امام حسن عسکری عليهالسلام از قول امام موسىكاظم عليهالسلام فرمايد: كلمه (راعنا) از الفاظى بود كه مسلمين رسول خدا صلى الله عليه و آله را به وسيله آن مخاطب قرار داده و منظورشان از آن، معنى (مراعات كن ما را) يا (به حرفهاى ما گوش فرادار) بوده است وقتى كه يهوديان اين خطاب را از مسلمين نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدند، پيش خود گفتند: ما قبلا به وسيله اين لفظ پيامبر را مخفيانه دشنام ميداديم اكنون كه مسلمين آن را بكار مى برند ما نيز دشنام خود را با اين لفظ آشكارا عنوان خواهيم كرد تا اين كه سعد بن معاذ الانصارى متوجه حيله يهوديان شد و آنها را تهديد كرد و گفت: اگر بخواهند چنين لفظى به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگويند، آنها را گردن خواهد زد سپس اين آيات نازل گرديد.[۳] نظير چنين شأن و نزولى در آيه 104 سوره بقره گفته شده است.[۴]
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِكُمْ: و خداى تعالى داناتر است به كنه آنچه در قلوب و صدور دشمنان شما است از عداوت و بغضاء، و شما را اخبار نموده به عداوت ايشان و مطلع گردانيد شما را از ضلالت و اضلال آنها. پس از ايشان بر حذر باشيد كه همت آنها مصروف است بر ضلالت شما. وَ كَفى بِاللَّهِ وَلِيًّا: و كافى و شايسته است ذات اقدس الهى در حالتى كه دوست و صاحب اختيار و مولى و متولى كليه امورات شما مىباشد. وَ كَفى بِاللَّهِ نَصِيراً: و بس است حق تعالى در حالتى كه ناصر و يارى كننده است شما را بر دشمنان. پس اعتماد بر او و اكتفا به امر او نمائيد و از غير او مستغنى شده، استنصاح و استيشار به ايشان مكنيد؛ زيرا ولى و ناصر حقيقى، حضرت ذو الجلال است نه غير او.
در جامع الاخبار: استوصى رجل امير المؤمنين عليه السّلام عند خروجه الى السّفر فقال عليه السّلام ان اردت الصّاحب فاللّه يكفيك، و ان اردت الرّفيق فالكرام الكاتبون يكفيك، و ان اردت المونس فالقرآن يكفيك، و ان اردت العبرة فالدّنيا يكفيك، و ان اردت العمل فالعبادة يكفيك، و ان اردت الوعظ فالموت يكفيك، و ان لم يكفك ما ذكرت فالنّار يوم القيمة تكفيك. طلب وصيت نمود مردى از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام زمانى كه حضرت مىخواست به سفرى رود، پس فرمود: اگر مصاحب مىخواهى، پس خداوند متعال كافى است براى تو. و اگر رفيق خواهى، پس كرام الكاتبين كافى باشد براى تو. و اگر مونس خواهى، پس قرآن كافى است براى تو. و اگر عبرت مىخواهى، پس دنيا بس است براى تو. و اگر عمل خواهى، پس عبادت كافى است براى تو. و اگر موعظه خواهى، پس موت كافى است براى تو. و اگر كفايت نكند تو را آنچه ذكر نمودم، پس آتش جهنم روز قيامت كفايت مىكند تو را!
آيا نديدى آنانرا كه داده شدند بهره را از كتاب ميخرند گمراهى را و ميخواهند كه گم كنيد شما راه را
و خدا داناتر است بدشمنان شما و كافى است خدا صاحب اختيار شما و بس است خدا ياور شما.
تفسير
گفته شده است در باره علماء يهود نازل شده است كه مختصر بهره و حظّى از علم تورية داشتند كه خريدارى مينمودند گمراهى را براى خودشان بهدايتى كه حاصل شده بود براى آنها بسبب معجزات دالّه بر صدق نبوت پيغمبر (ص) و ذكر اوصاف آنحضرت در تورية و علاوه بر اين ميخواستند مؤمنين را هم گم نمايند از راه حق ولى خداوند چون عالم بود باراده آنها مؤمنين را از عداوت و مقصود آنها مطلع فرمود تا از آنها در حذر باشند و از صداقت و رفاقت با آنها اجتناب نمايند و كسيكه دوست و مدبّر امور و معين و ناصر او خدا باشد مستغنى از غير است و كفايت ميكند او را از هر ولى و ياورى پس بايد باو پيوست و از غير او چشم پوشيد