آیه 43 سوره معارج
<<42 | آیه 43 سوره معارج | 44>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن روزی که به سرعت سر از قبرها برآورده، گویی به سوی بتها (و نتیجه پرستش غیر خدا) میشتابند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اجداث: جدث قبر، جمع آن اجداث است.
- سراعا: سرعت: شتاب. سريع: شتابنده، جمع آن سراع است.
- نصب: چيز منصوب، مانند علامتهايى كه در راه نصب مىكنند و مانند هدفها.
- يرفضون: ايفاض: شتاب كردن.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ «40» عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ «41» فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ «42» يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ «43» خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ «44»
به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند مىخورم كه ما تواناييم. بر اين كه بهتر از آنان را به جاى ايشان بياوريم و ما قطعاً مغلوب و ناتوان نيستيم. پس آنان را به حال خود واگذار، ياوه بگويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شدهاند، ملاقات كنند. روزى كه شتابان از قبرها بيرون آيند، چنان كه گويى به سوى نشانهايى نصب شده مىدوند. چشمانشان فرو افتاده و ذلّتى (وصفناپذير) آنان را فرا گرفته است. اين است آن روزى كه به ايشان وعده داده مىشد.
نکته ها
مراد از «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»، مشرق و مغربهاى خورشيد است، زيرا خورشيد در هر روز از ايّام سال، مشرق و مغربى جداگانه دارد و از نقطهاى طلوع و در نقطهاى ديگر غروب
جلد 10 - صفحه 224
مىكند و هيچ گاه از مشرق ديروزش طلوع و در مغرب ديروزش غروب نمىكند. «1»
مراد از «خَيْراً مِنْهُمْ» بهتر بودن در ايمان است. يعنى ما قادريم منافقان را از ميان برداريم و به جاى آنان مردمانى با ايمان بياوريم كه پيرو حق باشند و آن را انكار نكنند.
در بارهى مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبير آمده است:
به صورت مفرد: «الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» «2»*، به صورت تثنيه: «الْمَشْرِقَيْنِ* و الْمَغْرِبَيْنِ» «3» و به صورت جمع. «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»
در نگاه كلّى يك سمت مشرق و يك سمت مغرب است.
در نگاه ديگر، تغيير مدار در تابستان و زمستان است كه مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشيد، دو مشرق و دو مغرب دارد.
و در نگاه دقيقتر، هر روز يك نقطه طلوع و غروب دارد كه در واقع 365 مشرق و 365 مغرب مىشود. حديثى از حضرت على عليه السلام نيز مؤيّد اين معناست. «4»
همانند آيه 41، خداوند در آيات ديگر نيز كافران و مشركان و منافقان را تهديد كرده كه قادر است آنان را از ميان بردارد و بهتر از آنان را بياورد: «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ» «5»*، «إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ» «6»
آيه 42 اين سوره، همانند آيه 83 سوره زخرف است. فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا ...
خروج از قبرها همراه با سراسيمگى است. «يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً» چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ» «7» و يا «مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ
«1». تفسير الميزان.
«2». بقره، 115.
«3». الرّحمن، 17.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». فاطر، 16.
«6». محمّد، 38.
«7». قمر، 7.
جلد 10 - صفحه 225
يَنْسِلُونَ» «1»
«نُصُبٍ» به علامتى گويند كه در راهها نصب مىشود تا راه گم نشود. البتّه برخى مفسّران با توجّه به آيه «وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ» «2» كه در مورد قربانى كردن در پاى بتهاست، مراد از «نُصُبٍ» در اين آيه را نيز بتها دانستهاند كه اين معنا از كلام خدا به دور است. «3»
در سوره قلم آيه 44 مىخوانيم: «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» مرا با تكذيب كنندگان اين قرآن واگذار تا از جايى كه فكرش را هم نمىكنند آنها را با قهر خود مىگيريم و البتّه به آنان مهلت مىدهم و تدبير من قوى است.
جبههگيرى در برابر پيامبر سبب ذلّت در دنيا: «يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ» «4» و آخرت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»
آنان كه در دنيا قصد دارند با چشمان خود به پيامبر آسيبى بزنند، «لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ» «5» در آخرت چشمهاى فرو افتاده و شرمنده دارند. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ»
پیام ها
1- سوگند خداوند به مشرق و مغرب، بايد انسان را به فكر درباره آنها وادار كند.
«فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»
2- مشرق و مغرب، تحت ربوبيّت الهى قرار دارند. «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»
3- نظام هستى، بر پايه نظم و حكمت استوار است، به گونهاى كه مىتوان طلوعها و غروبهاى هر روز در هر مكان را دقيق حساب كرد. «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»
4- هم آفرينش به دست اوست و هم تبديل آن. خَلَقْناهُمْ ... نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ
5- هيچگاه خود را بهترين ندانيد كه خداوند بهتر از شما را بياورد. «نُبَدِّلَ خَيْراً»
6- تا احتمال اثر هست، ارشاد لازم است، امّا بعد از يأس از هدايت بايد آنان را رها كرد. «فَذَرْهُمْ»
7- سخنان ياوه و بىپايه درباره دين و رهبران دينى، انسان را در باتلاق گناهفرومىبرد و او را گرفتار و مشغول مىسازد. «يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا»
8- وظيفه دعوت و ارشاد، مادامى است كه زمينهاى براى پذيرش باشد، امّا اگر
«1». يس، 51.
«2». مائده، 3.
«3». تفسير الميزان.
«4». مجادله، 20.
«5». قلم، 51.
جلد 10 - صفحه 226
آنان ياوهگويى مىكنند و همه چيز را به بازى گرفتهاند، بايد به حال خود رها شوند. «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا»
9- رها كردن مردم لجوج، همان مهلت دادن به آنهاست. «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا»
10- معاد، جسمانى است. «يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ»
11- سرعت در جمعيّت انبوه، نشانه وحشت و اضطراب كافران در قيامت است.
«سِراعاً»
12- رسوايى و ذلّت در قيامت، سراسر وجود كافران را فرامىگيرد. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»
13- انبيا، همواره مردم را نسبت به قيامت هشدار مىدادند. يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ...
الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 228
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص346
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم