آیه 35 سوره ابراهیم
<<34 | آیه 35 سوره ابراهیم | 36>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (یادآر) وقتی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، این شهر (مکه) را مکان امن و امان قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتان دور دار.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
البلد: بلد: سرزمين، «البلدة كل قطعة من الارض عامرة او غامرة». راغب گويد: بلد مكانى است محدود، معين و محل انس به اجتماع ساكنين آن. به هر حال آن به معنى شهر نيست ، بلكه سرزمين و ديار است ، ولى بودن قريه و آبادى در آن شرط است و گرنه صحرا و بيابان ناميده مى شود.
آمنا: آمن به معنى شخص ايمن آمده مانند «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» (سوره بقره/ 126) و نيز به معنى ديار ايمن و صاحب امن، مانند «بَلَداً آمِناً».
اصنام: كلبى در كتاب الاصنام ص 53 نقل كرده: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد ، آن را صنم گويند و اگر از سنگ باشد، وثن نام دارد. جمع آن ، اصنام است . اصنام مجموعا پنج بار در قرآن مجيد آمده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ «35»
و (به ياد آور) زمانى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر (مكه) را امن قرار ده و من و فرزندانم را از اينكه بتها را بپرستيم دور بدار.
نکته ها
در اين آيه و آيات بعد، سيمايى از دعاهاى حضرت ابراهيم كه نشان دهندهى سوز و روح بزرگ اوست مطرح است و شايد به دليل همين دعاها، اين سوره، «ابراهيم» ناميده شد.
ابراهيم عليه السلام در دو زمان براى مكه دعا كرد: بار اوّل زمانى بود كه اسماعيل و هاجر را در آن جا اسكان داد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» پروردگارا! اين مكان را شهر امن قرار
«1». بقره، 126.
جلد 4 - صفحه 419
ده. بار دوم زمانى بود كه جمعيّتى به مكه آمد و در اين شهر مقيم شد، در اين جا هم ابراهيم دعا كرد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»
سؤال: آيا تمام افراد نسل ابراهيم به خاطر اين دعا موحّد شدند؟
پاسخ: دعا يك عامل است و ارادهى فرزندان عامل ديگر مىباشد. قصّهى پسر نوح را فراموش نكنيم.
سؤال: چگونه ابراهيم عليه السلام از «مكه» به عنوان شهر ياد كرد با اين كه در آيات بعد مىگويد: «اين جا سرزمينى غير قابل كشت است»؟
پاسخ: شهر بودن مكه يا بعد از ورود قبايل به اين منطقه بوده كه اين دعا هم مربوط به آن وقت است و يا اينكه بگوييم: ميان شهر بودنِ يك منطقه و غيرقابل كشت بودن آن منافاتى وجود ندارد. الآن هم مكه شهرى غير قابل كشت است.
سؤال: با اين كه حضرت ابراهيم عليه السلام قهرمان توحيد بود، پس چرا دعا كرد كه خدايا! مرا از شرك دور كن؟
پاسخ: پيامبر اسلام نيز همواره در صراط مستقيم گام برمىداشت، با اين حال در هر نماز مىگفت: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» يعنى اگر كسى يقين هم دارد در راه راست قدم برمىدارد، باز بايد از خطر انحراف بترسد و از خداوند استمداد كند.
مراد از «جعل امنيّت»، قانونى است كه امنيّت مكه را تضمين كند، نه آنكه مكه در طول تاريخ امن بوده است، زيرا كعبه بارها مورد هجوم دشمنان قرار گرفت و در مكه خونها ريخته شد و خود پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و يارانش شكنجه شدند و امام حسين عليه السلام به دليل ناامنى مكه، حج را رها كرد، ولى قانون الهى آن جا را منطقهى امن قرار داده است.
پیام ها
1- دعا براى حفظ فكر و عقيدهى صحيح، از بهترين دعاهاست. «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»
2- مراكز عبادت بايد امنيّت داشته باشد. «هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»
3- امنيّت، شرط لازم براى زندگى است. «الْبَلَدَ آمِناً»
جلد 4 - صفحه 420
4- رهبران جامعه بايد به فكر امنيّت مردم باشند. رَبِّ اجْعَلْ ... آمِناً
5- امنيّت، براى آزادى گناه و عياشى نيست، بلكه امنيّت بايد مقدّمهى عبادت باشد. «آمِناً» «أَمْناً يَعْبُدُونَنِي» «1»
6- احتمال خطر شرك، از هيچ مقامى حتّى قهرمان توحيد و ابراهيم دور نيست. وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَ ...
7- در دعاها، ديگران به خصوص فرزندان خود را نيز ياد كنيم. «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ»
«1». نور، 55.
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم