و (یاد آر) زمانی که خدا دشمنان را هنگامی که مقابل شدید در چشم شما کم نمودار کرد (تا از آنها نیندیشید) و شما را نیز در چشم دشمن کم نمود (تا تجهیز کامل نکنند) تا خداوند آن را که در قضای حتمی خود مقدر نموده (یعنی غلبه اسلام) اجرا فرماید، و به سوی اوست بازگشت امور.
و [یاد کنید] هنگامی را که در جنگ بدر باهم برخورد کردید، دشمن را در چشم شما اندک نشان داد، و شما را نیز در چشم آنان اندک نشان داد [اگر چه در گرما گرم جنگ، شما را در نظر آنان بسیار و آنان را در نظر شما اندک نشان داد] تا خدا پیروزی شما و شکست آنان را که [بر اساس اراده اش] انجام شدنی بود، تحقّق دهد؛ و همه کارها به سوی خدا بازگردانده می شود.
و آنگاه كه چون با هم برخورد كرديد، آنان را در ديدگان شما اندك جلوه داد و شما را [نيز] در ديدگان آنان كم نمودار ساخت تا خداوند كارى را كه انجامشدنى بود تحقق بخشد، و كارها به سوى خدا بازگردانده مىشود.
و آنگاه كه چون به هم رسيديد آنان را در چشم شما اندك نمود و شما را نيز در چشم آنان اندك تا آن كار كه مقرر داشته بود واقع گردد. و همه كارها به خدا برمىگردد.
و در آن هنگام (که در میدان نبرد،) با هم روبهرو شدید، آنها را به چشم شما کم نشان میداد؛ و شما را (نیز) به چشم آنها کم مینمود؛ تا خداوند، کاری را که میبایست انجام گیرد، صورت بخشد؛ (شما نترسید و اقدام به جنگ کنید، آنها هم وحشت نکنند و حاضر به جنگ شوند، و سرانجام شکست بخورند!) و همه کارها به خداوند باز میگردد.
And when He showed them to you as few in your eyes, when you met them [on the battlefield], and He made you [appear] few in their eyes, [it was] in order that Allah may carry through a matter that was bound to be fulfilled, and to Allah all matters are returned.
And when He showed them to you, when you met, as few in your eyes and He made you to appear little in their eyes, in order that Allah might bring about a matter which was to be done, and to Allah are all affairs returned.
And when He made you (Muslims), when ye met (them), see them with your eyes as few, and lessened you in their eyes, (it was) that Allah might conclude a thing that must be done. Unto Allah all things are brought back.
And remember when ye met, He showed them to you as few in your eyes, and He made you appear as contemptible in their eyes: that Allah might accomplish a matter already enacted. For to Allah do all questions go back (for decision).
معانی کلمات آیه
يقللكم: تقليل: كم كردن. «يقللكم فى اعينهم»: شما را در چشم آنها كم نشان مى داد.
الامور: امر: كار و دستور. در صورت اول، جمع آن امور و در صورت دوم، اوامر است.[۱]
و (به ياد آوريد) زمانى كه چون با دشمن برخورد كرديد، خداوند دشمنان را در نظر شما كم جلوه داد (تا با جرأت حمله كنيد) و شما را نيز در ديدگاه آنان اندك نشان داد (تا از كفّار مكّه، كمك نخواهند). اين كار براى آن بود كه خداوند كارى را كه مىبايست انجام شود، تحقّق بخشد. و (بدانند كه) همهى كارها به خدا باز مىگردد (و ارادهى او بر هر چيزى نافذ است).
نکته ها
هنگامىكه كفّار مسلمانان را ديدند، آن چنان در نظرشان كم جلوه كرد كه گفتند: ما بردگان خود را مىفرستيم تا مسلمانان را نابود كنند، «1» ولى زمانىكه جنگ شروع شد، در هنگامهى نبرد، مسلمانان را زياد و دو برابر ديدند و مرعوب شدند. «2»
1- تقديرهاى الهى، اراده را از انسان سلب نمىكند. «وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ» ترغيب دو سپاه در جنگ بدر به رويارويى، بيانگر آن است كه تحقّق جنگ، از اختيار آنان خارج نبوده است.
2- امدادهاى الهى، هم پيش از جنگ نصيب مسلمانان شد، «فِي مَنامِكَ» و هم هنگام جنگ. يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ ...
«1». تفسير صافى.
«2». تفاسير نمونه و الميزان.
«3». آلعمران، 13.
جلد 3 - صفحه 328
3- گاهى خداوند براى يارى رساندن به مسلمانان، با اعمال ولايت تكوينى، در ديدهها تصرّف مىكند. يُرِيكُمُوهُمْ ... فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا
4- بهرهبردارى از حواسّ ظاهرى نيز به دست خداوند است. «فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ»
5- پيروزى تنها به جمعيّت و نفرات نيست، بلكه عواملى همچون ايمان و روحيّهى رزمندگان و لطف و تقدير خداوند تعيين كننده است. (كلّ آيه)
وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ: و نيز ياد بياوريد زمانى را كه نمود خداى
«1» اين دو روايت در كتاب شريف بحار الانوار، جلد 61، مبحث «حقيقة الرؤيا» نقل شدهاند. البتّه بنابر روايات شيعى، رؤياى صالحه جزئى از هفتاد جزء نبّوت است و روايت مذكور در متن از احاديث عامّى مىباشد. توضيح و توجيه ياد شده نيز از صاحب كتاب «النهايه» ذيل افت «جز» (جلد اوّل، صفحه 265) نقل شده است. (بحار الانوار، جلد 61، صفحه 177 تا 179 به بررسى همين حديث اختصاص دارد)
جلد 4 صفحه 349
تعالى دشمنان را به شما وقتى كه ملاقات كرديد، فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا: در چشمهاى شما كم و اندك، تا دل شما قوى شد بر حرب آنها، و رؤياى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقوع پذيرفت. ابن مسعود نقل نمايد در وقت التقاى صفين شد، چنان كفار، قليل به نظر آمدند كه من گفتم هفتاد نفرند. ديگرى گفت: قريب صد نفر، و حال آنكه نهصد و پنجاه نفر بودند، وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ: و اندك گردانيد شما را نيز در چشم دشمنان، قبل از التحام قتال، تا دلير شدند در جنگ و محاربه. به قدرت كامله سبحانى، مؤمنين در نظر كفار چنان تقليل شدند كه أبو جهل گفت: لازم سلاح نيست، بلكه آنها را دستگير و به ريسمان ببنديد. خلاصه اقدام بر حرب، و شكست فاحش بر آنها وارد، و صناديد قريش قلع و قمع شدند.
عبرت: اين قسمت از واقعه بدر از غرائب آيات و عزايم بينات است، زيرا قوه باصره اگرچه به سبب، قليل را كثير، و كثير را قليل بيند، لكن بر اين حد نتواند بود كه قريب صد هزار نفر را صد نفر و كمتر بيند، و قريب سيصد نفر را هزار و نهصد نفر بيند، هر آينه قدرت كامله ربانى جلّت عظمته، باز داشت ابصار بعضى را از بعضى على ما هو عليه با وجود تساوى در شروط رؤيت، و اين نيست مگر اعجاز حضرت سبحان. گرچه بعضى توجيهاتى نموده از جمله: 1- از ديدن حقيقى نباشد و ايشان در ديدن و حرز استقصا نكرده باشند. 2- مانعى از رؤيت بوده مانند گرد و غبار و استتار بعضى به بعضى. 3- حق تعالى قطع شعاع نمود ميان رائى و مرئى بر سبيل اعجاز، لكن محتاج به اين توجيهات نيست، بلكه با عدم مانع ميان رائى و مرئى، قدرت مطلقه الهيه، اين غرائب را در اين واقعه ارائه داد و خارق عادت و اعجازى بود كه ظاهر شد، چنانچه نزول ملائكه به نصرت مؤمنين و محاربه با كافرين نيز خارق عادت بود كه واقع شد.
لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا: تا حكم فرمايد خداى تعالى امرى را كه واقع شونده است در علم سبحانى. وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ: و بسوى جزاى خدا بازگردانيده شود كارها.
تنبيه: آيه شريفه تكرارش به جهت اختلاف معلّل به است. يا مراد به امر در اول اكتفا باشد بر وجه محكى، و اينجا اعزاز اسلام و اهل آن و اذلال شرك و
جلد 4 صفحه 350
حزب آن. يا اول وعده نصرت است در بدر، و دوم استمرار نصرت باشد تا قيامت. و وقتى ذكر كلام جهات متعدده پيدا كرد، تكرار آن نيكو، و خارج از فصاحت نخواهد بود. و ثانيا تأكيد در مطلبى مجوز تكرار آن باشد به يك لفظ يا به چند لفظ بقدر شدت تأكيد، خواه مكررات وصل بهم باشد، يا فصل داشته باشد. و مراد به تكرار، تكرار يك جمله و يك مطلب است، نه تكرار الفاظ مفرده يا جمل ندائيه.
و هنگاميكه نمود بشما ايشانرا چون بهم رسيديد در چشمهاى شما اندك و گردانيد اندك شما را در چشمهاى آنها تا محقّق فرمايد خدا كاريرا كه بود مقدّر و بسوى خدا رجوع داده ميشود كارها.
تفسير
خداوند براى تصديق رؤياى پيغمبر (ص) ارائه داد لشگر كفار را در نظر مسلمانان اندك با آنكه بسيار بودند چنانچه در جوامع از ابن مسعود نقل نموده كه من بمرديكه پهلويم بود گفتم اينها هفتاد نفرند او گفت بنظرم صد نفر باشند بعد از يك نفر از آنها پرسيديم گفت هزار نفرند و اين مقدار تفاوت نميشود از خطاء باصره باشد و معلوم ميشود كه خداوند براى تشجيع مسلمانان ارائه فرموده است چنانچه ارائه داد مسلمانان را بكفار در بدو امر كم براى آنكه جرئت بجنگ نمايند بطوريكه أبو جهل گفت اگر ما غلامانمان را بفرستيم اينها را با دست ميگيرند ولى بعد از اقدام بجنگ بنظرشان زياد آمدند بطوريكه مرعوب و مشوّش شدند و نظام امرشان مختل گرديد و تمام اين عنايات و الطاف الهيّه نسبت بمسلمانان براى آن بود كه واقع شود در خارج امريكه در علم الهى
جلد 2 صفحه 539
گذشته بود كه واقع شود و تمام امور بازگشت باراده الهى مينمايد و هيچ قدرتى نميتواند مانع از نفوذ اراده او شود.
(آیه 44)- در این آیه مرحله دیگری از مراحل جنگ بدر را یادآور میشود که با مرحله قبل تفاوت بسیار دارد، در این مرحله مسلمانان در پرتو بیانات گرم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و توجه به وعدههای الهی، و مشاهده حوادثی از قبیل باران به موقع، برای رفع تشنگی، و سفت شدن شنهای روان در میدان نبرد، روحیه تازهای پیدا کردند آن چنان که انبوه لشکر دشمن در نظر آنها کم جلوه کرد، لذا میگوید: «و در آن هنگام خداوند آنها را به هنگام آغاز نبرد در نظر شما کم جلوه داد» (وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ
ج2، ص157
إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا)
.ولی دشمن چون از روحیه و این موقعیت مسلمانان آگاه نبود به همین دلیل به ظاهر جمعیت نگاه میکرد و ناچیز در نظرش جلوه مینمود، حتی کمتر از آنچه بودند لذا میگوید: «و شما را در نظر آنها کم جلوه میداد» (وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ).
و این دو موضوع اثر عمیقی در پیروزی مسلمانان داشت، لذا قرآن به دنبال جملههای فوق میگوید: «همه اینها به خاطر آن بود که خداوند موضوعی را که در هر حال میبایست تحقق یابد انجام دهد» (لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا).
نه تنها این جنگ طبق آنچه خداوند میخواست پایان گرفت، «همه کارها و همه چیز در این عالم به فرمان و خواست او بر میگردد» و اراده او در همه چیز نفوذ دارد (وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: