آیه 50 سوره یس

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<49 آیه 50 سوره یس 51>>
سوره : سوره یس (36)
جزء : 23
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

پس (در آن لحظه مرگ) نه توانایی سفارشی دارند و نه به اهل بیت خود رجوع توانند کرد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then they will not be able to make any will, nor will they return to their folks.

معانی کلمات آیه

  • توصية: سفارش و وصيت. اصل آن «وصى» به معنى متصل شدن و متصل كردن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48»

(كفّار) مى‌گويند: اگر راست مى‌گوئيد، اين وعده (قيامت) چه وقت فرا مى‌رسد؟

ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ «49»

آنان جز يك صيحه (مرگبار) را انتظار نمى‌كشند كه آنان را فرا خواهد گرفت، در حالى كه به مخاصمه و جدال سرگرمند.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 545

فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى‌ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ «50»

پس در آن حال، نه توان وصيّتى دارند و نه مى‌توانند به سوى خانواده‌هايشان باز گردند.

پیام ها

1- كفّار، دليلى بر انكار قيامت ندارند و تنها با طرح اين سؤال كه قيامت چه زمانى است، آن را به استهزا مى‌گيرند. «مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»

2- معيّن نبودن زمان امرى، دليل بر واقع نشدن آن نيست. «مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ»

3- قيامت، وعده الهى است. «هذَا الْوَعْدُ»

4- كفّار، انبيا و مؤمنان را دروغگو مى‌پندارند. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»

5- قيامت خبر نمى‌كند، اين همه غفلت و استهزا چرا؟ «صَيْحَةً واحِدَةً»

6- قيامت كه بيايد، نه زبان تاب سخن دارد و نه پا توان فرار. فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا ... يَرْجِعُونَ‌

7- برپايى قيامت پس از يك صيحه مرگبار است. «صَيْحَةً واحِدَةً»

8- پايان دنيا و آغاز قيامت در حالى خواهد بود كه مردم سرگرم جدال و كشمكش روزانه‌اند. «تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ»

9- وابستگى‌ها و دل‌بستگى‌ها در دنيا، كارساز است. با قيام قيامت، همه بندها گسسته مى‌شود. «وَ لا إِلى‌ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 546

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص91

منابع