و اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بیقدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا میشوند سقف خانههاشان را از نقره خام قرار میدادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند.
و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند.
و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند، قطعاً براى خانههاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مىورزيدند، سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مىداديم.
و اگر نه آن بود كه همه مردم يك امت مىشدند، سقفهاى خانههاى كسانى را كه خداى رحمان را باور ندارند از نقره مىكرديم و بر آنها نردبامهايى مىنهاديم تا بر آن بالا روند.
اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمیشد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر میشدند خانههایی قرار میدادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند،
Were it not [for the danger] that mankind would be one community, We would have made for those who defy the All-beneficent, silver roofs for their houses and [silver] stairways by which they ascend,
And were it not that all people had been a single nation, We would certainly have assigned to those who disbelieve in the Beneficent Allah (to make) of silver the roofs of their houses and the stairs by which they ascend.
And were it not that mankind would have become one community, We might well have appointed, for those who disbelieve in the Beneficent, roofs of silver for their houses and stairs (of silver) whereby to mount,
And were it not that (all) men might become of one (evil) way of life, We would provide, for everyone that blasphemes against (Allah) Most Gracious, silver roofs for their houses and (silver) stair-ways on which to go up,
معانی کلمات آیه
معارج: پلهها. عروج. بالا رفتن. معرج: محلّ عروج مانند نردبان و پلهها، جمع آن معارج است.[۱]
و اگر نبود كه مردم يكسره و يك دست (كافر) مىشدند، براى خانههاى كسانى كه به خداى رحمن كفر مىورزند، سقفهايى از نقره قرار مىداديم و نيز نردبانهايى كه بر آنها بالا روند.
نکته ها
زرق و برق دنيا به قدرى بىارزش است كه خداوند در اين آيه مىفرمايد: ما حاضريم دنيا را در حد وفور به كفّار بدهيم ولى چون عقل مردم در چشم آنهاست، اگر به كفّار بدهيم همه به سوى كفر گرايش پيدا مىكنند.
نه فقط همسان بودن همهى انسانها در مسائل اقتصادى و معيشتى مورد ارادهى خداوند نيست، بلكه در مسائل اعتقادى هم نبايد امور به سمتى برود كه حقّ انتخاب از افراد گرفته و گمان كنيم اگر همهى مردم جهان يك فكر و يك عقيده شوند، به مطلوب رسيدهايم.
پیام ها
1- در دادن و پس گرفتن نعمتها بايد ظرفيّت جامعه مراعات بشود. لَوْ لا ...
لَجَعَلْنا ...
2- امّت واحدهاى ارزش دارد كه بر اساس ايمان باشد نه كفر. «لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»
وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ: و اگر نه كراهت آن بودى كه گشتندى آدميان، أُمَّةً واحِدَةً: يك گروه مجتمع بر ايثار و كفر بر ايمان، و اختيار حب دنيا و حرص آن بر آخرت، لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ: هر آينه مىگردانيديم براى كسانى كه كافر شوند به خداوند رحمان، لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ: مر خانههاى آنها را سقفها از نقره، وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ: و نردبانها كه به آن بالاى خانهها برآيند و خود را ظاهر سازند.
و گفتند چرا فرستاده نشد اين قرآن بر مردى از آن دو بلد كه بزرگ باشد
آيا آنها قسمت ميكنند رحمت پروردگار تو را ما قسمت كرديم ميانشان روزى آنها را در زندگانى دنيا و بلند گردانيديم بعضى را بر بعضى درجههائى تا بگيرند بعضيشان بعضى را مستخدم و فرمانبردار و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه جمع ميكنند
و اگر نه آن بود كه ميشدند مردم يك دسته مجتمع بر كفر هر آينه قرار داده بوديم براى هر كه كافر ميشود بخداى بخشنده براى خانههاشان سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه با آن آيند بر بام
و براى خانههاشان درهائى و تختهائى كه بر آن تكيه كنند
و زينتهائى و نيست تمام اينكه بيان شد مگر بهره زندگانى دنيا و آخرت نزد پروردگار تو است براى پرهيزكاران.
تفسير
كفّار قريش كه براى ارشاد آنها خداوند كتاب حقّ و رسول مبين
جلد 4 صفحه 602
فرستاده بود و بيان شد در آيات سابقه كه گفتند قرآن سحر است نسبت به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله هم اعتراض نمودند كه چرا نبايد در مكّه مانند وليد بن مغيره و در طائف عروة بن مسعود پيغمبر باشد كه آن دو نفر متشخّص و ثروتمند و صاحب جاه و جلالند و بايد كسيكه تهى دست از مال دنيا است باين منصب فائز گردد لذا خداوند متعال در جواب اين اشكال فرموده آيا تقسيم رحمت پروردگار و تعيين مقام نبوّت بعهده آنها است و آيا آنها مورد قابل از براى اين منصب را ميتوانند بدست بياورند با آنكه پيغمبر بايد معصوم از گناه و لغزش و اعلم خلق و اكمل ناس باشد و ساير خصوصيّات و اوصافيكه جز خداوند ممكن نيست كسى احاطه بآنها داشته باشد مال و جاه كه چيزى نيست نبوّت شرائط ديگرى لازم دارد كه شما بخاطرتان خطور ننموده همان تقسيم مال و جاه ناقابل را هم ما بعهده آنها واگذار ننموديم خودمان معاش و ثروت و جاه و دولت و علم و مكنت و ساير موجبات رفعت بعضى را بمراتب بر بعضى ميان بندگان قسمت ميكنيم بر حسب قابليّت و صلاح آنها در دنيا و آخرت تا بعضى حاكم و بعضى محكوم و برخى خادم و برخى مخدوم و پارهئى منعم و دستهئى متنعّم باشند و امور دنيا منظّم و مرتّب گردد چه رسد بمقام نبوّت و امامت كه بزرگترين رحمت حقّ است و بهتر و برتر است از دنيا و ما فيها كه آنها در فكر جمع آورى آن براى خودشانند و مال دنيا باين اندازه در نظر ما بىقابليّت است كه اگر ملاحظه اين نبود كه تمام مردم كافر شوند بطمع مال ما سقفهاى خانههاى كفّار را از نقره مينموديم بلكه نردبانها و درها و صندليهاى آنها را هم نقره ميكرديم و خانههاشان را بطلا زينت ميداديم و نيست تمام اين تجمّلات مگر بهره زندگانى چند روزه دنيا كه بزودى از دست ميرود ولى نعمتهاى اخروى نزد پروردگار تو براى اهل تقوى و پرهيزكارى محفوظ و باقى و برقرار است و اخبار در باب تقسيم ارزاق عباد بر طبق صلاح و سداد و همچنين ساير موجبات تفوّق و برترى از مال و جاه و جمال و جلال و كمال بر وفق حكمت و مصلحت براى تحصيل لوازم الفت و تكميل جهات وصلت كه هر فاقد جهتى بواجد آن رجوع نموده رفع حاجت خود را نمايد بسيار است از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه اگر خداوند اين معامله را با كفّار
جلد 4 صفحه 603
ميفرمود هيچ كس ايمان نميآورد ولى خداوند قرار داد در ميان اهل ايمان اغنيا و فقراء را و همچنين در ميان كفّار فقرا و اغنيا را پس امتحان فرمود آنها را بامر و نهى و صبر و رضا و نيز از آن حضرت نقل شده كه تمام اولاد آدم عليه السّلام اهل ايمانشان فقير و كفّارشان غنى بودند تا حضرت ابراهيم عليه السّلام آمد و عرضه داشت پروردگارا ما را فتنه براى كفار قرار مده پس خدا در هر دو دسته ثروت و حاجت را مقرّر فرمود و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت نموده است كه فرمود اى گروه فقراء پاكيزه كنيد نفوس خودتان را و دل خود را راضى برضاى حق نمائيد خداوند تعالى شما را بفقرتان ثواب ميدهد و اگر نكنيد ثوابى نخواهيد داشت خداوند توفيق رضا و تسليم را بما عنايت فرمايد.
وَ مَعارِجَ عَلَيها يَظهَرُونَ معارج طبقات بالا را گويند که فعلا مرسوم شده ده طبقه به بالا ساختمان ميكنند ولي بجاي آجر و سمنت خداوند براي آنها از طلا و نقره و جواهرات جعل ميفرمود.
وَ لِبُيُوتِهِم أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُنَ منازل آنها تو در تو که تمام به يك ديگر راه داشته باشد و سرر که امروز معمول است صندلي اطراف بيوت و پيشدستيها در مقابل که روي زمين ننشينند و تكيه دهند.
وَ زُخرُفاً زخارف دنيا از ظروف و كارد و چنگال و فرش و يخچال و وسائل طبخ و وسائل تلطيف هوا و بخاري و غيره اينها که امروز معمول است و بالاخص دولت و مكنت و ثروت و مراكز تفريح و باغات و مزارع و وسائل و امثال اينها و نمونه اينها را خداوند به تفاوت مراتب در مؤمنين قرار داده و لو بدرجات آنها نميرسد ولي زياد هم تفاوت ندارد لكن تمام اينها نيست مگر متاع دنيوي.
جلد 16 - صفحه 28
وَ إِن كُلُّ ذلِكَ لَمّا مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا و هزار عيب دارد که فاني ميشود و پس از اينکه همه زحمات و خون دلها ميگذارد و ميرود بعلاوه شدت علاقه به آنها که فرمود
«حب الدنيا رأس کل خطيئة»
و غفلت از خدا و دين و تزاحمات و هزار گونه بلاهاي ديگر که بالحس و الوجدان مشاهده ميكنيم.
وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقِينَ بتفاوت مراتب تقوي که اولين مرتبه تقوي تقواي از عقايد فاسده و مذاهب باطله از كفر و شرك و ضلالت و بدعت و انكار ضروري و نصب عداوت با اولياء حق و بالجملة آنچه موجب زوال ايمان ميشود و پس از آن تقواي از اخلاق رذيله و كبار از معاصي تا برسد بمقام عصمت و بالاتر از آن از مباحات زائد بر مقدار ضرورت که تعبير به زهد ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- قصرهای با شکوه با سقفهای نقرهای! (ارزشهای دروغین) قرآن همچنان بحث پیرامون نظام ارزشی اسلام و عدم معیار بودن مال و ثروت و مقامات مادی را ادامه میدهد.
نخست میفرماید: «اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمیشد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند ما برای کسانی که به (خداوند) رحمن کافر میشدند خانههایی قرار میدادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند» (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: