بگو: پس شما اگر راست میگویید کتابی که از این دو کتاب آسمانی (تورات و قرآن) خلق را بهتر هدایت کند از جانب خدا بیاورید تا من از آن پیروی کنم.
بگو: [بنا بر ادعای شما چنانچه تورات و قرآن از جانب خدا نیست] اگر راست می گویید کتابی از نزد خدا بیاورید که هدایت کننده تر از این دو باشد تا آن را پیروی کنم.
بگو: «پس اگر راست مىگوييد، كتابى از جانب خدا بياوريد كه از اين دو هدايت كنندهتر باشد تا پيرويش كنم.»
بگو: اگر راست مىگوييد، از جانب خداوند كتابى بياوريد كه از اين دو بهتر راه بنمايد تا من هم از آن پيروى كنم.
بگو: «اگر راست میگویید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست)، کتابی هدایتبخشتر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!»
Say, ‘If you are truthful, bring some Book from Allah better in guidance than the two on them so that I may follow it.’
Say: Then bring some (other) book from Allah which is a better guide than both of them, (that) I may follow it, if you are truthful.
Say (unto them, O Muhammad): Then bring a scripture from the presence of Allah that giveth clearer guidance than these two (that) I may follow it, if ye are truthful.
Say: "Then bring ye a Book from Allah, which is a better guide than either of them, that I may follow it! (do), if ye are truthful!"
معانی کلمات آیه
«أَتَّبِعْهُ»: تا از آن پیروی کنم. مجزوم به جواب امر است.
(اى پيامبر! به آنان) بگو: (اكنون كه منكر هر دو كتاب هستيد) اگر راست مىگوييد، شما كتابى از جانب خداوند بياوريد كه از اين دو (كتاب تورات و قرآن) هدايت بخشتر باشد تا من از آن پيروى كنم.
جلد 7 - صفحه 68
پیام ها
1- بايد به ياوهسرايى منكران، جواب مناسب داد. قُلْ ...
2- براى اثبات حقّ، گاهى بايد روش تحدّى و مبارزهطلبى و مناظره را انتخاب كرد. قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ ...
3- انتقاد به تنهايى كافى نيست، بايد همراه آن طرح و پيشنهاد داد. سِحْرانِ تَظاهَرا ... فَأْتُوا بِكِتابٍ
4- از جمله امتيازات انبيا، تحدّى ومبارزهطلبى در آوردن كتاب يا معجزه است.
6- در مقابل كفر و انكار بايد پيروان اديان الهى حامى يكديگر باشند. «أَهْدى مِنْهُما» و نفرمود: «أهدى منى» آرى، در برابر دشمن مشتركى كه به همهى كتب آسمانى كافر است و شعار «إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ» سر مىدهد، قرآن، از تورات حمايت كرده و آن را در كنار خويش قرار مىدهد.
7- رهبران دينى بايد بهترين سخن و منطقىترين شيوه را در مقابل مخالفان ارائه دهند. فَأْتُوا بِكِتابٍ ... أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ
8- ملاك ومعيار در انتخاب، تبعيّت از بهترينهاست. «أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ»
9- در گزينش مربّى، دوست وكتاب، هدايتبخش بودن، معيار است. «أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ»
10- انسان از آوردن كتابى برتر از قرآن وتورات اصلى عاجز است. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»
قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: بگو اى پيغمبر: پس بياوريد به كتابى كه از نزد خدا باشد، هُوَ أَهْدى مِنْهُما: آن كتاب راه نمايندهتر از اين دو كتاب باشد كه بر من و موسى نازل شده، أَتَّبِعْهُ: تا پيروى كنم آن را، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد راستگويان كه تورات و قرآن سحر است، يا موسى عليه السّلام و محمد صلّى اللّه عليه و آله ساحرند.
نكته: اضمار موسى و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله در كلمه «منهما» به جهت دلالت معنى است بر آن، و اين كلمه مؤيد آنست كه مراد به سحران اين دو بزرگوار مىباشند. و اين جمله شرطيه از شروطى است كه مراد به آن الزام و
جلد 10 - صفحه 152
تبكيت اهل شرك است و ورود حرف شك به جهت تهكّم ايشان است.
تنبيه: آيه شريفه الزام كفار و معاندين است در مقابل كفر و نسبتهاى ناشايسته آنان به ساحت قدس انبياى عظام و كتب آسمانى، بدين تقرير كه اگر به زعم شما اين نفوس قدسيه، ساحر يا اين كتب سماويه سحر باشد، بياوريد كتابى از جانب خدا كه بهتر باشد در هدايت و ارشاد، اگر شما راستگو هستيد در ادعاى خود.
و اگر نه آن بود كه ميرسد آنانرا مصيبتى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس ميگويند پروردگار ما چرا نفرستادى بسوى ما رسولى تا پيروى كنيم آيتهاى تو را و بوده باشيم از گروندگان نميفرستاديم تو را
پس چون آمد آنها را حق از نزد ما گفتند چرا داده نشد باو مانند آنچه داده شد بموسى آيا كافر نشدند بآنچه داده شد بموسى از پيش گفتند دو سحر پشتيبان هم شدند و گفتند همانا ما بهمه كافريم
بگو پس بياوريد كتابى از نزد خدا كه آن هدايت كنندهتر باشد از آندو كه پيروى كنم از آن اگر هستيد راستگويان
پس اگر اجابت نكردند تو را پس بدان جز اين نيست كه پيروى ميكنند خواهشهاشان را و كيست گمراهتر از آنكه پيروى كند خواهش خود را بدون هدايتى از خدا همانا خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.
تفسير
خداوند متعال انبياء عظام را براى دو منظور ارسال فرموده يكى هدايت مردم بوسائل سعادت ديگر قطع عذر آنها و اتمام حجت و در آيات سابقه اشاره بمنظور اول شده بود و در اين آيه بيان غرض اخير را فرموده باين تقريب كه اگر نبود آنكه چون ميرسيد بمردم نتايج سوء و عقوبات اعمال ناشايسته آنها
جلد 4 صفحه 195
در دنيا و آخرت ميگفتند پروردگارا چرا پيغمبرى براى ما نفرستادى كه آيات تو را بما برساند و ما متابعت نمائيم و تصديق كنيم من تو را برسالت بسوى آنها نميفرستادم ولى چون جاى عذر براى آنها باقى ميماند فرستادم كه باقى نماند و حجت از ما بر آنها تمام شود و بنابراين جواب لولا محذوف و اين در كلام عرب معمول است و بعدا فرموده ولى مع الاسف چون آمد براى هدايت و ارشاد آنها آيات حقه بتوسط پيغمبر بر حق از نزد حق كه مائيم گفتند چرا مانند تورية موسى يكجا و مقرون بمعجز عصا و يد بيضاء نيامد در صورتى كه اين قبيل مردم حق ناپذير و بهانهگير در آنزمان بتورية ايمان نياوردند و در اينزمان چون آيات قرآن را كه مطابق با تورية بود شنيدند گفتند دو سحر و كلام باطل فريبنده از هم پشتيبانى و تأييد كردند و ما بهر دو بلكه بتمام كتبى كه ميگويند سماوى است بىاعتقاديم و هيچيك را قبول نداريم چون روى سخن ظاهرا با مشركين مكه است نه اهل كتاب كه يهود و نصارى و مجوس باشند و بعضى گفتهاند مراد از سحران دو ساحر است و براى مبالغه تعبير بسحر شده مانند عدل كه بر عادل مبالغة اطلاق ميشود و مقصودشان حضرت موسى و رسول خاتم صلى اللّه عليه و آله بوده و بعضى گفتهاند مرادشان موسى و هارون بوده و قمى ره اينمعنى را تأييد نموده است و بعضى ساحران قرائت نمودهاند و بنابراين يكى از دو معناى اخير متعيّن است و مؤيّد معناى اول و قرائت مشهوره آنستكه خداوند به پيغمبر خود فرموده بگو بآنها پس بياوريد كتابى از نزد خدا كه بيشتر موجب هدايت باشد از تورية و قرآن تا من متابعت آنرا نمايم اگر شما راست ميگوئيد كه ما طالب حق و حقيقت ميباشيم چون بمعناى اول كاملا جواب با گفتار آنها مطابق است و بدو معناى اخير بايد بتوجيه منطق شود و بعدا فرموده پس اگر اجابت ننمودند و چنين كتابى نياوردند كه البته نخواهند آورد پس بدانكه آنها فقط تابع هواى نفس و شهوت خودشانند و نميخواهند زير بار حكم خدا و پيغمبرش بروند چون اگر دليلى بر مدّعاى خودشان داشتند اقامه مينمودند و كسى گمراهتر نيست از آنانكه متابعت دلخواه و رأى خودشان را نمودند بدون هدايت و راهنماى الهى كه پيغمبر و قرآن و امام عليه السّلام است و اين قبيل مردم بخودشان ستم نمودند كه منغمر در معاصى شدند و از
جلد 4 صفحه 196
هدايت الهى در دنيا و آخرت محروم ماندند و اين سعادت نصيب آنها نشده و از منافع آن بىبهرهاند يا چون بسوء اختيار خودشان را از قابليّت رحمت حق انداختهاند خداوند آنها را بحال خود واگذار نموده و از هدايتشان اعراض فرموده و اين معنى اظهر است.
إِن كُنتُم صادِقِينَ يعني شما كاذب هستيد چون نميتوانيد بياوريد و از براي صدق و كذب مراتبيست و اقسامي: صدق در عقائد که عقيده مطابق با واقع باشد، صدق در اخلاق که متخلق باخلاق حميده باشد، صدق در افعال که تمام افعالش حسن و داراي مصلحت و صحيح
جلد 14 - صفحه 249
و بجا باشد، صدق در گفتار و شما مشركين از جميع مراتب او محروم و جميع مراتب كذب را دارا هستيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 49)- به هر حال مشرکان لجوج اصرار داشتند که چرا پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و سلّم معجزاتی همچون موسی نداشته است؟ و از سوی دیگر نه به گفتهها و گواهی تورات در باره علائم پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم اعتماد میکردند، و نه به قرآن مجید و آیات پرعظمتش.
لذا قرآن، روی سخن را به پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم کرده، و میگوید: «بگو: اگر شما راست میگویید (که این دو کتاب از سوی خدا نیست) کتابی روشنتر و هدایتبخشتر از آنها از سوی خدا بیاورید تا من از آن پیروی کنم قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدی مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.
اگر چیزی در دست پیامبر اسلام جز این قرآن نبود برای اثبات حقانیت دعوتش کفایت میکرد، ولی آنها حق طلب نیستند بلکه مشتی بهانهجویانند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: