و شما مسلمانان با اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنها، و (با اهل کتاب) بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن که بر ما نازل شده و به کتب آسمانی شما به همه ایمان آوردهایم و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع فرمان اوییم.
و با اهل کتاب جز با نیکوترین شیوه مجادله و گفتگو مکنید، مگر با کسانی از آنان که [در مجادله با شما] ظالمانه به میدان آیند، و بگویید: به آنچه به سوی ما و به سوی شما نازل شده است، ایمان داریم و معبود ما و معبود شما یکی است و ما تسلیم [فرمان ها و احکام] او هستیم.
و با اهل كتاب، جز به [شيوهاى] كه بهتر است، مجادله مكنيد -مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كردهاند- و بگوييد: «به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده، ايمان آورديم؛ و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم.»
با اهل كتاب، جز به نيكوترين شيوهاى مجادله مكنيد. مگر با آنها كه ستم پيشه كردند. و بگوييد: به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده است ايمان آوردهايم. و خداى ما و خداى شما يكى است و ما در برابر او گردن نهادهايم.
با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند؛ و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آوردهایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم!»
Do not argue with the People of the Book except in a manner which is best, except such of them as are wrongdoers, and say, ‘We believe in what has been sent down to us and in what has been sent down to you; our God and your God is one [and the same], and to Him do we submit.’
And do not dispute with the followers of the Book except by what is best, except those of them who act unjustly, and say: We believe in that which has been revealed to us and revealed to you, and our Allah and your Allah is One, and to Him do we submit.
And argue not with the People of the Scripture unless it be in (a way) that is better, save with such of them as do wrong; and say: We believe in that which hath been revealed unto us and revealed unto you; our Allah and your Allah is One, and unto Him we surrender.
And dispute ye not with the People of the Book, except with means better (than mere disputation), unless it be with those of them who inflict wrong (and injury): but say, "We believe in the revelation which has come down to us and in that which came down to you; Our Allah and your Allah is one; and it is to Him we bow (in Islam)."
معانی کلمات آیه
«بِالَّتِی ...»: با طریقه و شیوهای که. «إِلاّ الَّذِینَ ظَلَمُوا»: مگر کسانی که با سرکشی و نافرمانی به خود ستم کنند. مگر آنان که به زور متوسّل شوند و گستاخی پیش گیرند.
و با اهل كتاب جز با بهترين شيوه مجادله نكنيد، مگر ستمگران از آنان، و (به آنان) بگوييد: ما به آنچه (از سوى خدا) بر ما و شما نازل شده ايمان داريم، و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم او هستيم.
نکته ها
«جدال» در لغت به معناى به هم تابيدن است. به گفتگوهاى دو نفر كه با هم درگيرى لفظى پيدا مىكنند تا بر يكديگر پيروز شوند، جدال مىگويند.
«جدال احسن» به گفتگويى گفته مىشود كه همراه آن طعنه، استهزا، ناسزا و اهانت نباشد، بلكه بر اساس استدلال و محبّت و با انگيزههاى اصلاحى باشد. از كلمهى «قُولُوا» بعد از سفارش به جدال احسن، استفاده مىشود كه اين لحن آيه، خود نمونهى جدال احسن است.
امام صادق عليه السلام نمونه جدال احسن را آيات آخر سورهى يس معرّفى فرمودند كه شخصى استخوان پوسيدهاى را پودر كرد و گفت: «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ» كيست اين را زنده كند؟! قرآن پاسخ داد كه «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ» همان كه اوّل به آن روح داد بعد هم آن را زنده مىكند. «1»
پیام ها
1- گفتگو با غير مسلمان نيز بايد با بهترين شيوه باشد. «لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
2- جدالى مورد پذيرش است كه محتواى آن و شيوه و الفاظش احسن باشد.
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 7 - صفحه 154
«بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
3- تبادل نظر و گفتگوى صحيح ميان مكتبها، فرهنگها و امّتها مورد قبول اسلام است. «بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
4- مخاطبانِ خود را بشناسيم و با هر دسته به نوعى مناسب برخورد كنيم. زيرا براى ستمگران، منطق، گفتگو و نرمش كارساز نيست. «إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا»
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ: و جدال مكنيد و منازعه منمائيد با اهل كتاب يعنى يهود و نصارى، إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ: مگر به طريقى و خصلتى كه آن نيكوتر است. مراد آنست كه از روى لطف و رفق محاجّه نمائيد با ايشان تا ايمان آرند. نزد مجاهد اين آيه منسوخ است به آيه سيف، زيرا هيچ مجادله اشدّ از مقاتله نيست؛ «1» و جواب از اين آنست كه مقاتله آخر دعوا است، چه اوّل دعوت زمان مقاتله و خشونت، ايشان را به لين كلام مقابله نمائيد؛ چه اوّل دعوت مىبايد كرد ايشان را به راه حق، و حجت بر آنها اقامه نمودن؛ و بعد از عدم قبول، قتال نمودن و در آيه دليل است بر وجوب دعوت به خدا بر احسن وجوه و اطيب آن، و قول جميل و تنبيه بر آيات و حجج.
إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ: مگر آنانكه ستم كردند از ايشان، يعنى ابتدا به قتال نمودند، پس شما نيز در مقابله آن مقاتله كنيد، چه لطف و مدارا با ايشان فايده نمىدهد. يا مراد ظالمين كسانيند كه عهد شكستند و يا جزيه بازگرفتند يا كسانيند كه نسبت ولد به خدا دهند و يا گويند «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» «2» يا آنانكه كتمان نمودند اوصاف حضرت ختمى مرتبت را.
بعد از آن بيان خصلت حسن را فرمايد: وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا: و گوئيد به ايشان به صدق تمام ايمان آوردهايم به آن چيزى كه فرستاده شده است بسوى ما، يعنى قرآن. وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ: و آنچه فرستاده شده است بسوى شما يعنى تورات و انجيل و زبور. وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ: و خداى ما و خداى شما يكى است، يعنى يكتاست، شريك و نظير و مثل و مانند ندارد، نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال. وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ: و ما امر خداى خود را تسليم شوندگانيم و مخلصان و موحدان هستيم. اين تعريض است به آنكه ايشان موحد نيستند بلكه اتخاذ ارباب مىكنند از احبار و رهبان.
از ابو سلمه روايت است كه يهودان تورات مىخواندند به عبرانى و تفسير آن
«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 167.
«2» سوره مائده، آيه 64.
جلد 10 - صفحه 245
به عربى مىكردند براى مسلمانان. حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
لا تصدّقوا اهل الكتاب و لا تكذّبوا و قولوا امنّا باللّه و رسله فان قالوا باطلا لم تصدّقوهم و أن قالوا حقّا لم تكذّبوهم. يعنى تصديق و تكذيب مكنيد اهل كتاب را و بگوئيد ايمان آوردهايم به خدا و رسول او؛ پس اگر قائل به باطل باشند، تصديق ايشان نكردهايد، و اگر حق گفته باشند تكذيب ايشان ننمودهايد «1».
و مجادله مكنيد با اهل كتاب مگر بآنچه آن بهتر است مگر آنان كه ستم كردند از ايشان و بگوئيد ايمان آورديم بآنچه فرستاده شد بسوى ما و فرستاده شد بسوى شما و خداى ما و خداى شما يكى است و ما مر او را منقادانيم
و همچنين فرستاديم بسوى تو كتابرا پس آنان كه داديمشان كتابرا ايمان مىآورند بآن و از اين گروه حاضرين كسانى ايمان مىآورند بآن و انكار نمىكنند آيتهاى ما را مگر كافران
و نبودى كه بخوانى پيش از آن هيچ كتابى و نه بنويسى آنرا بدستت آنگاه در شك مىافتادند معارضه كنندگان
بلكه آن
جلد 4 صفحه 234
آيتهاى روشنى است در سينههاى آنانكه داده شدند علم را و انكار نميكنند آيتهاى ما را مگر ستمكاران.
تفسير
خداوند متعال اوّلا منع و نهى فرموده اهل ايمانرا از مجادله و مباحثه و گفتگوى با اهل كتاب از قبيل يهود و نصارى مگر بوجه احسن و طريق بهترى كه مقبول و پسنديده باشد در عقل و طبع و مأمون باشد از فتنه و شرّ و مقرون باشد بمدارا و ملاطفت و خونسردى و مسالمت چنانچه در اواخر سوره نحل ذيل آيه ادع الى سبيل ربّك گذشت مگر با كسانيكه از حدّ اعتدال در بحث و جدال تجاوز نموده و در عناد و لجاج افراط كرده باشند كه بايد با آنها معارضه با زبان و شمشير نمود مثلا در مقام دعوت آنها با سلام بايد اهل ايمان بگويند ما ايمان آورديم بقرآن كه كتاب نازل بر ما است و تورية و انجيل كه نازل بر شما شده و خداى ما و شما يكى است و ما همگى تسليم اوامر او ميباشيم لذا پيغمبرى را كه مبعوث بر ما فرموده تصديق نموده و سر بفرمانش نهادهايم چنانچه انبياء سلف را نيز تصديق نموده و فرمانبردار شديم خوب است شما هم با مراجعه بادلّه نبوت اين پيغمبر باو ايمان بياوريد و بعدا استدلال فرموده بر نبوت خاتم انبياء صلى اللّه عليه و اله باين تقريب كه چنانچه ما بر انبياء سلف از قبيل حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام كتبى نازل نموديم كه مشتمل بر بيان مصالح دنيوى و اخروى مردم از منه ايشان بود بر تو هم كه پيغمبر خاتمى كتابى فرستاديم كه مشتمل بر بيان مصالح مردم آخر الزّمان است تا انقراض عالم و آنكسانيكه ما بر آنها كتاب نازل نموديم از انبياء سابق و بيت الشّرف تو كاملا بآن ايمان آورده و خواهند آورد و از اين مردم عادى هم بسيارى كه روشن ضمير و با انصافند ايمان ميآورند بآن و انكار نميكنند آيات ما را مگر اهل انكار و اصرار بر باطل و استنكاف از قبول حق و پيش خودشان هيچ فكر نميكنند كه تو قبلا در ميان آنها بودى و مكتب نرفتى و پيش از قرآن كتابى نخواندى و بدست خود چيزى ننوشتى و اگر غير از اين بود براى كسانيكه طبعا مايل باشكال تراشى و ابطال حقايقند موجب شك و شبهه در نبوت تو ميشد و ممكن بود كه بگويند از تحصيل علم به اين مقام رسيده ولى حال كه مىبينند از مانند تو شخص بىسابقهاى چنين كتابى را مشتمل بر آيات واضحة الدّلالات در ضمائر ارباب
جلد 4 صفحه 235
علم و دانش كه عرب و عجم از اتيان بمثلش عاجز شدند انكار نميكنند آنرا مگر كسانيكه رسما در مقام لجاج و عنادند و بر خود و خلق ستمكار مىباشند و در باب مجادله با اهل كتاب از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بآنها بگوئيد ما ايمان آورديم بخدا و كتابها و پيغمبران او و اگر باطلى گفتند تصديق نكنيد آنها را و اگر حقى گفتند تكذيبشان نكنيد و قمى ره فرموده مراد از الّذين آتينا هم الكتاب آل محمدند صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و مراد از هؤلاء اهل ايمان از اهل قبله و مراد از كافرون كسانى هستند كه منكر ولايت امير المؤمنين و ائمّه عليهم السلام شدند و از امام رضا عليه السّلام نقل شده در ضمن حديثى كه از ادلّه نبوت پيغمبر خاتم صلى اللّه عليه و اله آنستكه آن حضرت يتيم و فقير و اجير بود كتابى نخوانده بود و نزد معلّمى نرفته بود پس قرآنى آورد كه در آن قصص انبياء و سرگذشت ايشان بود بىكم و زياد و اخبار سابقين و لاحقين تا روز قيامت و در اخبار متواتره از ائمه اطهار صدور الّذين اوتوا العلم بضمائر منيره آن ذوات مقدسه تفسير و اشاره و تعيين شده است و بعضى الّذين آتيناهم الكتاب را بيهود و نصارى تفسير نموده و قائل بحذف مضاف كه علم باشد شدهاند و مؤمنين بآن را بمانند عبد اللّه سلام و غير او از اهل كتاب كه مسلمان شدند معرّفى نمودهاند و هؤلاء را اشاره بكفار مكه و مشركين قريش دانستهاند و اللّه و اوليائه اعلم.
و بالجمله مجادله اقسامي دارد: بعضي واجب و بعضي حرام و از براي هر يك درجاتي دارد و معناي مجادله اقامه حجت است بر اثبات مطلب خود و ابطال دعوي مقابل درجه اول با كمال ملايمت و سهولت بعنوان نصيحت و دلسوزي حجت و دليل خود را بيان ميكند و دليل طرف را باطل ميكند و اگر لجاج كرد با غلظت و تندي و تهديد و اگر باز زير بار نرفت درجه اعلاي آن مباهله است و در اخبار طريقه مباهله را بيان فرمودهاند و خلاصه آن اينست که در وقت بين الطلوعين با طرف بيرون رود و پنجه دست راست خود را در پنجه دست راست طرف بيندازد و بگويد پروردگارا اگر حق بجانب طرف است عذابي بر من نازل كن و آن طرف هم همين عبارت از مذهب حق برگرداند چنانچه ميفرمايد وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالباطِلِ لِيُدحِضُوا بِهِ الحَقَّ (كهف آيه 56) وَ جادَلُوا بِالباطِلِ لِيُدحِضُوا بِهِ الحَقَّ (مؤمن آيه 5) و ديگر مجادله با كفار و مشركين و اهل ضلالت كسي که از عهده اقامه دليل بر نميايد و از جواب شبهات آنها
جلد 14 - صفحه 333
قدرت ندارد چون مورث ضعف حق و قوت باطل ميشود و ديگر مجادله با كساني که خطر جاني يا عرضي يا مالي دارد که در اينجا مورد تقيه است و سكوت.
(آیه 46)- برای بحث بهترین روش را بر گزینید: در آیات گذشته بیشتر سخن از نحوه بر خورد با «بت پرستان» لجوج و جاهل بود که به مقتضای حال با منطقی تند، با آنها سخن میگفت، و در اینجا سخن از مجادله با «اهل کتاب» است که باید به صورت ملایمتر باشد.
نخست میفرماید: «با اهل کتاب جز به روشی که از همه بهتر است مجادله نکنید» (وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ).
منظور در اینجا بحث و گفتگوهای منطقی است، یعنی الفاظ شما مؤدّبانه، لحن سخن دوستانه، محتوای آن مستدل، آهنگ صدا خالی از فریاد و جنجال و هر گونه خشونت و هتک احترام، همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد.
البته همین اصل کلی در بحث و مجادله اسلامی در مواردی ممکن است حمل بر ضعف و زبونی شود، و یا طرف مقابل آنچنان مست و مغرور باشد که این
ج3، ص508
طرز بر خورد انسانی، بر جرأت و جسارتش بیفزاید لذا در دنباله آیه به صورت یک استثنا میفرماید: «مگر کسانی از آنها که مرتکب ظلم و ستم شدند» (إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ).
همانها که بر خود و دیگران ظلم کردند و بسیاری از آیات الهی را کتمان نمودند تا مردم به اوصاف پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله آشنا نشوند.
و در آخر آیه یکی از مصداقهای روشن «مجادله به احسن» را که میتواند الگوی زندهای برای این بحث باشد به میان آورده، میفرماید: «بگویید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است، و در برابر او تسلیم هستیم» (وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: