آیه 4 سوره مرسلات

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره مرسلات 5>>
سوره : سوره مرسلات (77)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و قسم به حق آنان که (به حکم خدا راه هدایت را از ضلالت ممتاز کرده و بین حق و باطل را بر خلق) کاملا جدا می‌کنند.

و سوگند به آن فرشتگانی که جدا کننده حق از باطل اند،

كه [ميان حق و باطل‌] جداگرند،

و سوگند به آنها كه حق را از باطل جدا مى‌كنند،

و آنها که جدا می‌کنند،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

by those who separate [the truth from falsehood] distinctly,

Then separate them one from another,

By those who winnow with a winnowing,

Then separate them, one from another,

معانی کلمات آیه

  • فارقات: جدا كنندگان. راغب گويد: فرق قريب است به فلق، ليكن فلق باعتبار شكافته شدن و فرق به اعتبار انفصال و جدايى گفته مى‌‏شود.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً «1» فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً «2» وَ النَّاشِراتِ نَشْراً «3» فَالْفارِقاتِ فَرْقاً «4» فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً «5» عُذْراً أَوْ نُذْراً «6» إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ «7»

به فرستاده‌هاى پى در پى سوگند. پس به طوفان‌هاى سهمگين (سوگند).

به نشردهندگانى (كه حق را به نيكويى) نشر مى‌دهند سوگند. پس آنان كه به طور كامل (بين حق و باطل) فرق مى‌گذارند. پس به القا كنندگان ذكر (و وحى به پيامبران). براى (رفع) عذر يا هشدار و انذار. همانا آنچه وعده داده مى‌شويد، واقع شدنى است.

نکته ها

كلمه «عرف» به معناى پى در پى است و به يال اسب كه موهاى رديف دارد، عُرْف گويند.

اين واژه به معناى نيك و پسنديده نيز آمده و كلمه‌ى «معروف» از آن است.

براى امورى كه در پنج آيه اول اين سوره به آنها سوگند ياد شده، يعنى‌ «الْمُرْسَلاتِ‌، فَالْعاصِفاتِ‌، النَّاشِراتِ‌، فَالْفارِقاتِ‌ و فَالْمُلْقِياتِ»، سه تفسير بيان شده است:

الف: برخى از مفسران عقيده دارند مراد از آنها انواع بادها و طوفان‌ها است؛ «1»

ب: برخى عقيده دارند كه مراد از آنها انواع فرشتگان است؛ «2»

«1». تفسير كبير فخررازى.

«2». تفسيرالميزان.

جلد 10 - صفحه 342

ج: برخى عقيده دارند كه آيات اول و دوم مربوط به باد و طوفان و آيات سوم تا پنجم مربوط به فرشتگان است و اين تفكيك به خاطر نوع حرف عطف است، زيرا حرف «واو» در اول آيه نشانه جدايى و حرف «فاء» در اول آيه نشانه اتصال است.

«العاصفات» جمع «عاصف» به معناى باد شكننده و سخت است، چنانكه در آيه 12 سوره يونس مى‌خوانيم: «رِيحٌ عاصِفٌ» و كلمه «عصف» به معناى تندباد است، مانند: «كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» «1»، «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ» «2»

اگر مراد از «عاصفات» را فرشتگان بدانيم، معناى آيه چنين است كه فرشتگان، فرمان الهى را با شدّت و سرعت انجام مى‌دهند. نظير آياتى كه مى‌فرمايد: «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» «3»* و يا «هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ» «4».

در كنار هم آمدن سوگند به بادها و فرشتگان، شايد به خاطر شباهت ميان باد و فرشته باشد، از اين نظر كه هر دو لطيف و سريع‌اند و در آفرينش و تدبير امور نقش دارند.

كلمه «ملقيات» به صورت جمع آمده است، شايد به خاطر آن كه گاهى فرشتگان ديگرى همراه فرشته وحى يعنى جبرئيل نازل مى‌شوند و شايد به خاطر آن باشد كه گاهى فرشته و گاهى افراد و امور ديگر وسيله تذكر انسان شده و مسايلى را به انسان القا مى‌كنند.

خداوند متعال بايد حجّت را بر مردم تمام كند و جلوى بهانه‌ها و عذرتراشى‌ها را بگيرد.

«عُذْراً». در آيه 134 سوره طه نيز مى‌خوانيم: اگر قبل از آمدن انبيا مردم را هلاك كنيم، عذر خواهند آورد و مى‌گويند: چراپيش از اين پيامبرى نفرستاد تا ما از او پيروى كنيم و گرفتار نشويم.

در صفات سه گانه ناشرات، فارقات و ملقيات يك سير طبيعى وجود دارد. يعنى ابتدا بايد فرشتگانى معارف را گسترش دهند: «النَّاشِراتِ»، سپس در سايه آن، حق و باطل و حلال و

«1». فيل، 5.

«2». الرّحمن، 12.

«3». نحل، 50.

«4». انبياء، 27.

جلد 10 - صفحه 343

حرام از هم جدا شوند: «الفارقات» و به دنبال آن، ذكر القا شود. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً» «1»

پیام ها

1- آنچه از جانب خداوند فرستاده مى‌شود، مقدّس و قابل سوگند خوردن است.

«وَ الْمُرْسَلاتِ»

2- الطاف خداوند، دائمى و مستمر است. «2» «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»

3- آنچه از جانب خداوند نازل مى‌شود، خير است. «3» «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»

4- در نظام آفرينش، حتّى وزش باد به طور تصادفى نيست، بلكه آفريدگار جهان، آن را مى‌فرستد. «الْمُرْسَلاتِ»

5- مأموريّت‌هاى مهم، بايد به سرعت انجام شود. «عَصْفاً»

6- در جهان‌بينى الهى، نرمى و سختى هر كدام به جاى خود ارزشمند است.

عُرْفاً ... عَصْفاً

7- توسعه و گسترش به معناى ناديده گرفتن اصول و چارچوب نيست.

«وَ النَّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً»

8- در نظام هستى كارها تقسيم شده و هر كارى به فرد يا گروهى سپرده شده و اين رمز مديريّت موفق است. «الْمُرْسَلاتِ‌، النَّاشِراتِ‌، الفارقات»

9- در نظام الهى، تكوين و تشريع در كنار يكديگرند. وَ الْمُرْسَلاتِ‌ ... فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً

10- در مأموريّت‌هاى ارشادى بايد مطلب به مخاطبان تفهيم شود. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً»

11- هرگونه ذكر، الهام، علم و خطور حق از سوى خداوند است. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً»

12- خداوند با تفاوت‌هايى كه ميان حق و باطل قرار داده، هم اتمام حجّت كرده است: «عُذْراً» و هم هشدار مى‌دهد. «نُذْراً»

13- در مأموريّت‌هاى ارشادى، بايد راه بهانه‌جويى مسدود شود. «عُذْراً أَوْ نُذْراً»

14- براى امور مهم همچون وقوع قيامت، سوگندهاى متعدّد مفيد و راهگشا است. «وَ الْمُرْسَلاتِ‌، فَالْعاصِفاتِ‌، وَ النَّاشِراتِ‌، فَالْفارِقاتِ‌، فَالْمُلْقِياتِ‌، إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ»

«1». تفسيرالميزان.

«2». اين معنا در صورتى استفاده مى‌شود كه كلمه «عُرف» را به معناى پى در پى بدانيم.

«3». در صورتى كه كلمه «عُرف» را به معناى خير و نيكى بدانيم، نظير آيه «وأمر بالعرف».

جلد 10 - صفحه 344

15- انسان در مورد قيامت، دائماً نياز به تذكّر و يادآورى دارد. فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً ... إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَالْفارِقاتِ فَرْقاً «4»

«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 115.

جلد 13 - صفحه 429

فَالْفارِقاتِ فَرْقاً: 1- پس سوگند به ملائكه جدا كننده حق را از باطل جداكردنى. 2- سوگند به آيات قرآنى كه جدا كننده‌اند خير را از شر. 3- سوگند به بادها كه متفرق سازنده اشرارند. 4- سوگند به نفوس كامله كه فارق حق و باطلند از هم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً «1» فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً «2» وَ النَّاشِراتِ نَشْراً «3» فَالْفارِقاتِ فَرْقاً «4»

فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً «5» عُذْراً أَوْ نُذْراً «6» إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ «7» فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ «8» وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ «9»

وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ «10» وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ «11» لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ «12» لِيَوْمِ الْفَصْلِ «13» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ «14»

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «15»

ترجمه‌

سوگند بفرشتگان فرستاده شده براى امور خير

پس سير كنندگانند در فرمان مانند باد تند سير كردنى‌

و سوگند به فرشتگان منتشر سازنده علوم و معارف منتشر ساختنى‌

پس جدا كنندگان حق از باطلند جدا كردنى‌

پس القاء كنندگانند موجبات تذكّر مردم را

براى معذور داشتن آنان و ترساندنشان‌

همانا آنچه وعده داده ميشويد البته واقع شونده است‌

پس وقتى كه ستاره‌ها بى‌نور شوند

و وقتى كه آسمان شكافته گردد

و وقتى كه كوهها پراكنده شوند

و وقتى كه پيغمبران وقتشان تعيين شود

ميدانيد براى چه روزى در اين امور تأخير شده‌

براى روز جدا كردن‌

و چه ميدانى كه چه روزى است روز جدا كردن‌

واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد فرموده بفرشتگانى كه فرستاده شدند براى نيكى و نكوئى و آنچه معروف و پسنديده است از فرمان الهى و بنابر اين عرفا مفعول له است و اينمعنى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و بعضى عرفا را بمعناى پى در پى گرفته‌اند و بنابر اين حال است پس مانند بادهاى تند در انجام او امر حق شتاب مينمايند و نيز بفرشتگانى كه نشر و شيوع ميدهند علوم و معارف حقّه الهيّه را در عالم بخوبى پس جدا كنندگانند ميان حق و باطل بطور واضح پس‌

جلد 5 صفحه 325

القاء و وحى مينمايند به پيغمبران خدا موجبات تذكّر و هدايت خلق را براى آنكه معذور باشند كسانيكه عمل نمودند بآنچه واصل شده بآنان از احكام در ترك آنچه بايشان نرسيده و بترسند كسانيكه عمل ننمودند از عقاب الهى و بنابر اين عذرا او نذرا دو مصدر و مفعول له ميباشند و كلمه او براى تقسيم است و در واقع قسم بدو دسته از فرشتگان ياد شده يكدسته وسائط خير و سعادت بشر و دسته ديگر امناء وحى و ابلاغ بانبياء عظام و بقيه فقرات اوصاف آن دو دسته‌اند كه خداوند ذكر فرموده ولى بر حسب ظاهر مفسّرين هر پنج جمله و آيه را بقسم تفسير نموده‌اند و بنابر اين فرقى بين واو وفاء نيست و در معناى جمله‌ها هم اختلافاتى شده كه حاجت بذكر آنها نيست چون آنچه ذكر شد اقرب و اظهر است و فائده اين جمله‌ها و قسم تأكيد مطالب آتيه و تعظيم ملائكه و بيان ترتيب نزول خيرات و حكمت بعثت انبياء است و آنچه قسم براى آن ياد شده آنستكه وعده انبيا كه بمردم ميدهند از حشر و نشر و حساب و جزا واقع شونده و حق است و فرموده پس آن در وقتى است كه ستاره‌ها بى‌نور شوند چنانچه قمّى ره نقل نموده و از امام باقر عليه السّلام بآن تصريح شده و در وقتى است كه آسمان شكافته گردد براى نزول ملائكه و در وقتى است كه كوهها از جا كنده و پراكنده گردد و در وقتى است كه پيغمبران مبعوث شوند در اوقات مختلفه چنانچه قمّى ره نقل نموده و در مجمع نسبت بامام صادق عليه السّلام داده و ظاهرا مراد تعيين وقت شهادت ايشان بر امّتهاشان بسعادت و شقاوت است و اقتت در اصل وقتت بوده و او براى ثقالت ضمّه قلب بهمزه شده يعنى تعيين وقت شود براى ايشان و بواو نيز قرائت شده است و بعد از اين علائم و آيات قيامت خداوند از روى تعجب ميفرمايد اى مردم ميدانيد براى چه روزى در اين آيات و شهادت انبيا بر اممشان تأخير روى داده و اجل و مدّت قرار داده شده براى رسيدن آن و جواب فرموده براى روز فصل خصومت حقّ در ميان خلق و براى عظمت امر و سختى آنروز فرموده و چه ميدانى تو اى انسان چه روزى است روز فصل خصومت نمودن خداوند در ميان بندگان و جدائى افكندن بين حقّ و باطل و محقّ و مبطل و اى در آنروز بحال تكذيب كنندگان انبيا و اوليا در دنيا خبر ايشان را از قيامت‌

جلد 5 صفحه 326

و غيرها و كلمه ويل تهديد بعذاب و سختى و گرفتارى آنروز است كه در اينسوره براى تأكيد مكرّر ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ المُرسَلات‌ِ عُرفاً «1» فَالعاصِفات‌ِ عَصفاً «2» وَ النّاشِرات‌ِ نَشراً «3» فَالفارِقات‌ِ فَرقاً «4»

فَالمُلقِيات‌ِ ذِكراً «5»

پنج‌ قسم‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند قسم‌ ياد ميكند ‌بر‌ اثبات‌ يوم القيامة و آنچه‌ وعده‌ داده‌ شد.

وَ المُرسَلات‌ِ عُرفاً سه‌ تفسير كرده‌اند:

يك‌: مراد باران‌ و امطار ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ پي‌ يكديگر ريزش‌ ميكند مثل‌ كاكل‌ اسب‌ ‌که‌ ‌در‌ گردن‌ اسب‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند ارسال‌ فرموده‌ و عرف‌ همان‌ گيسوان‌ و يال‌ اسب‌ ‌است‌ ‌يعني‌ باران‌ شبيه‌ ‌آن‌ ‌است‌.

دو: مراد ملائكه‌ هستند ‌که‌ ‌بر‌ انبياء فرستاده‌ شده‌اند ‌براي‌ احكام‌ و دستورات‌ ‌از‌ اوامر و نواهي‌، و مراد عرفا تمام‌ مطابق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ و معارف‌ الهيه‌ ‌است‌.

سه‌: مراد پيغمبران‌ هستند ‌که‌ فرستادگان‌ الهي‌ هستند ‌براي‌ تبليغ‌ امت‌ بمعارف‌ الهيه‌ ‌از‌ عقائد حقه‌ و صفات‌ حميده‌ و افعال‌ حسنه‌ و فرائض‌ و نواهي‌ و مواعظ كافيه‌ شافيه‌.

اقول‌: آنچه‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ ‌بر‌ بندگان‌ نازل‌ ميشود ‌از‌ بركات‌ و تفضلات‌ و نعم‌ الهيه‌

جلد 17 - صفحه 336

دينيه‌ و دنيويه‌ و اخرويه‌ ‌از‌ ملائكه‌ و انبياء و رحمت‌ و مغفرت‌ و نعمت‌ مرسلات‌ الهيه‌ ‌است‌، و المرسلات‌ جمع‌ محلي‌ بلام‌ افاده عموم‌ دارد و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ تفسيرات‌ بيان‌ مصاديق‌ ‌است‌ و منافي‌ ‌با‌ عموم‌ نيست‌. ‌اينکه‌ اول‌ قسم‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌:

فَالعاصِفات‌ِ عَصفاً لذا تعبير بفا كرده‌ قسم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ قسم‌، و عصف‌ ‌را‌ گفتند: باد شديد ‌که‌ وزيدن‌ ميكند و هوا ‌را‌ تلطيف‌ ميكند و ميكروبات‌ ‌را‌ برطرف‌ ميكند و اشجار و نباتات‌ و رياحين‌ ‌را‌ خرم‌ ميكند.

اقول‌: عصف‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد اطلاقاتي‌ دارد مثل‌: وَ الحَب‌ُّ ذُو العَصف‌ِ وَ الرَّيحان‌ُ الرحمن‌ آيه 12 بمعني‌ برگهاي‌ حبوبات‌ و رياحين‌، و مثل‌: فَجَعَلَهُم‌ كَعَصف‌ٍ مَأكُول‌ٍ فيل‌ آيه 5 بمعني‌ گوشت‌ جويده‌ ‌ يا ‌ برگ‌ ريخته‌ ‌شده‌ مأكول‌ حيوانات‌، و مثل‌: جاءَتها رِيح‌ٌ عاصِف‌ٌ يونس‌ آيه 12 باد تند، و مثل‌: فِي‌ يَوم‌ٍ عاصِف‌ٍ ابراهيم‌ آيه 18 خاكستري‌ ‌که‌ بتوسط باد پراكنده‌ ‌در‌ هوا ميشود. و ‌در‌ اينجا شدت‌ شديدي‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌هم‌ ميكوبد.

وَ النّاشِرات‌ِ نَشراً برانگيختن‌ ‌که‌ تمام‌ جن‌ و انس‌ ‌حتي‌ حيوانات‌ ‌در‌ قيامت‌ زنده‌ ميشوند و لذا يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ قيامت‌ يوم النشور ‌است‌، و چند تفسير ‌شده‌ يكي‌:

بادهايي‌ ‌که‌ ابرها ‌را‌ پراكنده‌ ميكنند و مواد مائيه‌ ‌آنها‌ ريزش‌ ميكند باران‌ ميبارد، ديگر ملائكه‌ ‌که‌ نشر كتب‌ ميكنند مثل‌ صحف‌ انبياء و كتب‌ آسماني‌، ديگر باران‌ ‌که‌ نشر نباتات‌ و گياهان‌ ميكند و ‌از‌ زمين‌ ميروياند چنانچه‌ ميفرمايد: وَ اللّه‌ُ الَّذِي‌ أَرسَل‌َ الرِّياح‌َ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقناه‌ُ إِلي‌ بَلَدٍ مَيِّت‌ٍ فَأَحيَينا بِه‌ِ الأَرض‌َ بَعدَ مَوتِها كَذلِك‌َ النُّشُورُ فاطر آيه 9.

فَالفارِقات‌ِ فَرقاً اموري‌ ‌که‌ فرق‌ ميگذارد ‌بين‌ حق‌ و باطل‌ هدايت‌ و ضلالت‌ واجب‌ و حرام‌ ايمان‌ و كفر علم‌ و جهل‌ سعادت‌ و شقاوت‌ حسن‌ و قبح‌ خير و شر و امثال‌ اينها مثل‌ آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ و احكام‌ نازله‌ ‌بر‌ انبياء و ملائكه‌ نازله‌ ‌بر‌ رسل‌ و ‌بين‌ نجات‌ و هلاكت‌ و نعمت‌ و بلا بهشت‌ و جهنم‌ و نفع‌ و ضرر و امثال‌ اينها.

فَالمُلقِيات‌ِ ذِكراً القاء انداختن‌ شي‌ء ‌است‌ نزد ‌غير‌، و القاء ذكر ملائكه‌

جلد 17 - صفحه 337

‌بر‌ انبياء و انبياء ‌بر‌ امم‌ و علماء ‌بر‌ جهّال‌، و ذكر قرآن‌ مجيد ‌است‌ و بيان‌ احكام‌ و دستورات‌ الهي‌ ‌براي‌ ذكر بندگان‌ و اتمام‌ حجت‌ و تنبيه‌ غفله‌ و آگاهي‌ امت‌ و هدايت‌ و ارشاد و مواعظ و انذار ‌از‌ مخالفت‌ چه‌ امور اعتقاديه‌ ‌از‌ توحيد و نبوت‌ و معاد ‌که‌ اصول‌ دين‌ ‌است‌ و عدل‌ و امامت‌ ‌که‌ ‌از‌ اصول‌ مذهب‌ ‌است‌، و ‌از‌ اخلاق‌ و صفات‌ حميده‌ و ملكات‌ حسنه‌ و ازاله صفات‌ قبيحه‌ و ملكات‌ رذيله‌، و ‌از‌ اعمال‌ حسنه‌ و فرائض‌ الهيه‌ و اطاعت‌ اوامر الهيه‌ و ازاله‌ صفات‌ معاصي‌ و مخالفت‌ نواهي‌ الهيه‌ تمام‌ ملقيات‌ ذكر ‌است‌، و قسم‌ ياد كردن‌ الهي‌ ‌به‌ أيمان‌ مذكوره‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ قدرت‌ و عظمت‌ خداوند متعال‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- «و آنها که جدا می‌کنند» (فالفارقات فرقا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص7

منابع