باز بگو: شما به من آنان را که به عنوان شریک به خدا بستید نشان دهید (چه قدرت و اثری در عالم دارند؟) هیچ و هرگز، بلکه خداست آن که مقتدر (بر جهان) و با علم و حکمت (در ایجاد) است.
بگو: کسانی را که به عنوان شریکان به او ملحق کرده اید به من نشان دهید [تا بنگرم آیا صفاتی که واجب است در یک معبود باشد در آنها هست؟ یقیناً] این چنین [صفاتی در آنها] نیست، بلکه فقط خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
بگو: «كسانى را كه [به عنوان] شريك به او ملحق گردانيدهايد، به من نشان دهيد.» چنين نيست، بلكه اوست خداى عزيز حكيم.
بگو: آنهايى را كه شريك خدا پنداشتيد به من نشان بدهيد. هرگز، كه اوست خداى پيروزمند و حكيم.
بگو: «کسانی را که بعنوان شریک به او ملحق ساختهاید به من نشان دهید! هرگز چنین نیست! (او شریک و شبیهی ندارد)، بلکه او خداوند عزیز و حکیم است!
Say, ‘Show me those whom you associate with Him as partners.’ No! [They can never show any such partner]. Indeed, He is Allah, the All-mighty, the All-wise.
Say: Show me those whom you have joined with Him as associates; by no means (can you do it). Nay! He is Allah, the Mighty, the Wise.
Say: Show me those whom ye have joined unto Him as partners. Nay (ye dare not)! For He is Allah, the Mighty, the Wise.
Say: "Show me those whom ye have joined with Him as partners: by no means (can ye). Nay, He is Allah, the Exalted in Power, the Wise."
معانی کلمات آیه
«أَرُونِیَ»: به من بنمائید. نشانم دهید. «بِهِ»: به خدا. «شُرَکَآءَ»: حال (الَّذِینَ) است. «هُوَ اللهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»: (هُوَ) مبتدا و (اللهُ) خبر آن بوده و تفسیرش میکند و (الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) صفت اوّل و دوم (اللهُ) است. یا این که (هُوَ) ضمیر شأن و (اللهُ) مبتدا و (الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) خبر اوّل و دوم است.
بگو: كسانى را كه به عنوان شريك به خداوند ملحق كردهايد به من نشان دهيد. هرگز چنين نيست، بلكه اوست خداى نفوذناپذير حكيم.
نکته ها
در اين آيه و آيات قبل، شيوهى تدريجى و گام به گام و مدارا در گفتگو با مخالفان را بيان مىكند، از جمله:
اوّلًا: در آيه 24 دعوت به تفكّر مىكند. «چه كسى از آسمان و زمين به شما رزق مىدهد؟»، «مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» پس فكر كنيد.
ثانياً: با انصاف برخورد كنيم و بگوييم: «يا ما يا شما يكى بر حقّ است»، «إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ» در بحث، طرف خود را فوراً و با قاطعيّت محكوم نكنيم.
ثالثاً: در آيهى 25 مىفرمايد: هر كس پاسخگوى فكر و عملكرد خويش است. اصرار ما بايد از روى دلسوزى باشد.
رابعاً: در آيهى 26 مىفرمايد: در بحثها، به قيامت اشاره كنيم كه روز ظهور حقّ است. يَفْتَحُ بَيْنَنا بِالْحَقِ ...
خامساً: در بحث و گفتگو، از طرف مقابل دليل و سند بخواهيم. «به من نشان دهيد بتهايى كه به عنوان شريك او مىدانيد چه كردهاند». (همين آيه)
جلد 7 - صفحه 444
پیام ها
1- سؤال همراه با توبيخ، وسيلهاى است براى بيدار كردن وجدانهاى خفته. «قُلْ أَرُونِيَ»
2- هيچ يك از معبودها (چه حضرت عيسى، چه فرشتگان، چه بتها) خودشان را شريك خدا نمىدانند؛ اين شما هستيد كه آنها را به عنوان شريك به او ملحق مىكنيد. «أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ»
3- عزّت و نفوذ ناپذيرى خداوند، مانع از هر گونه الحاق معبودهاى خيالى و ساختگى به اوست. «هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ: بگو به ايشان نشان دهيد به من آنانكه الحاق كردهايد به ساحت الهى، شُرَكاءَ: شريكان يعنى بنمائيد مرا كدام صفت بتان را شريك حق مىسازيد در عبادت تا در آن نظر كنيم و حقانيت آنها بر من آشكار شود. اين استفسار است از شبهه ايشان بعد از الزام حجت بر آنان به جهت زيادتى در توبيخ ايشان. كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ: (ردع است از مشاركت بعد از ابطال مقايسه) يعنى نه چنان است كه بتان را صفتى باشد كه مستحق عبادت شده شريك خدا شوند، بلكه او است خداى، الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: غالب بر همه كه موصوف است به غلبيت تامّه و كمال قدرت، پس با ذات او، كه تواند شركت كند؟ دانا به مصالح عامه و موصوف به حكمت بالغه، پس چه كس را با او رتبه شركت خواهد بود؟ (تعالى اللّه عن ذلك علوّا كبيرا)
بگو جمع ميكند ميانه ما پروردگار ما پس حكم ميكند ميان ما بحق و او است حكم كننده دانا
بگو ارائه دهيد بمن آنها را كه بستيد باو كه باشند شريكان نه چنين است بلكه او است خداى غالب درست كردار
و نفرستاديم تو را مگر براى تمامى مردمان با آنكه مژده دهنده و بيم دهنده باشى ولى بيشتر مردمان نميدانند
و ميگويند چه زمانى باشد اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو براى شما است وعدگاه روزى كه باز پس نميمانيد از آن زمانى و پيشى نميگيريد بر آن.
تفسير
خداوند متعال پس از آنكه دستور فرمود به پيغمبر خود در آيات سابقه كه بمشركين بفرمايد كه يكى از ما و شما بر هدايت و ديگرى در ضلالت است و هيچ يك مسئوليّت عمل ديگرى را نداريم ميفرمايد بگو ولى خداوند روز قيامت جمع ميكند ميان ما موحّدين و شما مشركين پس حكم ميفرمايد بحق ميان ما و شما و محقّ را ببهشت ميبرد و مبطل را بجهنّم و فصل خصومت ميكند ميان ما دو فرقه و او است فاصل خصومات و حاكم در امور و عالم بحقّ و باطل و اهل آن دو و استحقاقشان براى چه جزائى از نيك و بد و نيز براى وضوح بطلان دعوى آنها و بروز حال خدايانشان كه قابليّت پرستش و ستايش ندارند بگو بمن بنمايانيد ببينم اين مجسّمههائى را كه ملحق نموديد شما آنها را بخدا در استحقاق ستايش و پرستش كه شريكهائى براى او باشند بگمان شما كه آنها چه صفت كمالى دارند تا معلوم و واضح شود كه ندارند مانند كسيكه بكسيكه صنعت و كار بدى كرده ميگويد بده به بينم چه كار كردى تا معلوم شود كار خوبى نكرده و بعدا خداوند صريحا نفى فرموده شركت و استحقاق آنها را براى عبادت و بندگى و اثبات فرموده دو صفت موجب استحقاق را براى خود كه عزّت و توانائى و حكمت و درستكارى است با اشاره بآنكه نقطه مقابل آندو كه پستى و عجز و عدم قابليّت براى علم و حكمت است در آنها موجود است و نيز تصريح فرموده بعموم رسالت حضرت ختمى مرتبت يا رسالت آنحضرت براى عموم مردم بنابر آنكه كافّه صفت مفعول مطلق محذوف باشد يا حال از براى ناس يعنى نفرستاديم تو را مگر فرستادنى عام براى مردم يا مگر براى مردم عموما و در هر حال مراد واضح است و جاى ترديد نيست
جلد 4 صفحه 363
در حاليكه بشارت دهنده است ببهشت در صورت اطاعت و ترساننده است از جهنّم در صورت مخالفت ولى بيشتر مردم نميدانند رسالت عامّه تامّه آنحضرت را براى تأمّل ننمودن در آيات صدق و معجزات گذشته و باقيه او در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند عطا فرمود بمحمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شرائع نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام را و مبعوث فرمود او را عموما بر سفيد و سياه و جنّ و انس و به اين معنى روايات متعدّده از ائمه اطهار و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله وارد شده است و آنكه آنحضرت هم اداء رسالت خود را بهمه فرموده است و اخيرا نقل فرموده قول منكرين معاد را كه بطور استهزاء ميگفتند به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و اهل ايمان كه آنروز موعود كه خدا جمع ميكند ميان ما و شما چه وقت خواهد بود اگر راست ميگوئيد و فرموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بآنها بفرمايد از براى شما ميعاد و وقت موعود آنروز معيّنى است در علم الهى كه هيچ مقدارى از زمان جلو و عقب براى شما نمىافتد و آنروز قيامت كبرى است كه بايد منتظر چنين روزى باشيد و استهزاء نكنيد كه در آنروز بجزاء اعمال و اقوالتان خواهيد رسيد و ساعت بمعناى پارهئى از زمان است نه يك بيست و چهارم شبانه روز كه در فارسى معمول شده است بآن ساعت ميگويند.
الَّذِينَ أَلحَقتُم بِهِ شُرَكاءَ چه ملائكه باشند چه عيسي باشد چه اصنام و چه آفتاب و ماه و ستاره و چه گاو و گوساله چه فرعون و نمرود و چه غير اينها. اما ملائكه و انبياء كمال بيزاري را دارند از شما و خصم شما هستند و اما فرعون و نمرود در جهنم به اشد عذاب گرفتار و اما اصنام و غير اينها که لا يضر و لا ينفع هستند.
كلا هرگز اينها در هيچ قسمتي شراكت ندارند نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادت و نه در نظر.
الحَكِيمُ تمام افعالش از روي حكمت و مصلحت و درست و بجا و بموقع است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 27)- در این آیه که پنجمین فرمان به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میباشد بار دیگر به مسأله توحید که سخن را از آن آغاز کرده بود باز میگردد و با این مسأله بحث را خاتمه میدهد.
میفرماید: «بگو: کسانی را که به عنوان شریک به خداوند ملحق ساختهاید به من ارائه دهید» (قُلْ أَرُونِیَ الَّذِینَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَکاءَ).
لذا به دنبال این جمله با یک کلمه خط بطلان بر همه این اوهام کشیده میگوید: «نه هرگز چنین نیست»! (کَلَّا).
اینها هرگز ارزش معبود بودن را ندارند، و در این پندارهای شما چیزی از واقعیت نیست، بس است بیدار شوید.
و سر انجام برای تأکید و تحکیم این سخن میگوید: «بلکه تنها اوست خداوند عزیز و حکیم» (بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
عزت و شکست ناپذیریش ایجاب میکند که در حریم ربوبیتش کسی راه
ج4، ص42
نیابد، و حکمتش اقتضا میکند که این قدرت را به جا صرف کند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: