وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ (42)
و چون ذكر حضرت مريم را بطور اجمال فرمود؛ در مقام تفصيل آن مىفرمايد:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ: و ياد بياور و منتهى شود علم تو اى پيغمبر، زمانى را
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 94
كه گفت جبرئيل يا جمعى از ملائكه، يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ: اى مريم بدرستى كه خداوند برگزيد تو را براى عبادت، وَ طَهَّرَكِ: و پاكيزه ساخت تو را از لوث شرك، يا از قاذوراتى كه زنان را مىباشد، يا مطهر گردانيد تو را از صفات ذميمه، وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ: و برگزيد تو را بر زنان زمان خود به آنكه تو را بىشوهر، فرزند مرحمت فرمود.
تنبيه: در آيه شريفه چند مطلب است:
مطلب اول- بيان تكلم ملائكه با مريم:
محققين فرمودهاند: مكالمه ملائكه با غير انبياء مانعى ندارد كه تعبير از آن به (محدّث) نمودهاند، يعنى كسى كه ملائكه با او سخن گويد، لكن ملائكه را مشاهده نكند. و ائمه معصومين عليهم السلام را به اين اعتبار محدّث گويند و احاديث در اين قسمت وارد شده:
1- در «امالى» شيخ طوسى (رضوان اللّه عليه) از ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: قال: كان علىّ محدّثا و كان سلمان محدّثا.
قلت: فما آية المحدّث؟ قال: يأتيه ملك فينكت فى قلبه كيت و كيت. «1» فرمود: على عليه السّلام محدث بود، و سلمان محدث. گفتم: چيست علامت محدث؟ فرمود: مىآيد او را ملك، پس القا كند در قلب او چنين و چنان را.
2- «بصائر الدرجات» عن زرارة قال: سمعت ابا جعفر عليه السّلام يقول:
الاثنى عشر الائمة من آل محمّد كلّهم محدّث من ولد رسول اللّه و ولد علىّ، فرسول اللّه و علىّ عليهما السّلام هما الوالدان. «2» زراره گويد: از حضرت باقر عليه السّلام شنيدم فرمود: دوازده نفر ائمّه از آل محمد عليهم السلام تماما محدّث هستند از اولاد رسول خدا و اولاد على عليهما السلام، پس رسول خدا و على عليهما السلام هر دو پدر مىباشند.
«1» بحار الانوار، جلد 26، صفحه 70.
«2» بصائر الدرجات، جزء هفتم، باب 5، حديث پنجم (صفحه 320)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 95
3- «تفسير لوامع» قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: فى كلّ امّة محدّثون غير نبوّة. فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: در هر امتى جمعى محدث به غير نبوّت مىباشند.
بنابراين سخن گفتن ملائكه با مريم استبعادى نخواهد داشت؛ و يكى از اسماء صديقه طاهره حضرت زهرا عليها السلام، محدّثه مىباشد به همين جهت است. «1» مطلب دوم- بيان اصطفاى مريم:
مفسرين وجوهى ذكر نمودهاند:
1- اصطفاى اول، قبوليت او در نذر به خدمت بيت المقدس؛ و اصطفاى دوم، برگزيدن او به ولادت حضرت عيسى عليه السّلام بدون پدر بر كافه زنان.
2- اصطفاى اول، تربيت و تغذيه مريم از طفوليت از جانب خدا بود؛ و اصطفاى دوم، برگزيدن او در بيت اللّه براى خدمت و عبادت و طاعت.
3- در «مجمع»- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه: اصطفاى اول، آنكه مريم از ذريّه و سلاله انبياء بود؛ و اصطفاى آخر، به ولادت عيسى روح اللّه عليه السّلام است بدون پدر. «2» 4- اصطفاى اول، مقبوليت او نزد خدا؛ و اصطفاى دوم، زيادتى درجه او بر زنان بنى اسرائيل.
و مراد به عالمين، نزد جمهور مفسرين در آيه خاص است، اگر چه به لفظ عام وارد شده، زيرا خاصه و عامه روايت نمودهاند كه حضرت فاطمه عليها سلام سيده زنان اولين و آخرين مىباشد. «3» در كتاب «مودة القربى همدانى شافعى» در مودت سابعه، از ابن عباس روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال: افضل رجال
«1» بحار الانوار، جلد 43، صفحه 10، حديث اوّل
«2» مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 440
«3» مدارك عامّى اين روايت در جلد دهم احقاق الحقّ ذكر شده است.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 96
العالمين فى زمانى علىّ و افضل نساء الاوّلين و الاخرين فاطمة: «1» فرمود: افضل مردان عالمين در زمان من على عليه السّلام، و افضل زنان اولين و آخرين فاطمه عليها السلام است.
و نيز «شيخ المشايخ» از «ابن عباس» روايت نموده از آن حضرت: قال:
و امّا ابنتى فاطمة فانّها سيّدة نساء العالمين من الاوّلين و الاخرين. «2» مطلب سوم- بيان تطهير مريم:
مفسرين را چند قول است:
1- طهارت از سفاح و نكاح مردان.
2- تطهير و تنزيه او از تهمت يهود.
3- عفت و صيانت و حفظ او از همه قبايح.
4- طهارت از ارجاس و انجاس صورى و معنوى. چنانچه خاصه و عامه روايت نمودهاند در ذيل حديثى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
قالوا يا رسول اللّه قلت مرارا: انّ فاطمة بنتى حوراء انسيّة و انّها و مريم بتول، فما معنى البتول فقال انّ فاطمة لم تحض و لم تطمث فكذا مريم، فانّ ذلك فى بنات الانبياء مكروه. «3» صحابه گفتند: يا رسول اللّه مكرر فرمودى: بدرستى كه فاطمه دختر من حوريه انسيه است، و بدرستى كه او و مريم، بتول مىباشند، معنى بتول چيست؟ حضرت فرمود: بتحقيق فاطمه حائض نمىشد و نفاس نداشت، همچنين مريم، زيرا حيض و نفاس در دختران انبياء ناپسند است.
و نيز ابو نعيم و احمد حنبل روايت نموده: انّما سمّيت فاطمة بالبتول لأنّها تبتّلت من الحيض و النّفاس لأنّ ذلك نقصان فى بنات الانبياء: «4» اين است و جز
«1» مدرك پيشين، صفحه 42
«2» مدارك مربوط به اين حديث قبلا ذكر شده است.
«3» بحار الانوار، جلد 43، صفحه 15 حديث 13- احقاق الحقّ، جلد دهم، صفحه 25 و 26 و صفحه 310 (با اندكى تفاوت)
«4» احقاق الحقّ، جلد دهم، صفحه 313 (بنقل از «مودة القربى» حضرمى)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 97
اين نيست كه ناميده شد حضرت فاطمه به بتول، زيرا منقطع بود از حيض و نفاس، به جهت آنكه آن نقصان است در دختران پيغمبران.