آیه 34 سوره ذاریات
<<33 | آیه 34 سوره ذاریات | 35>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است.
[سنگی که] نزد پروردگارت برای تجاوزکاران نشانه گذاری شده است؛
[كه] نزد پروردگارت براى مسرفان نشانگذارى شده است.
كه بر آنها از جانب پروردگارت براى متجاوزان نشان گذاشتهاند.
سنگهایی که از ناحیه پروردگارت برای اسرافکاران نشان گذاشته شده است!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- مسومة: علامتدار. سيماء: علامت و هيئت.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ «31» قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «32» لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ «33»
(ابراهيم) گفت: پس اى فرستادگان، كارى كه به دنبال آن آمدهايد چيست؟ گفتند: ما به سوى قومى ستمپيشه فرستاده شدهايم. تا (براى هلاكتشان) سنگهايى از گل بر آنان فرو ريزيم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ «34» فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «35» فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ «36»
(سنگهايى كه) نزد پروردگارت براى (نابودى) مسرفان، نشاندار شدهاند. پس هر كس از مؤمنان كه در آنجا بود بيرون كرديم و از مسلمانان به جز يك خانه در آنجا نيافتيم.
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ «37»
و در آن (ديار چيزى باقى نگذاشتيم و تنها) براى كسانى كه از عذاب دردناك مىترسند، نشانهاى (براى عبرت) قرار داديم.
نکته ها
«خطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مُسَوَّمَةً» يعنى نشاندار.
حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سورههاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيز آمده است.
سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در
جلد 9 - صفحه 258
مسئلهى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مىآيند و مأموريّت خود را مىگويند و سپس نزد حضرت لوط مىروند.
قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حِجارَةً مِنْ طِينٍ»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ» «1» اصحاب فيل به حريم خانهى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانهى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مىخواستند به مهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند.
براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگهاى نشاندار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگانِ نشاندار آمدند. «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ» «2»
مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد، مسلمان گفته مىشود. «مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
پیام ها
1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمىدانستند، مىپرسيدند. فَما خَطْبُكُمْ ...
2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ»
3- گاهى مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ»
4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ»
5- ايمان، كليد نجات است. «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
6- اگر در منطقهاى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مىكند، امّا انسان را مجبور به فساد نمىكند ومىتوان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
8- گاهى فساد به قدرى فراگير مىشود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها
«1». فيل، 4.
«2». آلعمران، 125.
جلد 9 - صفحه 259
يك خانواده طرفدار دارد، «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ» «1»
9- هم نعمتهاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً»
10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مىگيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ»
11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (34)
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ: در حالتى كه آن سنگها نشان كرده شدهاند نزد پروردگار تو، لِلْمُسْرِفِينَ: براى از حد بيرون رفتگان در كفر و طغيان كه هر يك از آن سنگها مرقومند به اسم آنكسى كه هلاك شود به آن، يا آنكه نشانهاند به آنكه از سنگهاى عذابند، يا آنها از حجاره دنيا نيست. مروى است كه آن سنگها
جلد 12 - صفحه 271
بعد از هلاكت ايشان و زير و رو شدن شهر آنان بر آنها باريد مانند باران؛ چنانچه فرمايد: «و امطرنا عليهم حجارة من سجيل» اصح روايات آنكه اين سنگها بر كسانى باريد كه در آن شهر نبودند و همه به آنها هلاك شدند و اهل آن شهر كه سدوم باشد خسف گرديدند «1». چون حضرت ابراهيم عليه السّلام دانست كه ايشان به مؤتفكه مىروند به جهت هلاكت قوم لوط، خاطر مبارك به جهت برادرزاده خود متألّم شد فرمود: حال او در اين بلا چگونه باشد، بلكه گفتند: غم مخور كه حضرت لوط و دختران او را ضررى نخواهد رسيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ «24» إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «25» فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ «26» فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ «27» فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ «28»
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ «29» قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (30) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (31) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (32) لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33)
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (34) فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (35) فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (36) وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (37)
ترجمه
آيا رسيد بتو خبر ميهمانان ابراهيم كه گرامى داشته شدگان بودند
وقتى كه وارد شدند بر او پس سلام كردند گفت سلام بر شما گروه ناشناختگان
پس آهسته روان شد بسوى اهل خود پس آورد گوسالهاى فربه
پس نزديك نمود
جلد 5 صفحه 66
آنرا بطرف ايشان گفت آيا نميخوريد
پس بدل گرفت از ايشان ترسى گفتند نترس و بشارت دادند او را به پسرى دانا
پس پيش آمد زنش با فرياد پس زد بر روى خود و گفت پيرزنى نازا
گفتند اينچنين گفت پروردگارت همانا او است درست كار دانا
گفت ابراهيم پس چيست كار شما اى فرستادگان
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكار
تا فرو فرستيم و بيافكنيم بر آنها سنگهائى از گل
با آنكه نشان كرده شده باشد نزد پروردگار تو براى از حدّ در گذرندگان
پس بيرون برديم هر كه بود در آن از مؤمنان
پس نيافتيم در آن جز خانهاى از منقادان
و بجا گذاشتيم در آن علامت و نشانهاى براى آنانكه ميترسند از عذاب دردناك.
تفسير
خداوند متعال قصّه مهماندارى حضرت ابراهيم و تعقّب آن بعذاب قوم لوط را مكرّر ذكر فرموده براى تهديد كفّار مكه چون آثار باقيه آنرا در سفر مشاهده مينمودند و عبرت نميگرفتند چنانچه در سوره اعراف و هود و حجر مفصلا بيان شد و اينجا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا قبلا رسيد بتو خبر ميهمانهاى عزيز و محترم حضرت ابراهيم جدّ امجدت يعنى مسلما رسيده است و ما براى اهتمام بذكر آن تجديد مينمائيم وقتى كه چند نفر از ملائكه مقرّب نزد خدا بر آنحضرت وارد شدند و سلام نمودند و حضرت بوجه احسن ردّ فرمود چون آنها گفته بودند سلاما يعنى سلام ميكنيم سلام نمودنى و حضرت جواب فرمود سلام يعنى سلام بر شما و جمله اسميّه براى دلالتش بر دوام و ثبوت آكد است و ضمنا اظهار فرمود كه شما را بجا نميآورم و براى آنكه آنها مانع از آوردن غذا نشوند مخفيانه نزد اهل بيت خود رفت و گوساله فربهى كباب كرده نزد ايشان حاضر فرمود و گفت چرا ميل نمىكنيد و گفتهاند آن زمان از مواشى جز گاو چيزى نداشت و آنها از خوردن امتناع نمودند و حضرت ترسيد مبادا قصد سوئى داشته باشند ولى اظهار نفرمود و آنها متوجّه شدند و عرضه داشتند نترس ما ملائكهايم و از جانب خدا آمدهايم براى عذاب قوم لوط و بشارت دادند آن حضرت را بولادت حضرت اسحق پيغمبر از ساره خاتون براى او پس ساره زوجه دائمه آنحضرت كه تا آن تاريخ نازا بود و پيرو يائسه شده بود اقبال بايشان نمود در
جلد 5 صفحه 67
حاليكه از شوق فرياد ميكرد و با دست بصورت يا با انگشتان به پيشانى خود ميزد و از امام صادق عليه السّلام در مجمع راجع باين قسمت نقل نموده كه اقبال نمود در حالى كه در ميان جماعتى بود چون صرّه بمعناى جماعت هم ميباشد و قمّى ره علاوه فرموده كه پس پوشاند صورت خود را و ظاهرا زدن از روى تعجّب و پوشاندن از باب حيا باشد در هر حال پس از اقبال بملائكه گفت چگونه من اولاددار ميشوم با آنكه پير زنى نازا ميباشم و آنها گفتند خدا اين طور فرموده و افعال او بر طبق حكمت است و مصلحت بندگانرا بهتر ميداند و هر چه بفرمايد حق است و واقع خواهد شد و حضرت ابراهيم فرمود كار مهمّ شما فرستادگان خدا چيست كه جمعا در اين حدود آمدهايد عرضه داشتند ما براى عذاب قوم لوط كه مرتكب جرم بزرگى ميباشند فرستاده شديم و ضمنا مقرّر شد كه قبلا خدمت شما برسيم و سلام و بشارت را عرضه داريم و مأموريّت ما آنستكه آنها را بسنگى كه از گل ساخته و متحجّر شده و بدست قدرت الهى براى سر آنها نشان كرده شده نيست و نابود نمائيم چون آنها بكلّى از حدّ خودشان تجاوز نمودهاند پس خدا ميفرمايد ما حكم كرده بوديم بخروج هر كس كه اهل ايمان و تقوى باشد از آن آباديها كه قوم لوط منزل داشتند ولى نيافتيم يعنى نيافتند مأمورين ما در آن قرى جز يك خانوار كه لوط و دو دخترش بودند از كسانيكه منقاد و مطيع اوامر ما شدند و باقى گذارديم در آنحدود آثار منازل ويران شده را براى عبرت و تنبّه كسانيكه از عذاب خدا ميترسند نه اشخاص بىباك بىفكر كه از همه چيز غافلند و بالاخره بجزاى خود خواهند رسيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِنُرسِلَ عَلَيهِم حِجارَةً مِن طِينٍ (33) مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلمُسرِفِينَ (34)
براي اينكه ارسال نمائيم بر اينها سنگ ريزههايي از گل نشان دار نزد
جلد 16 - صفحه 278
پروردگار تو براي اسراف كنندگان.
لِنُرسِلَ عَلَيهِم حِجارَةً مِن طِينٍ در سوره هود ميفرمايد: فَلَمّا جاءَ أَمرُنا جَعَلنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمطَرنا عَلَيها حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ مَنضُودٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ بِبَعِيدٍ آيه 84 و 85 در اخبار داريم که هفت شهر قوم لوط بودند که جبرئيل از زمين جدا كرد و برد بالا باندازهاي که صداي خروسان و سگها را ملائكه آسمان ميشنيدند و بر آنها سنگريزه باريد که هر سنگي نشان دار بود که معني منضود و مسومه است اسم هر يك روي آن سنگ بود بر فرق او وارد ميشد و هلاك شدند.
سپس شهرها وارونه شد که هيچ اثري از عمارات و اشجار و انهار و حيوانات باقي نماند و زمين قاعا صفصفا شد و نيز ميفرمايند که هر ظالمي حين موتش به يكي از اينکه سنگريزهها مبتلا ميشود که مفاد (وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ ببعيد است).
مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلمُسرِفِينَ اسراف در معاصي به تجاهر و فسق و زيادهروي در طغيان که امروز بسيار رواج پيدا كرده نه شرمي و نه حيائي و نه باكي و نه خوفي و نه وحشتي دارند باشد تا آثارش را ببينند و برخورد كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- سپس افزودند: «سنگهائی که از ناحیه پروردگارت برای اسرافکاران نشان گذاشته شده است» (مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص338
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم