آیه 4 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره مریم 5>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

عرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانسته‌ام.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘My Lord! Indeed my bones have become feeble, and my head has turned white with age, yet never have I, my Lord, been disappointed in supplicating You!

معانی کلمات آیه

وهن: وهن ضعف و ناتوانى. راغب گويد: آن ضعفى است در خلقت يا در اخلاق. در اينجا مراد معناى اوّلى است.

اشتعل: شعل: افروخته شدن آتش. شعله: فتيله مشتعل. اشتعال رأس تشبيه است به اشتعال آتش در رنگ. منظور آنست كه سفيدى مويم از ميان سياهى آن، مانند آتش شعله كشيد و بر سياهى غلبه كرد. طبرسى از زجّاج نقل مى ‏كند: چون سفيدى موى سر از حدّ گذشت گويند: «اشتعل رأس فلان».

شيبا: شيب (به فتح- ش): سفيد شدن موى. «شاب الرجل شيبا: ابيضّ شعره»، آن در آيه تميز و در حقيقت فاعل «اشتعل» است يعنى سفيدى موى در سرم شعله كشيد.

شقى: شقوه و شقاوت: بدبختى. شقىّ: بدبخت. شقاوت عدم قابليت رحمت است كه از عصيان و عدم ايمان به وجود مى ‏آيد، منظور از آن در آيه محروميّت از اجابت است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا «4»

(زكريّا) گفت: پروردگارا! همانا استخوانم سست شده، و (موى) سرم از شعله‌ى پيرى، سفيد شده است و پروردگارا! من هرگز در دعاى تو (از اجابت) محروم نبوده‌ام.

وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا «5»

و همانا من براى پس از (مرگ) خود، از بستگانم بيمناكم و همسرم نازا بوده است، پس از جانب خود جانشينى (فرزندى) به من عطا فرما.

جلد 5 - صفحه 244

نکته ها

«عاقِرٌ» به مرد يا زنى گفته مى‌شود كه از او فرزندى به عمل نمى‌آيد. «اشتعال» به معناى زبانه كشيدن آتش و انتشار آن است. بنابراين، جمله‌ى‌ «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ» يعنى سفيدى موها در سر من، مثل آتش شعله كشيده و منتشر شده است.

با توجّه به آيه 38 آل‌عمران، كه دعاى زكريّا را چنين نقل مى‌كند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً» معلوم مى‌شود كه مراد از «وَلِيًّا» در اين آيه، فرزند صالحى است كه جانشين پدر باشد.

در دعا، گاهى رابطه‌ى بنده و خداوند به قدرى تنگاتنگ مى‌شود كه به جاى «يا رب»، «رَبِّ» مى‌گويد. «1»

امام صادق عليه السلام فرمود: نگرانى زكريّا از عمو وپسر عموهايش بود. «2»

پیام ها

1- در دعا از كلمه‌ى‌ «رَبِّ» استمداد بجوييم، رَبِ‌ ... رَبِ‌ ... رَبِ‌ از ضعف‌هاى خود بگوييم، «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً» نعمت‌ها و الطاف خدا را ذكر كنيم. «وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا» آنگاه حاجت خود را به زبان آوريم. «فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا»

2- پايه‌ى بدن آدمى استخوان است و ضعف استخوان، ضعف تمام بدن را به دنبال دارد. «وَهَنَ الْعَظْمُ»

3- مؤمن، هرگز از رحمت خدا مأيوس نمى‌شود. (زكريّا در پيرى از خداوند فرزند مى‌خواهد) رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ‌ ... لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا

4- انسان مأيوس، بدبخت وشقى است. «وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا» حتّى در سخت‌ترين شرايط، در دل مردان خدا يأس راه ندارد.

5- مردان خدا، از وارث بد مى‌ترسند. «خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي»

6- در بينش الهى، اراده خداوند بر عوامل طبيعى حاكم است. «فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ»


«1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 5 - صفحه 245

7- با اينكه خداوند حاجات انسان را مى‌داند، امّا در دعا و ناله، بركاتى مانند آرامش روحى، تواضع و عبوديّت دعاكننده و مدح و ستايش خداوند نهفته است. إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ‌ ... فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا

8- فرزند، هبه‌ى آسمانى از جانب خداوند است. «فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ»

9- نه همسر نازا را رها كنيد و نه اميد خود را از دست بدهيد. كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً ... فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا

10- علاقه به جاودانگى و خلود، در فطرت بشر وجود دارد و انسان دوست ندارد فراموش شده و ابتر باشد. «فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا»

11- گرچه يكى از نگرانى‌هاى انسان، بى‌فرزند بودن است‌ «خِفْتُ»، ولى اولياى خدا فرزند را بيشتر براى تداوم اهداف معنوى خود مى‌خواهند. «وَلِيًّا»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع