آیه 28 سوره قمر
<<27 | آیه 28 سوره قمر | 29>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و به آنها خبر ده که نوشیدن آب چشمه بین آنها و ناقه تقسیم شده (که یک روز سهم ناقه و روزی برای آنهاست) و هر یک بر سهم خود حاضر آیند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- محتضر: (به صيغه مفعول) حاضر شده، آن در آيه وصف «شرب» است.
- شرب: (به كسر اول) حصه آب لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ شعراء/ 155.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28»
و به آنان خبر ده كه آب، ميان آنان و شتر تقسيم شده است، هر كدام براى دريافت نصيب خود حاضر شوند.
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «30»
«1». حجر، 9.
جلد 9 - صفحه 359
پس آنان رفيقشان را صدا كردند، پس پذيرفت، دست به كار شد و شتر را از پاى درآورد. پس (بنگر) كه عذاب و هشدار من چگونه بود؟
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ «31»
(به كيفر اين جنايت) ما صيحه (و صاعقهاى مرگبار) را فرو فرستاديم، پس آنان مثل گياه خشك و خردشدهاى گشتند كه صاحب چهارپايان در آغل مىريزد.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «32»
و البتّه ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان قرار داديم، پس آيا پندپذيرى هست؟
نکته ها
تقسيم آب ميان مردم و شتر، يك آزمايش مهم الهى بود كه مردم بايد اين قانون را مراعات كرده و فقط روزى كه حق بهرهگيرى از آب را دارند، سر آب حاضر شوند.
در آيهى 155 سوره شعراء مىخوانيم كه حضرت صالح فرمود: يك روز آب قريه براى ناقه و يك روز براى شما. «لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ»
«شِرْبٌ» به معناى قسمت و نصيب است كه در مورد سهم آب گفته مىشود.
«تعاطى» به معناى برگرفتن چيزى يا انجام دادن كارى است كه سزاوار نيست و جرأت مىخواهد. چون كلمه «تعاطى» در قالب تفاعل است، گويا ميان قوم ثمود و قاتل شتر مبادله و تفاهمى صورت گرفته است. «عقر» به معناى از پاى درآوردن ناقه است.
«هشيم» به معناى گياه خشك و خرد شده است. «محتظر» كسى است كه براى چهار پايان خود گياهان خشك را جمع آورى مىكند.
با اينكه كشنده ناقه يك نفر بيشتر نبوده، ولى در آيات ديگر قرآن به همه مردم نسبت داده است، «فَعَقَرُوها»* «1» يا «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ» «2» كه به فرموده روايات به دليل هم فكرى و رضايت ديگران بر كار قاتل بوده و اين گناه به حساب آنان نيز محاسبه مىشود. «3»
«1». شعراء، 157؛ شمس، 14.
«2». اعراف، 77.
«3». وسائل، ج 11، ص 409.
جلد 9 - صفحه 360
پیام ها
1- گاهى امتحان با جيرهبندى آب است كه به دستور پيامبر جيره بندى مىشود. «أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ»
2- افراد نااهل اگر خود نتوانند كارى انجام دهند، از كسانى كه جرأت فساد دارند دعوت مىكنند. «فَنادَوْا صاحِبَهُمْ»
3- قداست شكنى، جرأت لازم دارد. «صاحِبَهُمْ فَتَعاطى»
4- افراد شرور، آمادهى ايجاد شر هستند و فرصت سوزى نمىكنند. فَنادَوْا ... فَعَقَرَ
5- اگر از نعمتى كه فرستاده شد قدردانى نكنيم، «مُرْسِلُوا النَّاقَةِ» عذاب، فرستاده مىشود. «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً»
6- در نقل مطالب تاريخى قرآن، زمان و مكان و شخص مهم نيست، انگيزه و نتيجه مطرح است. (در اين آيات، نه نام كسىكه ناقه را كشت برده شده و نه زمان و مكان حادثه مشخص شده است).
7- گرچه قاتل يكى بود ولى به خاطر رضايت ديگران به كار او، همه نابود شدند. فَعَقَرَ ... أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً
8- با ارادهى خداوند يك امت با يك صيحه محو مىشوند. «صَيْحَةً واحِدَةً»
9- گاهى يك امّت به خاطر يك نافرمانى و جسارت نابود مىشوند. «فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ»
10- قهر الهى، افراد تنومند و غول پيكر را همچون گياه خرد شده مىكند. «كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ»
11- قرآن، بهترين و صحيحترين تاريخها و عبرتها را به راحتى در اختيار همگان قرار مىدهد. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا»
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 361
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص451
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم