گروهی را (به طاعت خود) رهنورد هدایت کرد، و گروهی (به پیروی شیطان) گمراهی بر آنان حتمی شد، چون خدا را گذارده و شیطانها را به دوستی اختیار کردند و گمان میکنند که به راه راست هدایت یافتهاند.
در حالی که گروهی را [به خاطر داشتن لیاقت] هدایت کرد، و گروهی [به سبب نداشتن شایستگی] گمراهی بر آنان ثابت و قطعی شد، چون اینان شیاطین را به جای خدا سرپرستان و دوستان خود گرفتند، وگمان می کنند که راه یافتگانند!!
[در حالى كه] گروهى را هدايت نموده، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است، زيرا آنان شياطين را به جاى خدا، دوستان [خود] گرفتهاند و مىپندارند كه راهيافتگانند.
فرقهاى را هدايت كرده و فرقهاى گمراهى را در خورند. اينان شيطانها را به جاى خدا به دوستى گرفتند و مىپندارند كه هدايتيافتهاند.
جمعی را هدایت کرده؛ و جمعی (که شایستگی نداشتهاند،) گمراهی بر آنها مسلّم شده است. آنها (کسانی هستند که) شیاطین را به جای خداوند، اولیای خود انتخاب کردند؛ و گمان میکنند هدایت یافتهاند!
A part [of mankind] He has guided and a part has deserved [to be consigned to] error, for they took devils for guardians instead of Allah, and supposed they were guided.
A part has He guided aright and (as for another) part, error is justly their due, surely they took the Shaitans for guardians beside Allah, and they think that they are followers of the right
A party hath He led aright, while error hath just hold over (another) party, for lo! they choose the devils for protecting supporters instead of Allah and deem that they are rightly guided.
Some He hath guided: Others have (by their choice) deserved the loss of their way; in that they took the evil ones, in preference to Allah, for their friends and protectors, and think that they receive guidance.
معانی کلمات آیه
«فَرِیقاً»: گروه. دسته. واژه نخست، مفعولٌبه مقدّم فعل (هَدی) است، و واژه دوم مفعول به فعل محذوفی چون (أَضَلَّ) است. «مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا.
(خداوند) گروهى را هدايت فرمود، و (لى) گروهى، گمراهى بر آنان سزاوار است، زيرا آنان به جاى خداوند، شيطانها را سرپرست خويش گرفتهاند و مىپندارند كه آنان راه يافتهگانند.
پیام ها
1- هدايت كار خداست، «فَرِيقاً هَدى» ولى گمراهى، به خاطر سوء انتخاب خود ماست. «اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ»
2- تا زمانى كه از خدا نبريدهايم، وسوسههاى شيطان با ياد او و توبه قابل جبران است، «مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا» «1» ولى بريدن از خدا سبب افتادن در دام شيطان و سلطهى او مىشود كه قابل جبران نيست. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ»
3- انسان آزاد است و مىتواند ولايت الهى را انتخاب كند يا ولايت شيطان را.
«إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ»
5- انحراف فكرى و جهل مركّب، (گمراه بودن ولى خود را در راه حقّ ديدن،) از بدترين انحرافات است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا. الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» «2»
فريقا هدى: يك جماعت بنى آدم به سبب اختيار و ايثار هدايت و قبول طريقه مستقيمه صلاح و تقوى و سعادت، هدايت يافته ايمان آوردند، وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ: و طايفه ديگر به سوء اختيار اعراض از هدايت و قبول كفر و ضلالت و شقاوت را نموده، گمراه و كافر شدند. يا آنكه گروهى طالب حق و دريافتند، آنها را به راه جنت هدايت مىكند؛ و كسانى كه طريق حق نيافتند به سبب اهمال خود يا دانسته و ديده ترك نمودند، گمراه و به جهنم
«1» مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 411.
جلد 4 صفحه 50
داخل شوند.
بعد بيان تعليل فرقه ضاله را فرمايد: إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ: بدرستى كه اين جماعت گمراهان فرا گرفتند شياطين را اولياى خود غير از خداى تعالى و پيروى آنها نمودند در باطل و خلاف حق، وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ: و گمان مىكنند فرقه دوم كه مهتدى هستند، و حال آنكه ممكن نيست به متابعت اهل بطلان و ضلالت و غوايت، به راه حق و هدايت برسند.
بگو امر كرد پروردگار من بعدالت و راست گردانيد رويهاتان را نزد هر سجدهگاهى و بخوانيد او را در حاليكه خالص كنندگانيد براى او دين را چنانچه بدوا آفريد شما را عود خواهيد نمود
گروهى را هدايت فرمود و گروهى سزاوار شد بر آنها گمراهى بدرستيكه ايشان گرفتند شيطانها را صاحب اختياران از غير خدا و ميپندارند كه ايشانند هدايت شدگان.
تفسير
قسط عدالت و استقامت و ميانه روى در اخلاق و امور است و اقامه وجوه در هر مسجدى عبارت از راست و معتدل ايستادن در حال نماز با توجه بقبله است چنانچه در تهذيب و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده استكه مراد از هر مسجد ائمه اطهارند و مراد از اخلاص دين براى خدا اخلاص در عبادت است كه غير خدا را شريك در آن ننمايند چون بدو و ختم موجودات باراده او است و ناچار بايد روزى در پيشگاه اقدس او حاضر شوند و بجزاى اعمال خود برسند آنوقت خدا ميفرمايد من بهترين شريكم حق خود را بشريك واگذار ميكنم برويد جزاى اعمال خودتان را از شركائى كه براى من قرار داديد بگيريد و در آنروز دادرسى جز او نيست و امر معاد مشكلتر از خلق اول نميباشد و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه خداوند خلق فرمود بندگان را وقتى كه خلق كرد آنها را در حاليكه مؤمن و كافر و سعيد و شقى بودند همچنين عود ميكنند در روز قيامت هدايت شده و گمراه و از پيغمبر (ص) روايت شده است
جلد 2 صفحه 420
كه شقى كسى استكه در شكم مادرش شقى شده و سعيد كسى است كه در شكم مادرش سعيد شده و مراد از هدايت الهى گروهى را توفيق دادن آنها است بايمان و عبادت و سزاوار شدن براى گمراهى بآنستكه قبول هدايت ننمايند و خداوند هم آنها را بحال خودشان واگذارد و كمك نكند چون قابل هدايت نيستند پس مانند آنستكه گمراه كرده باشد آنها را و باين ملاحظه گفتهاند كلمه فريقا دوم در آيه شريفه منصوب است باضلّ مقدّر كه حقّ عليهم الضّلاله دالّ بر آن است و اضلال بمعنى خذلان است و ممكن است مراد از هدايت و ضلالت حكم الهى بر يكى از آندو باشد در روز قيامت براى دخول در بهشت و جهنم چون اطاعت شياطين را نمودند و خود را در تحت اختيار آنها قرار دادند بسوء اختيارشان و از خدا و اولياء او اعراض نمودند و گمان كردند كه بحق و اصل شدند با آنكه خود را مستحق عذاب ابدى نمودند ..
السعيد سعيد في بطن امّه و الشقي شقي في بطن امّه
و مثل خبري که طينة مؤمن را از عليين و از فاضل طينة ائمه عليهم السّلام اخذ كردند و طينة كافر را از سجين و غير اينها لكن آيه هيچ دلالتي بر اينکه ندارد و اينکه اخبار علاوه بر اينكه سند ندارد و معارض با اخبار ديگر است که ميفرمايد
کل مولود يولد علي الفطرة و انما ابواه يهودانه و ينصرانه
و موهم جبر است محمول است بنحو اقتضاء و عليّت تامه ندارد و منافي با اختيار نيست و معناي آيه اينست که اولاد آدم دو دسته هستند يك قسمت اهل ايمان و اعمال صالحه که خداوند بلطف و توفيق خود، آنها را هدايت فرمود و آنها هم قبول هدايت باختيار نمودند که مفاد فَرِيقاً هَدي است و يك قسمت كساني هستند که قبول هدايت نكردند و ثابت بر آنها ضلالت و گمراهي شد که جمله وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيهِمُ الضَّلالَةُ دلالت دارد و سبب ضلالت آنها اينکه شد که إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَولِياءَ و عبادت شيطان كردند و اطاعت او نمودند بمساعدت نفس امّاره
جلد 7 - صفحه 306
و حبّ دنيا و هواي نفس از روي اختيار و اعجب از اينکه آنكه در جهل مركب افتادند و خدا را بكلي كنار گذاردند مِن دُونِ اللّهِ و خيال كردند که راه حق و طريق مستقيم همين است وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ و البته كساني که در جهل مركب بيفتند و خود را مهتدي بدانند ديگر قابل هدايت نيستند و اعتناء بانبياء و ائمه و علماء نميكنند و پند نميگيرند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 30)- در این آیه چگونگی عکس العملهای مردم را در برابر این دعوت (دعوت به سوی نیکیها و توحید و معاد) بیان کرده، میگوید: «جمعی را هدایت کرده و جمعی (که شایستگی نداشتهاند) گمراهی بر آنها مسلّم شده است» (فَرِیقاً
ج2، ص40
هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ)
و برای این که کسی تصور نکند بدون جهت خداوند، طایفهای را هدایت میکند و جمع دیگری را گمراه، در جمله بعد اضافه میکند: «گروه گمراهان همانها بودند که شیاطین را اولیای خود انتخاب کرده بودند، و به جای ولایت پروردگار ولایت شیطان را پذیرفتند» (إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
و عجب این که با تمام گمراهی و انحراف «چنین میپنداشتند که هدایت یافتگان واقعی آنها هستند» (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).
این حالت مخصوص کسانی است که در طغیان و گناه فرو روند و در این حال درهای هدایت بکلی به روی آنها مسدود خواهد شد، و این همان چیزی است که خودشان برای خویشتن فراهم ساختهاند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: