آیه 4 سوره ملک

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 4 ملک)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره ملک 5>>
سوره : سوره ملک (67)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

باز دوباره به چشم بصیرت دقت کن تا دیده خرد زبون و خسته (نقصی نیافته) به سوی تو باز گردد.

سپس بار دیگر بنگر تا دیده ات در حالی که خسته و کم سو شده [و از یافتن خلل، نابسامانی و ناهمگونی فرو مانده] و درمانده گشته است، به سویت باز گردد.

باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سويت بازگردد.

بار ديگر نيز چشم باز كن و بنگر. نگاه تو خسته و درمانده به نزد تو باز خواهد گشت.

بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز می‌گردد در حالی که خسته و ناتوان است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Look again, once more. Your look will return to you humbled and weary.

Then turn back the eye again and again; your look shall come back to you confused while it is fatigued.

Then look again and yet again, thy sight will return unto thee weakened and made dim.

Again turn thy vision a second time: (thy) vision will come back to thee dull and discomfited, in a state worn out.

معانی کلمات آیه

  • كرتين: كرّه: رجوع و برگشتن. «كرتين»: دو رجوع، يعنى «كرّة بعد كرة» كثرت مراد است نه تثنيه.
  • خاسئا: خسأ: طرد شدن و طرد كردن، از كشاف و مفردات معلوم مى‌‏شود كه در آن حقارت و خوارى نيز ملحوظ است خاسئ را در آيه خسته معنى كرده‌‏اند كه از ديدن خسته شده و دور مانده است در مجمع فرموده: «الخاسى‏ء: الذليل الصاغر» ظاهرا منظور خضوع و زبونى است.
  • حسير: حسر: كشف و انكشاف (مناسب با كنار كردن) در مجمع فرموده:حسير شترى است كه خسته شده و طاقت راه رفتن ندارد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‌ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‌ مِنْ فُطُورٍ «3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»

همان كسى‌كه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد. در آفرينش خداوند رحمان هيچ خللى نمى‌بينى. بار ديگر ديده باز كن، آيا هيچ شكافى مى‌بينى؟ باز، پى در پى چشم خود را برگردان (و تماشا كن، خواهى ديد كه) چشم در حالى كه خسته و ناتوان است به سوى تو بازمى‌گردد (بدون آن كه نقص وخللى مشاهده كند).

وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ «5»

و همانا ما آسمان دنيا را با چراغ هايى زينت داديم و آن را وسيله راندن شياطين قرار داديم و براى آنها عذاب فروزان آماده كرديم.

نکته ها

«طباق»، يا مصدر «طابق» يا جمع «طبق» است؛ در صورت اول‌ «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» به معناى آن است كه آسمان‌ها متناسب و مطابق يكديگرند و در صورت دوم به معناى آن است كه آسمان‌ها هفت طبقه بر فراز يكديگرند.

«تَفاوُتٍ» از «فَوْتَ» به معناى بروز اختلال و ناهماهنگى و «فُطُورٍ» به معناى شكاف از طول است. «خاسِئاً» به معناى خسته و ناكام و «حَسِيرٌ» به معناى ناتوان است.

تلخى‌ها و كمبودها در نزد انسان‌هاى سطحى ناگوار به نظر مى‌آيد و گرنه محقّقان به هر چيز با ديده مثبت مى‌نگرند. ترشى و فلفل براى كودك ناگوار است، ولى براى والدين او، ترشى به اندازه مربّا، ارزشمند است.

«مصباح» از «صبح»، وسيله‌اى است كه شب را همانند صبح، روشن كند، مانند چراغ.

در اين آيات، سه تعبير در مورد ستارگان آسمان آمده است. 1. مصباح و چراغ؛ 2. زينت و

جلد 10 - صفحه 149

جلوه؛ 3. رجم شياطين.

در آيات هفتم و هشتم سوره صافّات خوانديم كه شيطان‌ها براى استراق سمع و شنود اخبار آسمان، قصد نفوذ به آن جا را دارند ولى هر بار مورد هدف قرار مى‌گيرند و رانده مى‌شوند و اين گونه ستارگان وسيله حفظ آسمان هستند.

پیام ها

1- نظام آفرينش بر اساس رحمت خداوند است. «فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ»

2- نظام موجود، نظام احسن است و در نظام آفرينش، هيچ نقص و كمبودى وجود ندارد. «ما تَرى‌ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ»

3- خداشناسى بايد بر اساس نظر و دقت باشد، تا ايمان انسان به عظمت هستى و قدرت آفريدگار بيشتر شود. فَارْجِعِ الْبَصَرَ ... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ

4- براى كسب معرفت، يك بار ديدن و نظر كردن كافى نيست. فَارْجِعِ الْبَصَرَ ... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ‌ (در اين آيه كلمه‌ «تَرى‌» دو بار و كلمه «بصر» سه بار همراه با لفظ «كَرَّتَيْنِ» تكرار شده است.)

5- خداوندى كه كار خود را محكم و حكيمانه انجام داده است، از دقّت نظر ديگران نگران نيست، بلكه ديگران را به بازديد دعوت مى‌كند. فَارْجِعِ الْبَصَرَ ... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ

6- خداوند از آفريدن خسته نمى‌شود: «وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ» «1» ولى چشم ما از نگاه به آفريده‌هاى او خسته مى‌شود. «يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ»

7- زينت، يكى از خواسته‌هاى فطرى بشر است. (يكى از نعمت‌هاى ستارگان، زينت بودن آنها شمرده شده است. «زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا»

8- آفريده‌هاى الهى در عين استوارى و استحكام، «سَبْعاً شِداداً» «2» از زينت ويژه‌اى برخوردارند. (در معمارى علاوه بر استحكام ساختمان، زيبايى نماى‌

«1». ق، 38.

«2». نبأ، 12.

جلد 10 - صفحه 150

بنا نيز بايد مورد توجّه باشد.) «زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا»

9- آفريده‌هاى الهى داراى كاربردهاى گوناگونى هستند. «بِمَصابِيحَ‌- رُجُوماً»

10- در برابر دشمن نبايد انفعالى برخورد كرد؛ برخورد ما با دشمن بايد تهاجمى باشد. «رُجُوماً لِلشَّياطِينِ»

11- شياطين به آسمان‌ها نيز طمع دارند. «رُجُوماً لِلشَّياطِينِ»

12- شياطين، ضربه پذيرند. «رُجُوماً لِلشَّياطِينِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»

ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ: پس بار ديگر باز كن ديده را، يعنى به نگاه اول قناعت مكن، بازگردان چشم را، كَرَّتَيْنِ‌: دو بار بازگردانيدنى، يعنى رجعتى بعد از رجعتى، و متعاقب هم نظر نما تا يقين كنى كه هيچ عيبى و نقصى در آن نيست. يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ: بازگردد به سوى تو چشم تو، خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ: در حالتى كه دور باشد از يافتن عيب و خلل، و وامانده باشد از ديدن، و از نگريستن بازماند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «1» الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ «2» الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‌ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‌ مِنْ فُطُورٍ «3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»

وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ «5»

ترجمه‌

بلند مرتبه و پرخير و بركت است آنكه بدست او است اختيار امور و او بر همه چيز توانا است‌

آنكه پديد آورد مرگ و زندگانى را تا بيازمايد شما را كه كدام خوبتريد از جهت كردار و او است ارجمند آمرزنده‌

آنكه آفريد هفت آسمانرا طبقه بر طبقه بالاى يكديگر نمى‌بينى در آفرينش خداى بخشاينده تفاوتى پس بازگردان ديده را آيا مى‌بينى هيچ خللى‌

پس بازگردان ديده را مكرّر باز گردد بسوى تو ديده دور شده از منظور با آنكه خسته و مانده شده است‌

و بتحقيق آراستيم آسمان نزديكتر را بچراغهائى و قرار داديم آنها را رانندگانى براى شيطانها و مهيّا ساختيم براى آنها عذاب آتش سوزان.

تفسير

بزرگى و بزرگوارى و برترى و بالاترى و منشأ خيرات و بركات بودن ذات احديّت محتاج ببيان نيست و نفوذ اراده و اختيار و سلطنت حقّه و قدرت مطلقه او در كائنات و بر ممكنات واضح و آشكار در نزد اولو الابصار است و مقدّر فرموده مرگ و زندگانى را و قمّى ره نقل فرموده مراد تقدير حيات است پيش از موت و در كافى از امام باقر عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و بعضى گفته‌اند مراد خلق‌

جلد 5 صفحه 237

اشياء بيروح است مانند خاك و نطفه قبل از حيوان كه داراى روح است و بنظر حقير مطلب همانستكه امام عليه السّلام فرموده نهايت آنكه تقديم موت بر حيات در كلام الهى براى مزيد تأثير آن در آزمايش الهى است بندگانرا كه مقصود از خلقت است و خداوند بيان فرموده چون مرگ و ياد آن بيشتر از هر چيز انسانرا وادار مينمايد كه بتكليف الهى عمل كند و آزمايش بآن حاصل ميشود و حسن عمل بخلوص نيّت و مزيد همّت و ورع از معصيت و مقارنت با خوف و خشيت و ازدياد نظر و فكرت و امتثال اوامر و نواهى بسرعت است نه بكثرت عبادت و اشتغال بنوافل و تهيّه وسائل چنانچه از روايات معتبره اينمقام استفاده ميشود و خداوند عزيز است از عمل بد كسى عاجز نميشود و غفور است گناه تائب را ميآمرزد آنذات مقدّسى كه خلق فرمود هفت آسمانرا طبقه بطبقه هر يك فوق ديگرى چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده نمى‌بيند بينا در مخلوقات خداوند تفاوتى در اتقان صنع و مطابقت حكمت و مصلحت با اختلاف فاحش در صورت و هيئت و هر قدر انسان در اجزاء عالم وجود نظر نمايد بيشتر پى بعظمت صنع و صانع آن ميبرد ولى افسوس كه نظر خسته و بصر مانده و بصيرت رانده و بعشرى از اعشار و بكمى از مصالح و حكم بسيار آن پى نخواهد برد و لذا امر فرموده بناظرى كه نظام عالم را مشاهده نموده كه اعاده نظر نمايد در صنع و به بيند نقص و خللى ندارد پس تكرار كند آنرا تا رانده شود از مقام عقل گويا باو ميگويند ديگر بس است و خسته و مانده شود از فكر و يقين كند كه عيبى نداشته چون لفظ كرّتين اگر چه تثنيه است ولى مراد تكرار و ازدياد است و از اين قبيل تثنيه در كلام عرب يافت ميشود و مخفى نماند كه ناظر هر چه بيشتر نظر كند بهتر ميفهمد صانع اين مصنوعات عالم و حكيم و تمام آنها بر طبق حكمت و مصلحت است ولى حكم و مصالح آنها را كاملا درك نميكند و بايد باين ملاحظه امر بتكرار نظر شده باشد با آنكه ناظر نااميد و نظر نامراد بصاحبش برميگردد اگر چه گفته شده مراد آنستكه هر قدر نظر كنى نقصى نخواهى يافت خسته و نااميد از يافتن نقص برميگردى و بنابراين مقصود از امر فقط اثبات عجز مأمور است از پيدا كردن عيب و نقص در دستگاه‌

جلد 5 صفحه 238

خلقت بتأمّل و نظر نه اثبات عجز او از ادراك مصالح و حكم و اعتراف بعظمت صنع و صانع آن كه بيان شد و خاسئ بر سگ و خوك رانده و دور شده اطلاق ميشود و حسير بر شتر خسته مانده و خساء البصر گويند وقتى چشم خيره و تيره شود و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از تفاوت فساد است و مقصود از تكرار نظر تأمّل در ملكوت آسمانها و زمين است و خداوند آسمان اوّل را كه مشهود است زينت فرموده بچراغهائى از انواع ستارگان و قرار داده است آنها را وسيله از براى راندن شيطانها از نفوذ در آسمان كه گاهى مشاهده ميشود از آنها برقى لامع و بجانبى سريعا سير مينمايد و شرح آن مكرّر گذشته است و اين راندن و سوزاندن آنها منافات با عذاب آخرتشان ندارد چون آنها هم تكليف دارند و در صورت تخلّف بعذاب دنيا و عقبى مبتلا خواهند شد چون خداوند آتش سوزان جهنّم را براى كفّار از جنّ و انس آماده و مهيّا فرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ ارجِع‌ِ البَصَرَ كَرَّتَين‌ِ يَنقَلِب‌ إِلَيك‌َ البَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»

جلد 17 - صفحه 90

‌پس‌ مكرر كن‌ نظر ‌را‌ مرة ‌بعد‌ مرة برميگردد بسوي‌ تو بصر مأيوس‌ ‌از‌ طلب‌ و ‌او‌ كند و كوتاه‌ ‌است‌.

ثُم‌َّ ارجِع‌ِ البَصَرَ كَرَّتَين‌ِ انسان‌ بنظر اولي‌ و فكر ابتدايي‌ تمام‌ خصوصيات‌ ‌را‌ درك‌ نميكند ‌هر‌ چه‌ امعان‌ نظر كند و فكر ‌خود‌ ‌را‌ ادامه‌ دهد تدريجا پاره‌اي‌ ‌از‌ حقايق‌ ‌را‌ درك‌ ميكند و بهترين‌ عبادات‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:

(تفكر ساعة خير ‌من‌ عبادة سنة).

الفكر حركة ‌من‌ المبادي‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- و لذا در این آیه برای تأکید همین معنی می‌افزاید: «بار دیگر به عالم هستی بنگر، سر انجام چشمانت به سوی تو باز می‌گردد در حالی که خسته و ناتوان شده» و در جستجوی خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص251

منابع

طرح از موسسه اهل بیت علیهم السلام(سایر عکس نوشته های این موسسه)