و نوح به ساختن کشتی پرداخت و هرگاه گروهی از قومش بر او میگذشتند وی را مسخره و استهزاء میکردند و نوح در جواب آنها میگفت: اگر (امروز) شما ما را مسخره میکنید ما هم (روزی) شما را مسخره کنیم همانگونه که شما مسخره میکنید.
و [نوح] کشتی را می ساخت و هرگاه گروهی از [اشراف و سرانِ] قومش بر او عبور می کردند، او را به مسخره می گرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره می کنید، مسلماً ما هم شما را [به هنگام پدید آمدن توفان] همان گونه که ما را مسخره می کنید، مسخره خواهیم کرد.
و [نوح] كشتى را مىساخت، و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مىگذشتند، او را مسخره مىكردند. مىگفت: «اگر ما را مسخره مىكنيد، ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مىكنيد، مسخره خواهيم كرد.»
نوح كشتى مىساخت و هر بار كه مهتران قومش بر او مىگذشتند مسخرهاش مىكردند. مىگفت: اگر شما ما را مسخره مىكنيد، زودا كه ما هم همانند شما مسخرهتان خواهيم كرد.
او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او میگذشتند، او را مسخره میکردند؛ (ولی نوح) گفت: «اگر ما را مسخره میکنید، ما نیز شما را همینگونه مسخره خواهیم کرد!
As he was building the ark, whenever the elders of his people passed by him, they would ridicule him. He said, ‘If you ridicule us [today], we shall ridicule you [tomorrow] just as you ridicule us [now].
And he began to make the ark; and whenever the chiefs from among his people passed by him they laughed at him. He said: If you laugh at us, surely we too laugh at you as you laugh (at us).
And he was building the ship, and every time that chieftains of his people passed him, they made mock of him. He said: Though ye make mock of Us, yet We mock at you even as ye mock;
Forthwith he (starts) constructing the Ark: Every time that the chiefs of his people passed by him, they threw ridicule on him. He said: "If ye ridicule us now, we (in our turn) can look down on you with ridicule likewise!
معانی کلمات آیه
«کُلَّمَا»: هر زمان که. هر وقت که. «سَخِرُوا مِنْهُ»: مسخرهاش میکردند.
و نوح (به فرمان الهى) مشغول ساختن كشتى شد. (امّا) هر زمان كه اشراف قومش بر او مىگذشتند، او را مسخره مىكردند. (او) گفت: اگر شما ما را مسخره كنيد، ما (نيز) قطعاً همين گونه شما را مسخره خواهيم كرد.
نکته ها
از تمسخر دشمنان، سستى به خود راه ندهيم كه پيامبران نيز مورد تمسخر قرار مىگرفتند.
وقتى حضرت نوح مشغول ساختن كشتى شد، يكى مىگفت: پيامبريش نگرفت، دست به نجّارى زد! ديگرى مىگفت: در وسط خشكى كشتى مىسازى، دريا از كجا مىآورد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت نوح عليه السلام كشتى خود را در مدّت هشتاد سال ساخت. «1» و محلّ ساخت كشتى، مسجد كوفه «2» وطول كشتى حدود 400 متر وعرض آن حدود 40 متر بوده است. «3»
وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ: و مىساخت كشتى را. وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ: و هر زمانى كه مىگذشتند بر او اشراف و رؤساى قوم او، مىديدند كار نوح را از تراشيدن چوب و تسويه آن. تعجب نموده، سَخِرُوا مِنْهُ: سخريه و استهزاء مىكردند و مىخنديدند، مىگفتند: اى نوح، كشتى مىسازى، آب كو؟ چون حضرت، كشتى را در بيابان مىساخت. بعضى طعنه زدندى كه اول پيغمبر بودى و آخر نجار شدى.
علامه مجلسى قدس اللّه سرّه در حيات القلوب روايت نموده «2» در ذيل فرمايش حضرت صادق عليه السّلام كه: حق تعالى امر فرمود نوح را كه درخت خرما
«1» تفسير قمى ج 1 ص 327.
«2» حياة القلوب ص 49 ذيل فصل دوم از قصه نوح.
جلد 6 - صفحه 64
بكار. قوم بر او مىگذشتند و استهزاء مىنمودند مىگفتند: مرد پيرى است نهصد سال از عمرش گذشته درخت خرما مىكارد، و سنگ بر او مىزدند. چون پنجاه سال برآمد، درخت مستحكم گشت، مأمور شد كه درختها را ببرد. قوم سخريه كردند الحال كه درخت خرما رسيد بريد. اين پيرمرد خرف شده و پيرى او را دريافته. خلاصه آن را بريده مشغول ساختن كشتى شد. بعضى مىگفتند:
نوح خانه مىسازد براى زمستان تا از سرما متأذى نشود. ديگرى مىگفت:
نهانخانه سازد. ديگرى مىگفت انبار خانه مىسازد.
قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا: فرمود نوح اگر سخريه مىكنيد با ما. فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ: پس ما هم سخريه خواهيم نمود موقع غرق شما در دنيا و حرق شما در عقب آن بر وجه شماتت. كَما تَسْخَرُونَ: چنانچه شما امروز استهزاء نمائيد در ساختن كشتى بر سبيل سفاهت. رمانى گفته: سخريه، اظهار خلاف باطن باشد به قول يا به فعلى كه متضمن است استضعاف عقل را، و تسخير، تذليل باشد. يا جزاى استهزاى شما را در وقت نزول عذاب الهى به شما خواهيم نمود.
و وحى شد بنوح كه همانا هرگز ايمان نخواهند آورد از قوم تو مگر كسانيكه بتحقيق ايمان آوردند پس اندوهگين مباش بآنچه بجا ميآورند
و بساز كشتى را بمحافظت ما و وحى ما و مخاطب مكن مرا در باره آنانكه ستم نمودند همانا آنها غرق شدگانند
و ميساخت كشتى را و هرگاه كه ميگذشتند بر او جماعتى از قومش استهزاء ميكردند او را گفت اگر استهزاء ميكنيد ما را همانا ما استهزاء ميكنيم شما را همچنانكه استهزاء ميكنيد
پس زود باشد كه بدانيد آن كسى را
جلد 3 صفحه 78
كه بيايد او را عذابى كه رسوا كند او را و فرود آيد بر او عذاب دائم.
تفسير
در كافى و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح عليه السّلام نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود درنگ فرمود و در تمام اين مدت آنها را دعوت بدين حق مينمود سرّا و علنا و چون طغيان نمودند گفت يا رب انّى مغلوب فانتصر پس خداوند وحى فرمود به او مفاد اين آيه را و چون او مأيوس از ايمان قوم شد نفرين كرد و اصل ابتئاس افتعال از بؤس بمعنى حزن مقارن با مسكنت است و در اينجا مراد آنستكه محزون مباش مانند مسكين حزين كه چرا ايمان نياوردند و صابر باش بر تكذيب و ايذاء و استهزاء آنها و بساز كشتى را در مرئى و منظر و بمراقبت و محافظت ما يا ملائكهاى كه از جانب ما مراقب اعمال عبادند و ديدهبانان مايند و مقصود استظهار آنحضرت است بعنايات كامله الهيّه نسبت به اتقان و اكمال اين صنعت لذا براى مزيد اهتمام فرموده در برابر چشمهاى ما و بوحى و الهام ما در هر جا و با هر خصوصيّت و كيفيّت كه لازم باشد بايد ساخته شود گفتهاند آنحضرت در بيابانى دور از آب مشغول بساختن كشتى شد و قومش به او ميخنديدند و ميگفتند بعد از پيغمبرى نجّار شدى و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح وقتى هسته خرما را كاشت قومش خنديدند و سخريّه كردند و گفتند او فلّاح شده و چون نخل به ثمر رسيد و آنرا بريد و تراشيد گفتند نجّار شد و چون كشتى را ساخت و بر او مرور نمودند خنديدند و گفتند ملّاح شد در بيابان بى آب و گياه و آنحضرت فرمود نوبت استهزاء بما هم ميرسد و مقرّر گرديد كه تمام آنها غرق شوند و حضرت نوح شفاعت از احدى ننمايد چون قضاى الهى حتم شده و جاى سؤال و مخاطبه و گفتگوئى راجع بآنها با خداوند باقى نمانده است و اين دلالت بر كمال مغضوبيّت آنها مينمايد و صيغه يصنع حكايت حال ماضيه است اگر چه بر حسب ظاهر مستقبل است و ظاهرا مراد از سخريّه اهل ايمان آنها را وصول پاداش سخريّه است از جانب خداوند بآنها از فضيحت غرق در دنيا و دوام عذاب در آخرت لذا متعقّب شده بقول حضرت نوح كه بعد از اين ميدانيد و ميشناسيد كسانيرا كه بعذاب دنيا و آخرت گرفتار شدند و بنابراين آيه اخيره مربوط بما قبل است و كلام مستقل نميباشد و ممكن است مستقل باشد و بنابراين مفعول تعلمون حذف شده
جلد 3 صفحه 79
يعنى بعد از اين ميدانيد كدام يك از ما و شما سزاوار به استهزائيم و آيه اخيره جمله خبريّهاى است از حضرت نوح عليه السّلام براى بيان حال آنها و اولى عدم تقدير است ..
(آیه 38)- اما چند جمله هم در باره قوم نوح بشنویم: آنها به جای این که یک لحظه با مسأله دعوت نوح بطور جدی برخورد کنند و حد اقل احتمال دهند که ممکن است این همه اصرار نوح (ع) و دعوتهای مکررش از وحی الهی سر چشمه گرفته و مسأله طوفان و عذاب حتمی باشد، باز همانطور که عادت همه افراد مستکبر و مغرور است به استهزاء و مسخره ادامه دادند «او مشغول ساختن کشتی بود و هر زمان که گروهی از قومش از کنار او میگذشتند (و او و یارانش را سرگرم تلاش برای آماده ساختن چوبها و میخها و وسائل کشتی سازی میدیدند) او را مسخره میکردند» (وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ).
اما نوح با استقامت فوق العادهای که زاییده ایمان است با جدیت فراوان به کار خود ادامه میداد، و بیاعتنا به گفتههای بیاساس این کوردلان از خود راضی بسرعت پیشروی میکرد، و روز به روز اسکلت کشتی آمادهتر و مهیاتر میشد، فقط گاهی سر بلند میکرد و این جمله کوتاه و پرمعنی را به آنها «میگفت: اگر (امروز) ما را مسخره میکنید ما نیز شما را همین گونه (در آینده نزدیکی) مسخره خواهیم کرد»! (قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ).
ج2، ص343
آن روز که شما در میان طوفان سرگردان خواهید شد و سراسیمه به هر سو میدوید و هیچ پناهگاهی نخواهید داشت و از میان امواج فریاد میکشید و التماس میکنید که ما را نجات ده! آری آن روز مؤمنان بر افکار شما و غفلت و جهل و بیخبرتیان میخندند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: