آیه 4 سوره یوسف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره یوسف 5>>
سوره : سوره یوسف (12)
جزء : 12
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(اکنون متذکر شو خواب یوسف را) آن‌گاه که یوسف به پدر خود گفت: ای پدر در عالم رؤیا دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه مرا سجده می‌کردند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When Joseph said to his father, ‘Father! I saw eleven planets, and the sun and the moon: I saw them prostrating themselves before me,’

معانی کلمات آیه

كوكب: كوكب: ستاره. جمع آن ، كواكب است..[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ «4»

آنگاه كه يوسف به پدر خويش گفت: اى پدر! همانا من (در خواب) يازده ستاره با خورشيد و ماه ديدم، آنها را در برابر خود سجده‌كنان ديدم.

نکته ها

داستان حضرت يوسف، با رؤيا شروع مى‌شود. به گفته علامه طباطبايى در تفسيرالميزان، داستان يوسف با خوابى شروع مى‌شود كه او را بشارت مى‌دهد و نسبت به آينده‌اى روشن اميدوار مى‌سازد تا او را در مسير تربيت الهى صابر و بردبار گرداند.

به جز بنيامين، ديگر برادران او از مادر جدايى بوده‌اند. حضرت يعقوب نيز فرزند حضرت اسحاق و او فرزند حضرت ابراهيم عليهم السلام است. «1»

خواب اولياى الهى، متفاوت است؛ گاهى نيازمند تعبير است، مثل خوابِ حضرت يوسف و گاهى به تعبير نياز ندارد، بلكه عين واقع است. مانند خواب حضرت ابراهيم كه مأمور مى‌شود تا اسماعيل را ذبح كند.


«1». تفسير مجمع‌البيان.

جلد 4 - صفحه 151

سخنى درباره‌ى رؤيا و خواب ديدن‌:

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: «الرؤيا ثلاثة: بشرى من اللَّه، تحزين من الشيطان، و الّذى يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه» «1»، خواب بر سه قسم است: يا بشارتى از سوى خداوند است، يا غم و اندوهى از طرف شيطان است و يا مشكلات روزمره انسان است كه در خواب آن را مى‌بيند.

برخى از دانشمندان و روان‌شناسان، خواب ديدن را در اثر ناكامى‌ها و شكست‌ها دانسته و به ضرب‌المثلى قديمى استشهاد كرده‌اند كه: «شتر در خواب بيند پنبه دانه» و برخى ديگر خواب را تلقينِ ترس گرفته‌اند، بر اساس ضرب‌المثلى كه مى‌گويد: «دور از شتر بخواب تا خواب آشفته نبينى» و بعضى ديگر خواب را جلوه غرائز واپس زده دانسته‌اند. امّا عليرغم تفاوت‌هايى كه در خواب‌ها و رؤياها وجود دارد، كسى اصل خواب ديدن را انكار نكرده است و البتّه بايد به اين نكته توجّه داشت كه همه خواب‌ها با يك تحليل، قابل بررسى نيستند.

مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان‌ «2» مى‌گويد: سه عالم وجود دارد؛ عالم طبيعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردّى كه دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پيدا مى‌كند و به ميزان استعداد و امكان، حقايقى را درك مى‌كند. اگر روح كامل باشد، در فضاى صاف حقايق را درك مى‌كند. و اگر در كمال به آخرين درجه نرسيده باشد، حقايق را در قالب‌هاى ديگر مى‌يابد. همانطور كه در بيدارى، شجاعت را در شير و حيله را در روباه و بلندى را در كوه مى‌بينيم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانى را به صورت تاريكى مشاهده مى‌كنيم.

ما بحث ايشان را با ذكر مثال‌هايى بيان مى‌كنيم؛ كسانى‌كه خواب مى‌بينند چند دسته‌اند:

دسته اوّل، كسانى‌كه روح كامل و مجردى دارند و بعد از خواب رفتنِ حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقايقى را صاف و روشن از دنياى ديگر دريافت مى‌كنند. (نظير تلويزيون‌هاى‌


«1». بحار، ج 14، ص 441.

«2». تفسير الميزان، ج 11، ص 299.

جلد 4 - صفحه 152

سالم با آنتن‌هاى مخصوص جهت‌دار كه امواج ماهواره‌اى را از نقاط دور دست مى‌گيرد.) اينگونه خواب‌ها كه دريافت مستقيم و صاف است، نيازى به تعبير ندارد.

دسته دوم، كسانى هستند كه داراى روح متوسط هستند و در عالم رؤيا، حقايق را ناصاف و همراه با برفك و تشبيه و تخيّل دريافت مى‌كنند. (كه بايد مفسّرى در كنار دستگاه گيرنده، ماجراى فيلم را توضيح دهد وبه عبارتى، عالمى آن خواب را تعبير كند.)

دسته سوم، كسانى هستند كه روح آنان به قدرى متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومى ندارد. (نظير صحنه‌هاىِ پراكنده و پربرفك تلويزيونى كه كسى چيزى سردرنمى‌آورد.) اين نوع رؤياها كه قابل تعبير نيستند، در قرآن به‌ «أَضْغاثُ أَحْلامٍ» تعبير شده است.

قرآن در سوره‌هاى مختلف، از رؤياهايى نام برده كه حقيقت آنها به وقوع پيوسته، از جمله:

الف: رؤياى يوسف عليه السلام درباره سجده‌ى يازده ستاره و ماه و خورشيد بر او كه با رسيدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر و مادر در برابر او تعبير گرديد.

ب: رؤياى دو يار زندانىِ يوسف كه بعداً يكى از آنها آزاد وديگرى اعدام شد.

ج: رؤياى پادشاه مصر درباره گاوِ لاغر و چاق كه تعبير به قحطى و خشكسالى بعد از فراخ شد.

د: رؤياى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درباره عدد اندك مشركان در جنگ بدر كه تعبير به شكست مشركان شد. «1»

ه: رؤياى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درباره ورود مسلمانان با سر تراشيده به مسجدالحرام كه با فتح مكّه و زيارت خانه خدا تعبير شد «2»

و: رؤياى حضرت ابراهيم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعيل. «3»

از قرآن كه بگذريم در زندگى خود، افرادى را مى‌شناسيم كه در رؤيا از امورى مطلع شده‌اند كه دست انسان به صورت عادّى به آن نمى‌رسد.

حاج‌شيخ‌عباس‌قمى صاحب مفاتيح‌الجنان، به خواب فرزندش آمد و گفت: كتابى نزدم امانت‌


«1». انفال، 43.

«2». فتح، 27.

«3». صافات، 10.

جلد 4 - صفحه 153

بوده، آنرا به صاحبش برگردان تا من در برزخ راحت باشم. وقتى بيدار شد به سراغ كتاب رفت، با نشانه‌هايى كه پدر گفته بود تطبيق داشت، آن را برداشت. وقتى مى‌خواست از خانه بيرون برود، كتاب از دستش افتاد و كمى ضربه ديد. او كتاب را به صاحبش برگرداند و چيزى نگفت، دوباره پدرش به خواب او آمد و گفت: چرا به او نگفتى كتاب تو ضربه ديده است تا اگر خواست خسارت بگيرد و يا رضايت دهد.

پیام ها

1- فرزندان، بايد به درايت و دلسوزى پدر اعتماد و در مسائل زندگى با او مشورت كنند. «قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ»*

2- پدر را به اسم صدا نزنيم. «يا أَبَتِ»

3- پدر و مادر، بهترين مرجع براى حلّ مشكلات فرزندان هستند. «يا أَبَتِ»

4- پدران و فرزندان در خطاب به يكديگر، از واژه‌هايى كه نشانه‌ى صميميّت، رحمت و شفقت است، استفاده كنند. «يا أَبَتِ»*

5- والدين به خواب‌هاى فرزندانشان توجّه كنند. «يا أَبَتِ»

6- حضرت يوسف در ابتدا، تعبير خواب نمى‌دانست و لذا براى تعبير رؤيايش از پدر استمداد كرد. «يا أَبَتِ»

7- گاهى رؤيا وخواب ديدن، يكى از راه‌هاى دريافت حقايق است. «إِنِّي رَأَيْتُ»

8- در فرهنگِ خواب، اشيا، نماد حقايق مى‌شوند. (مثلًا خورشيد نشان پدر و ماه تعبير از مادر و ستارگان نشان برادران است.) رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً ...

9- ديدن ماه و خورشيد و ستارگان (به صورت هم زمان)، از شگفتى‌هاى رؤياى يوسف است. «كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ»*

10- خوابِ اولياىِ خدا، واقعى است. «رَأَيْتُ» در اين آيه‌ «رَأَيْتُ» تكرار شده است تا بگويد حتماً ديدم و گمان نشود ماجرا خيالى بوده است.

11- يوسف عليه السلام در خواب چنان ديد كه خورشيد و ماه و ستارگان، همانند موجودات داراى عقل، بر او سجده مى‌كنند. (جمله‌ «رَأَيْتُهُمْ» براى افراد عاقل‌ بكار مى‌رود)*

جلد 4 - صفحه 154

12- انسان‌هاى برگزيده، به مقامى مى‌رسند كه مسجود ديگر انسان‌ها مى‌شوند. «رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ»*

13- گاهى در نوجوان، استعدادى هست كه بزرگترها را به تواضع وامى‌دارد. «ساجِدِينَ»

14- شروع داستان با رؤيا و پايان آن با تعبير آن، از بهترين روشها براى نوشتن داستان و سناريو است. «أَحْسَنَ الْقَصَصِ‌- رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ»*

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع