There is a punishment for them in the life of this world, and the punishment of the Hereafter will surely be harder, and they have no defender against Allah.
They shall have chastisement in this world's life, and the chastisement of the hereafter is certainly more grievous, and they shall have no protector against Allah.
For them is torment in the life of the world, and verily the doom of the Hereafter is more painful, and they have no defender from Allah.
For them is a penalty in the life of this world, but harder, truly, is the penalty of the Hereafter: and defender have they none against Allah.
معانی کلمات آیه
اشق: شق (به كسر- ش): مشقت و رنج. «اشق» شديدتر و سختر.
ج: فديه قبول نمىشود. يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي ... بِبَنِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ ... وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً كَلَّا «3» حاضر است بستگان و حتّى تمام جهان را فدا كند.
د: عذرخواهى مفيد نيست. «يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ» «4»
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: مر كافران را عذابى است در زندگانى دنيا به كشتن و اسيرى و قحط و ساير بلاها. وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُ: و هر آينه عذاب دنيائى فانى و زوال يابد، لكن عقاب اخروى ابد الاباد باقى، و دائما در تزايد باشد وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ: و نيست مر ايشان را از عذاب الهى نگهدارندهاى كه نگذارد معذب شوند.
تنبيه: آيه شريفه تهديد و انذارى است نسبت به بندگان كه بپرهيزند و بيانديشند از مخالفت فرمان حضرت سبحان و به تزئينات شياطين انسى و جنى فريفته نشوند و از راه حق باز نگردند تا گرفتارى عذاب اخروى و عقاب ابدى براى آنها حاصل نيايد، چه آن را دفعى نباشد و تخفيف و انقطاعى از عذاب نخواهد بود؛ چنانچه آيات ديگر هم مصدق اينست مثل قوله تعالى «فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ* ... وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» و «لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ» و غير آن.
و بتحقيق استهزاء كرده شد به پيغمبرانى پيش از تو پس واگذاردم مر آنانرا كه كافر شدند پس گرفتم آنها را پس چگونه بود عقوبت من
آيا پس كسيكه او نگهبان است بر هر نفسى بآنچه كسب كند مانند ديگران است و قرار دادند براى خدا شريكانى بگو تعريف كنيد آنها را بلكه خبر ميدهيد او را بآنچه نميداند در زمين يا بظاهر از گفتار بلكه زينت داده شد از براى آنانكه كافر شدند مكرشان و بار داشته شدند از راه و كسى را كه واگذارد و هدايت ننمايد خدا پس نيست مر او را هيچ راهنمائى
از براى آنها است عذابى در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت سختتر است و نيست مر آنها را از خداوند هيچ نگهدارندهاى.
تفسير
رسم جهّال آنستكه چون بهواى نفس اطاعت بزرگان را ننمايند براى تخفيف ايشان و تكبّر خودشان در انظار مردم استهزاء مينمايند ايشانرا لذا خداوند براى تسليت خاطر حبيب خود فرموده كه اگر كفّار تو را استهزاء ميكنند چيز تازهاى نيست معمول آنها با انبياء گذشته هم همين بود و معمول من هم با آنها اين بود كه چندى آنها را بحال خودشان واگذار ميكردم و تأخير مىانداختم در عقوبت آنها تا بكمال استحقاق خودشان برسند يا نادم و پشيمان شوند و پس از وضوح استحقاق و ثبوت اصرار آنها ميگرفتمشان براى انتقام و پاداش اعمالشان بطوريكه كيفيّت عقاب و عذابشان بگوش عالميان ميرسيد و در اينزمان هم تو و بسيارى ميدانند كه چگونه بوده است عقاب من آنها را چون املاء بمعناى تأخير در عقاب و واگذاردن در امان است و كيف اگر چه ظاهرا براى استفهام است ولى مقصود تذكر دادن عظمت و اهميّت عذاب امم سابقه است تا موجب عبرت حاضرين گردد و پس از اين بيان شروع فرموده است در اثبات توحيد و نفى شرك باين تقريب كه آيا كسيكه قائم است بتدبير امور مردم و نگهبان و نگهدار آنها است از آفات و بليّات و حافظ اعمال آنها است از خير و شرّ تا پاداش آنرا بدهد مانند جماداتى است كه قادر بر امرى نيستند و اينها آنها را شريك او قرار دادند حال كه چنين تو همى نمودند و ادّعائى كردند بگو در مقابل اسماء الهى از قبيل خالق و رازق و قادر و قاهر و محيى و مميت و ساير اسماء الحسنى اسماء بتها را ذكر كنيد به بينيم آيا اين اسماء در واقع براى اينها تحقّق دارد يا خير يعنى
جلد 3 صفحه 210
واقعا اوصافى در اينها موجود است كه بسبب آن اوصاف مستحقّ پرستش شوند يا نه بلكه از اين قبيل است كه شما خبر ميدهيد خدا را بشركائيكه او در زمين علم بوجود آنها و اوصافشان كه شما ذكر كرديد ندارد و اين دليل است كه وجود ندارند و اوصافيكه ذكر كرديد محقّق نيست چون هر چه وجود داشته باشد در علم خدا موجود است و هر چه وجود نداشته باشد محقّق نيست يا اينطور است كه خودتان هم ميدانيد كه بىوجه اينها را شريك خدا قرار داديد و اسماء و اوصافى براى اينها ذكر نموديد بصرف لقلقه لسان و ظاهر گفتار بىمعنى از قبيل آنكه بر عكس نهند نام زنگى كافور خلاصه آنكه معانى اين اسماء و اوصاف در بتها وجود ندارد و با اين حال اگر مقصود شما از ذكر آنها اثبات معانيشان باشد در بتها خبر دروغى داديد و الاصرف اسم بلا مسمّائى وضع نموديد و گفتهاند اين طرز و اسلوب از احتجاجات بديعه لطيفه جميله بلسان فصيح ناطق و گويا است كه اتيان بمانندش از قدرت بشر خارج است و پس از اثبات مراد به بيان اوفى و اتمّ معلوم شد كه هيچ دليلى كفّار بر ادّعاء خود ندارند فقط شيطان جلوه داده است در نظر آنها سخن باطل و خيال فاسدشان را كه حقّ پنداشتهاند و بازداشته شدند از راه حقّ و باز داشتند مردم را چون صدّوا بصيغه معلوم نيز قرائت شده است و كسيكه خداوند او را مخذول و محروم از هدايت خود فرمايد هادى و دستگير و راهنمائى نخواهد داشت از براى آنها است عذابى در دنيا از قبيل قتل و غارت و اسارت و امثال اينها ولى عذاب آخرت آنها اشدّ و اشقّ و اكمل است از هر جهت و كسى نميتواند دفع نمايد عذاب خدا را از آنها چون هيچ قوّهاى نيست مگر آنكه مقهور اراده الهيّه است ..
سختتر و شديدتر است و نيست از براي آنها از خدا دافع و رافع از آن عذاب لَهُم عَذابٌ فِي الحَياةِ الدُّنيا ببلاها و مصائب و امراض يا بنزول عذاب از غرق و خسف و صاعقه و صيحه و غير اينها يا بدست مؤمنين از قتل و اسارت و غير اينها و روزگار بر آنها سخت و هم و غم و كرب متوجه آنها ميشود و غير اينها وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ جهنم آتش سلاسل اغلال حميم غسّاق زقّوم و غير اينها آنهم دوام داشته باشد و تمام شدني نباشد ابد الاباد.
(آیه 34)- و در این آیه به مجازاتهای دردناک آنها در دنیا و آخرت که طبعا شامل شکست و ناکامی و سیه روزی و آبروریزی و غیر آن میشود، اشاره کرده چنین میگوید: «برای آنها در زندگی دنیا مجازاتی است و مجازات آخرت سختتر و شدیدتر است» (لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ)
.چرا که دائمی و همیشگی و جسمانی و روحانی و توأم با انواع ناراحتیها است: و اگر گمان کنند راه فرار و وسیله دفاعی در برابر آن دارند، سخت در اشتباهند چرا که: «هیچ چیز در برابر خداوند نمیتواند از آنها دفاع کند» (وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ)
.
ج2، ص485
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: