جن‌ و انس‌ ‌است‌ و هدايت‌ و ارشاد ‌آنها‌ لكن‌ محل‌ بايد قابليت‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ظالم‌ قابل‌ هدايت‌ نيست‌ بخصوص‌ ظلم‌ بانبياء و ائمه‌ هدي‌ و بدين‌ و ‌در‌ اخبار بسياري‌ تفسير ‌شده‌ بغير هدي‌ ‌من‌ اللّه‌ بغير هدايت‌ امام‌ منصوب‌ ‌من‌ اللّه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 50)- سپس اضافه می‌کند: «اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند بدان که آنان از هوسهای خود پیروی می‌کنند»! فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ.

«و آیا گمراهتر از آن کسی که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته کسی پیدا می‌شود»؟ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّهِ.

«مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند»! إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.

در روایات متعددی آیه فوق به کسانی تفسیر شده است که امام و رهبر الهی را نپذیرفته‌اند و تنها به آرای خویش تکیه می‌کنند.

این روایات در حقیقت از قبیل مصداق روشن است و به تعبیر دیگر انسان نیازمند به هدایت الهی است، این هدایت گاهی در کتاب آسمانی منعکس می‌شود،

ج3، ص467

و گاه در وجود پیامبر و سنّت او، و گاه در اوصیای معصومش، و گاه در منطق عقل و خرد.

مهم آن است که انسان در خط هدایت الهی باشد و نه هوای نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهره‌مند گردد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع