آیه 32 سوره ص
<<31 | آیه 32 سوره ص | 33>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
در آن حال گفت: (افسوس) که من از علاقه و حبّ اسبهای نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- حجاب: آن در اصل مصدر است به معنى پنهان كردن و منع از داخل شدن به معنى پرده نيز آيد، مراد از آن در آيه پرده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ «30»
و ما به داود سليمان را بخشيديم، او بندهى خوبى بود، زيرا كه بسيار به درگاه ما روى مىآورد.
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ «31»
آن گاه كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو بر سليمان عرضه شد (و او مشغول سان ديدن بود).
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ «32»
پس سليمان گفت: من اين اسبان را به خاطر پروردگارم (و براى جهاد با كفّار) دوست دارم. (سان ديدن ادامه داشت) تا آنكه اسبان از ديدگان او پنهان شدند.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 104
رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ «33»
(پس دستور داد) اسبان را نزد من بازگردانيد (تا بار ديگر آنها را ببينم) پس شروع كرد (به نوازش كردن اسبان و) تا ساقها و گردنهاى اسبان را دست مىكشيد.
نکته ها
«صافنات» جمع «صافنة» به اسبى گفته مىشود كه هنگام ايستادن يكى از دستهاى خود را كمى بلند مىكند و نوك سم را به زمين مىگذارد كه اين امر، نشانهى چابكى اوست.
«جياد» يا جمع «جواد» به معناى اسب تندرو است يا جمع «جيد» يعنى نفيس و ارزشمند.
كلمهى «خير» در مورد اموال دنيا نيز به كار مىرود كه در اينجا مراد از آن، اسبان هستند.
تركيبِ «حُبَّ الْخَيْرِ» به معناى دوست داشتن چيزى است كه به انسان خير مىرساند.
چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» «1»
يك توضيح و بررسى
در مورد اين آيات، دو تفسير كاملًا متفاوت بيان شده است كه مطابق آنچه ما گفتيم:
روزى حضرت سليمان به هنگام عصر از اسبان تيزرو كه براى جهاد آماده كرده بود سان مىديد، نظير سان ديدنى كه در آيه 17 سورهى نمل مىخوانيم: «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» علاقهى سليمان به اسبان، جهت اهداف رزمى و براى خدا بود و لذا فرمود:
سرچشمهى علاقه من ياد خداست. «أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي» نگاه سليمان هم چنان ادامه داشت تا اسبها از ديدگان سليمان پنهان شدند. او دستور داد بار ديگر اسبان را برگردانيد و رژه را تكرار كنيد. در سان دوّم، سليمان دستى بر گردن و ساق اسبان كشيد و بدين وسيله از مربيان نيز قدردانى كرد.
اين تفسير، هم با ظاهر آيه سازگار است و هم فخر رازى و سيد مرتضى آن را نقل كردهاند و از بيان مرحوم علامه مجلسى در جلد 14 بحار، ص 104 نيز استفاده مىشود. بر اساس اين
«1». عاديات، 8.
جلد 8 - صفحه 105
تفسير مراد از جمله «تَوارَتْ بِالْحِجابِ» دور شدن اسبان از محل سان و ديدگان حضرت سليمان و مراد از جملهى «رُدُّوها عَلَيَّ» تقاضاى تكرار سان است.
امّا در بعضى تفاسير مىخوانيم: سليمان آن چنان در تماشاى اسبان غرق شد كه خورشيد غروب كرد و نماز عصرش از دست رفت. لذا ناراحت شد و دستور داد خورشيد برگردد و مشغول وضو شد و سر و گردن و پاهايش را مسح كرد.
در اين معنا اشكالاتى است، از جمله:
1. نامى از خورشيد در آيه نيست تا مراد از «تَوارَتْ بِالْحِجابِ» غروب آن و مراد از «رُدُّوها عَلَيَّ» بازگشت آن باشد.
2. پيامبرى كه خداوند او را در آيهى قبل با جملهى «نِعْمَ الْعَبْدُ» و «أَوَّابٌ» ستايش مىكند، چگونه در آيهى بعد فردى غافل از نماز معرّفى مىنمايد!؟
3. دستور برگشتن خورشيد با لحنى آمرانه «رُدُّوها عَلَيَّ» چه توجيهى دارد؟ اگر نمازى كه ترك شده واجب بوده كه با شأن پيامبر سازگار نيست و اگر نماز نافله و مستحبى بوده، برگشت خورشيد براى نماز نافله چه توجيهى دارد؟
اين تفسير در برخى روايات نيز آمده است، امّا روايات ياد شده سند صحيحى ندارند و با اصول عقلى كه مىگويد: بايد انبيا معصوم باشند سازگار نيست، لذا بهتر است فهم اين روايات را به اهلش واگذاريم. «1»
پیام ها
1- فرزند، هديهاى الهى است. «وَهَبْنا»
2- محور ستايش خداوند از انسان، بندگى اوست. «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»
3- شرايط تلخ و شيرين در اولياى خدا اثرى ندارد. (جملهى «نِعْمَ الْعَبْدُ» هم براى حضرت داود و سليمان آمده است كه تمام امكانات برايشان فراهم بود و هم براى حضرت ايوب كه تمام حوادث تلخ بر سر راهش قرار گرفته بود.)
«1». تفسير نمونه.
جلد 8 - صفحه 106
4- توجّه و رجوع به خداوند بايد دايمى باشد. «أَوَّابٌ»
5- سان ديدن از امكانات و نيروهاى رزمى، كارى پسنديده است. عُرِضَ عَلَيْهِ ...
6- رهبر بايد شخصاً از نيروها سان ببيند و آگاهى از كميّت و كيفيّت نيروها و امكانات، شرط رهبرى است. «عُرِضَ عَلَيْهِ»
7- بالاترين مقام از حيوانات بازديد مىكند و اين، هم پيام مديريّتى دارد و هم پيام تواضع. «عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ»
8- مراسم رژه و سان ديدن، لازمهى نيروهاى رزمنده است. عُرِضَ عَلَيْهِ ... چنانكه در جاى ديگر فرمود: لشگريان سليمان در برابر او رژه رفتند. «جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» «1»
9- محبت و علاقه به اموال و امكانات اگر هدفدار و متعادل باشد مانعى ندارد. «أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي» حضرت سليمان در اين آيه مىفرمايد: علاقهى من به اسبان از سر عشق به خداست. (زيرا هر چه لشكر توحيد مجهزتر باشد، سبب عزّت بيشترى است).
10- اسبان رزمى، مورد علاقه پيامبران الهى بوده است. «أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ» چنانكه قرآن نيز به نفساسبان قسم ياد كرده است. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً»
11- گاهى لازم است بازديد تكرار شود. «رُدُّوها عَلَيَّ»
12- حيوانات مسح و دست كشيدن انسانها را احساس مىكنند. «فَطَفِقَ مَسْحاً»
13- ترحّم بر حيوانات و نوازش آنها كار انبياست. «فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ»
14- سان ديدن بايد با ملاطفت همراه باشد. «عُرِضَ عَلَيْهِ- فَطَفِقَ مَسْحاً»
«1». نمل، 17.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 107
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص226
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم