آیه 37 سوره ق
<<36 | آیه 37 سوره ق | 38>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد یا گوش فرا دهد و توجه کامل کند و گواهی دهد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری . «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش میدهد و مطالب را پیگیری میکند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ «36»
و پيش از اينان چه بسيار نسلهايى را كه نيرومندتر از ايشان بودند و (با قدرت و خود و كشورگشايى) به شهرها نفوذ كردند، هلاك كرديم. آيا (براى آنان) راهگريزى بود؟
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ «37»
همانا در اين (تحوّلات تاريخى و هلاك سركشان) پندى هست براى كسى كه دلى (بيدار) دارد و يا با حضور قلب، (به سخنانِ حقّ) گوش فرا دهد؟
نکته ها
«قَرْنٍ» يعنى نزديك شدن دو چيز به يكديگر. به مردمى كه در يك زمان زندگى مىكنند، «قرن» گفته مىشود. سپس اين لفظ بر خود زمان، (صد يا سى سال) اطلاق شده است.
«بطش» به معناى گرفتن چيزى با قدرت و گاه به معناى جنگ و ستيز آمده است.
«فَنَقَّبُوا» از «نقب» به معناى ايجاد سوراخ يا شكاف و راه نفوذ در ديوار است و كلمه
«1». ق، 29.
جلد 9 - صفحه 229
«منقبت» از همين ريشه، به كمالاتى گويند كه در روح مردم نفوذ كند.
مراد آيه آن است كه برخى اقوام گذشته، با نفوذ در اقوام ديگر و شكافتن راه و پيشروى، دست به كشورگشايى مىزدند.
منظور از قلب، جسم صنوبرى شكل نيست، بلكه مراد مركز ادراك انسان است. امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: منظور از قلب، عقل است. «1»
نظير اين آيه را در سوره ملك مىخوانيم: «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «2» اگر ما حق را مىشنيديم يا خود تعقّل مىكرديم امروز از دوزخيان نبوديم. در اين آيه تعقّل در كنار شنيدن و در آيه مورد بحث، قلب در كنار شنيدن مطرح شده است، پس مراد از قلب همان عقل است.
«القاى سمع» كنايه از گوش دادن و شنيدن به قصد فراگيرى است و به عبارت ديگر، مراد گوش جان است، نه گوش سر.
«شَهِيدٌ» به معناى شاهد و حاضر است. يعنى كسىكه در مجلس حاضر است و با دقّت به سخنان گوش مىدهد، نه آنكه به اصطلاح گوشش اينجاست و خودش جاى ديگر.
پیام ها
1- نابودى امّتها و تمدّنهاى گذشته كه به خاطر كفر و شرك بوده، چراغ راه آيندگان است. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
2- هلاك قدرتمندان متجاوز، مايهى تسلّى و اميد اهل ايمان است. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
3- نابودى قدرتمندان حقّ ستيز، سنّت الهى است. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
4- علم تاريخ و باستانشناسى، بايد سبب شناخت سنّتهاى الهى در تاريخ و راهيابى به پيامهاى الهى گردد. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
5- قدرتهاى مادّى، به هنگام قهر الهى بسيار ناچيزند. أَهْلَكْنا ... أَشَدُّ ... بَطْشاً
6- كفّار قريش خود را قدرتمند مىپنداشتند، لذا خداوند مىفرمايد: ما
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 16.
«2». ملك، 10.
جلد 9 - صفحه 230
قدرتمندتر از آنان را نابود كردهايم. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً»
7- قدرت منهاى ايمان، زمينهساز طغيان و تعرّض به ديگران و كشورگشايى مىگردد. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ»
8- به هنگام قهر الهى، همه راههاى نجات حتى براى قدرتمندترين افراد به بنبست مىرسد. «هَلْ مِنْ مَحِيصٍ»
9- كسانى از تاريخ پند مىگيرند كه يا از درون مستعد باشند، «لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ» يا از بيرون حق را بشنوند و بپذيرند. «أَلْقَى السَّمْعَ»
10- از حوادث تاريخى به سادگى نگذريم، آنها را تحليل كنيم و درس بگيريم.
كسانى كه از حوادث عبرت نمىگيرند، قلبشان مرده است. «لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ»
11- شنيدن و گوشدادنى اثر دارد كه با توجّه و حضور قلب باشد. «وَ هُوَ شَهِيدٌ»
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم