آیه 25 سوره فرقان
<<24 | آیه 25 سوره فرقان | 26>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (یاد کن) روزی که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام (به امر حق) فرود آیند.
و [یاد کن] روزی را که آسمان به سبب ابری [که بر فراز آن است] می شکافد و فرشتگان به تدریج [به صورتی ویژه] فرستاده شوند.
و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مىشكافد و فرشتگان نزول يابند!
روزى كه آسمان با ابرها مىشكافد و فرشتگان بر زمين فرو فرستاده شوند.
و (بخاطر آور) روزی را که آسمان با ابرها شکافته میشود، و فرشتگان نازل میگردند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«تَشَقَّقُ»: پارهپاره میگردد. اشارت به آن است که در آستانه قیامت، انقلابات و انفجارات شگرفی سراسر عالم هستی را فرا میگیرد و ابر غلیظی از گرد و غبار کرات متلاشی شده، صفحه آسمان را میپوشاند که در لابلای این ابر شکافی وجود دارد. «بِالْغَمَامِ»: به وسیله ابر. همراه ابر. واژه (ب) ممکن است به معنی ملابست باشد، یا برای سببیّت بوده، و یا این که به معنی (عَنْ) باشد. یعنی: آسمان گاهگاهی از لابلای ابر پدیدار میشود.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلًا «25»
و روزى كه آسمان با ابرها بشكافد و فرشتگان فروفرستاده شوند فروشدنى.
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26»
در آن روز، فرمانروايىِ بر حقّ، از آن خداى رحمان است و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است.
«1». جمعه، 11.
«2». تفسير الميزان.
جلد 6 - صفحه 245
نکته ها
چون واسطهها، عذرخواهىها، اموال و اولاد، فاميل و مقام، هيچ يك براى نجات كافران كارساز نيست، لذا آن روز بر آنان سنگين است.
ممكن است كلمهى «بِالْغَمامِ» به معناى همراه با ابر باشد، يعنى آسمان همراه با ابرها شكافته مىشود.
از كلمهى «نُزِّلَ» استفاده مىشود كه نزول فرشتگان در روز قيامت، غير منتظره و نزول خاصّى است.
پیام ها
1- آسمان در ابتدا دود بوده، «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ» «1» و در آينده نيز متلاشى خواهد شد. «تَشَقَّقُ السَّماءُ»
2- جايگاه فرشتگان، آسمانهاست. «نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ»
3- مالكيّت و حكومت خداوند، واقعى و حقيقى است، نه اعتبارى و عارضى و ظالمانه. «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»
4- قيامت روز جلوهى رحمت الهى است. الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً «25»
وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ: و ياد كن روزى را كه در آن شكافته شود آسمانها به سبب ابرى سفيد كه بالاى هفت طبقه آسمان و گرانتر از همه آن است و حق تعالى آن را به قدرت كامله خود نگاهداشته، روز قيامت بر آسمان افكنده شود، به هر آسمان كه رسد شكافته شود، يا آسمان بشكافد و بر آن ابر باشد، يا آسمان بشكافد و از ابر دور شود از آن تا ابر فرود آيد. وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ
جلد 9 - صفحه 325
تَنْزِيلًا: و نازل گرديده شوند ملائكهاى كه در آن ابر باشند با صحائف اعمال بندگان نازل شدنى تا روى زمين مملو از ملائكه گردد. حاصل آنكه آسمان شكافته شود به ابرى كه از آن بيرون آيد، و در آن ابر ملائكه نازل شوند با صحايف اعمال بندهها. از ابن عباس نقل شده كه: آسمان دنيا شكافته شود و اهل آن نازل شوند و ايشان اكثر اهل زمين باشند از جن و انس، و همچنين آسمان دوم و سوم تا هفتم منشق، و اهالى آن بيشتر اهل زمين باشند و تمام به زمين نازل گردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً «21» يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً «22» وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «23» أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً «24» وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً «25»
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26» وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً «27» يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً «28» لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً «29» وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (30)
ترجمه
و گفتند آنانكه اميد ندارند ملاقات ما را چرا نبايد فرستاده شود بر ما فرشتگان يا به بينيم پروردگارمان را هر آينه بتحقيق تكبر ورزيدند در باره خودشان و سركشى كردند سركشى كردنى بزرگ
روزى كه به بينند فرشتگان را نيست بشارتى در چنين روز براى گناهكاران و ميگويند حرام است ممنوع
و سبقت كنيم بسوى آنچه كردند از كار پس گردانيم آنرا غبارى پراكنده شده
اهل بهشت در چنين روز بهترند از حيث قرارگاه و خوبترند از جهت آرامگاه
و روزى كه شكافته شود آسمان به ابر و فرو فرستاده شوند ملائكه فرو فرستادنى
پادشاهى چنين روز حق است مر خداى بخشنده را و باشد روزى بر كافران دشوار
و روزى كه ستمكار بدندان دو دست گزد ميگويد ايكاش پيش گرفته بودم با رسول راهى را
اى واى بر من كاش من نگرفته بودم فلانى را دوست
بتحقيق گمراه گردانيد مرا از تذكر بعد از آنكه آمد مرا و باشد شيطان مرانسانرا واگذارنده در هلاكت
و گويد پيغمبر اى پروردگار من همانا قوم من گرفتند اين قرآن را واگذاشته شده.
تفسير
كسانيكه منكر معاد بودند لذا اميدوار بوصول در پيشگاه الهى
جلد 4 صفحه 67
نبودند و انتظار رحمت حق را نداشتند چون اصل لقاء بمعناى وصول است علاوه بر اعتراضات مذكوره در آيات سابقه گفتند چرا خدا ملائكه را بر ما نازل نمينمايد كه ما تكاليف خودمان را از آنها اخذ نمائيم و حاجت به پيغمبر نداشته باشيم يا آنها تصديق كنند پيغمبر را و ما بدانيم صدق او را و چرا خدا خودش را بما ارائه نميدهد تا ما او را به بينيم و كاملا بحق او عمل نمائيم و خداوند در جواب آنها فرموده چه نخوت و كبر و غرورى در ضمير آنها جاى گير شده كه تجاوز نمودند از حدّ خودشان و رسيدند بأعلى درجه ظلم و طغيان چون عتوّ بمعناى خروج بسوى ظلم فاحش است و ندانستند كه هر كس قابل مقام وحى و تنزيل نميشود و طمع نمودند در امرى كه بخاطر انبيا و اوليا خطور ننموده كه ديدار خدا باشد چون او اجلّ از آنستكه بعقل و وهم در آيد چه رسد بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مىبينند ملائكهئى را كه براى قبض روح آنها آمدهاند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در آنروز براى گناه كاران نيست و براى طلب امان و پناه بردن بخدا بآنها ميگويند حجرا محجورا يعنى حرام و ممنوع باشد بر شما تعرّض بما چون معمولا اين كلمه را اعراب در ماههاى حرام و غيرها وقت مقابله با دشمن ميگفتند از ترس و امان ميخواستند و گفتهاند مانند معاذ اللّه است يا ملائكه بآنها ميگويند حرام و ممنوع است بر شما بشارت برحمت خدا و نعمت بهشت كه باهل ايمان داده ميشود و خدا اعمال خير آنها را از قبيل صله رحم و اعانت مظلوم و احسان بخلق براى تقرّب به بتها نيست و نابود ميفرمايد مانند خاكى كه غبار شود و پراكنده گردد و ديده نشود مگر از روزنه سقف و ديوار به تبع نور آفتاب و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت از اين آيه پس فرمود اگر اعمال آنها از پارچههاى سفيد مصرى سفيدتر باشد خداوند ميفرمايد ذرات پراكنده شويد و اين براى آنستكه چون اهل بدعت كار حرامى را براى آنها حلال مىنمودند قبول ميكردند و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند در روز قيامت گروهى را مبعوث ميفرمايد كه در مقابل آنها نورى است مانند پارچههاى سفيد مصرى پس خدا ميفرمايد
جلد 4 صفحه 68
باش ذرات پراكنده پس قسم ياد فرمود بخدا كه آنها روزه ميگرفتند و نماز ميخواندند ولى وقتى كه كار حرامى را بر آنها عرضه ميداشتند مرتكب ميشدند و قبول ميكردند و وقتى كه بر آنها چيزى از فضائل امير المؤمنين عليه السّلام ذكر ميشد انكار مينمودند و در بصائر از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند اعمال چه كسانى هباء منثورا خواهد شد فرمود اعمال دشمنان ما و دشمنان شيعيان ما و راجع باين موضوع شرحى در اول كتاب گذشت و اهل بهشت قرارگاهشان براى نشستن و صحبت نمودن با يكديگر بسيار خوب است و همچنين آرامگاهشان براى استراحت در آن نه خواب پيش از ظهر چون گفتهاند اهل بهشت خواب ندارند و در معناى لغوى مقيل توسعه داده شده و خير و احسن در اين مقامات از معناى تفضيل تجريد ميشود و بنظر حقير مراد بهتر و خوبتر از هر مستقرّ و مقيلى است كه خوب باشد و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون خداوند فرموده اصحاب الجنّة خير مستقرّا و احسن مقيلا و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه روز قيامت نصف نشود تا قيلوله نمايند اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم و قريب باين معنى از امام باقر عليه السّلام نيز روايت شده است و ظاهرا مراد از قيلوله توقف در جايگاه باشد قبل از زوال براى استراحت اگرچه خواب نباشد و اين يكروز بود كه اهل جرم و تقصير ملائكه را ملاقات مينمودند و براى آنها نتيجه خوبى نداشت يكروز هم روزى است كه شكافته و منشق شود آسمان بسبب طلوع ابر سفيدى كه با ملائكه نازل ميشود بر محشر و بمنزله سايبان آنها است كه در سوره بقره ذيل آيه هل ينظرون الّا أن يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملائكه اشاره بآن شد و گفتهاند اين ابر همان است و عدد آنها بمراتب زيادتر از اهل محشر است از جن و انس و احاطه بمحشر مينمايند و بعضى تشّقّق بتشديد شين و بعضى ننزّل بدو نون و نصب ملائكه قرائت نمودهاند و اصل تشقّق تتشقّق بوده و غالبا يكى از دو تاء براى تخفيف حذف ميشود و گاهى هم تاء را در شين ادغام ميكنند و بعضى
جلد 4 صفحه 69
گفتهاند ملائكه براى آوردن صحيفههاى اعمال نازل ميشوند كه در آن ابر است و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غمام امير المؤمنين عليه السّلام است و در هر حال سلطنت حقه حقيقيه ظاهرا و باطنا در آنروز مخصوص بخداوند بخشنده مهربان است چون هر سلطنت و ولايتى در آنروز ضايع و باطل خواهد شد و باقى نميماند مگر سلطنت و ولايت او و اوليائش و آنروز بر كفار روز بسيار دشوار و ناگوارى است كه مثل و مانند ندارد و روزى است كه كافر و ستمكار از فرط حسرت و ندامت دو دست خويش را بدندان خود ميگزد و ميگويد اى كاش من گرفته بودم با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم راه تبعيّت و هدايت را و اى بر من كاش من آنشخص گمراه كننده را كه مانع از ايمان من شد براى خود دوست قرار نداده بودم و اطاعت او را نمينمودم بتحقيق او منصرف نمود مرا از ياد خدا و متابعت قرآن و امام بعد از آنكه آمد آن موجب تذكر از جانب خدا براى من و بعدا خدا ميفرمايد شيطان كارش آن بوده و هست كه انسان را فريب ميدهد و بحال خود واميگذارد و با آنكس يارى نميكند و در آخرت از او تبرّى مينمايد و قمى ره نقل نموده كه مراد آنستكه اولى ميگويد كاش من قبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را مينمودم و دومى را براى خود دوست نميگرفتم او منصرف نمود مرا از قبول ولايت بعد از نصب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم على عليه السّلام را بأمارت و او شيطانى بود كه مرا مخذول و منكوب نمود و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند اسماء كسانى را كه مغرور شدند و خلق را در فتنه و ضلالت انداختند و گمراه گشتند در قرآن بكنايه ذكر فرموده و مخفى داشته در قول خود يوم يعضّ الظّالم على يديه تا آخر و در خطبه وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن اعراض نمود و راهى كه از آن كناره كرد و ايمانيكه بآن كافر شد و قرآنيكه آنرا ترك نمود و دينى كه آنرا تكذيب كرد و صراطى كه از آن عدول نمود و اخيرا خداوند نقل فرموده شكايت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را از قوم خود كه قرآن را مهجور و متروك گذاردند و مانع از ايمان بآن شدند يا مراد شكايت از امت باشد كه ظاهرا آنرا كتاب آسمانى خودشان خواندند
جلد 4 صفحه 70
و گرفتند براى خود ولى باطنا قانون اجانب را ترجيح دادند و بآن عمل نمودند و قرآن را پشت سر انداختند و متروك داشتند احكام آنرا و گفتند بدرد امروز نمىخورد و نميشود در اين زمان مجرى گردد يا در تفسير آن باهل بيت كه قرين قرآن ميباشند رجوع ننمودند و بمخالفان ايشان متوجه شدند تا اخذ و ترك هر دو صادق باشد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَمامِ وَ نُزِّلَ المَلائِكَةُ تَنزِيلاً «25»
روزي که شكافته ميشود بالغمام و ابر و نازل ميشوند ملائكه چه نحوه نزولي.
توضيح الكلام اينکه که آسمان اوضاع عالم در روز قيامت تغيير و انقلاب زيادي پيدا ميكند.
تمام اينکه كرات جويه از شمس و قمر و سيارات و ثوابت که در مسير خود سير ميكنند از سير بازداشته ميشوند و بسياري از كواكب ريزش ميكنند و از هم پاشيده ميشوند و نور آنها گرفته ميشود چنانچه ميفرمايد:
(إِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت) تكوير آيه 1 و 2 و نيز ميفرمايد:
(إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت وَ إِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت) انفطار آيه 1 و 2 و 3 و ميفرمايد:
(يَومَ نَطوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلكُتُبِ) انبياء آيه 104 و ميفرمايد:
(وَ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمِينِهِ) زمر آيه 67 و ميفرمايد:
(فَإِذَا انشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَت وَردَةً كَالدِّهانِ) الرحمن آيه 37 و نيز
جلد 13 - صفحه 604
ميفرمايد:
(إِذَا السَّماءُ انشَقَّت وَ أَذِنَت لِرَبِّها وَ حُقَّت وَ إِذَا الأَرضُ مُدَّت) انشقاق آيه 1 و 2 و 3 و غير اينها تمام اينکه فضاي بالا مثل يك هواي تيره ميشود شبيه ابر تيره که ميفرمايد:
(وَ يَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَمامِ) و تمام ذوي الارواح از جن و انس و ملك و وحوش و حيوانات در يك جا جمع ميشوند صحراي محشر (اشكال) كره زمين گنجايش اينکه جمعيت را ندارد از خلق اولين و آخرين و ملائكه آسمانهاي سبع: (جواب) خداوند زمين را توسعه ميدهد چنانچه فرمود:
(وَ إِذَا الأَرضُ مُدَّت) و نيز ميفرمايد:
(يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَ السَّماواتُ) ابراهيم آيه 49.
(وَ نُزِّلَ المَلائِكَةُ تَنزِيلًا) كلمه تنزيلا اشاره باين است که مجرد نزول- الملائكه نيست، بلكه آنها مأموريت دارند، يك دسته ملائكه رحمت براي خدمات اهل بهشت و بشارت بآنها و سلام آنها، چنانچه در خبر است
(الملائكة خدامنا و خدام شيعتنا)
و يك دسته ملائكه عذاب براي تعذيب اهل آتش از كفار و اهل ضلال.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- آسمان با ابرها شکافته میشود! باز در اینجا بحث در باره قیامت و سر نوشت مجرمان در آن روز ادامه مییابد نخست میگوید: روز گرفتاری و اندوه مجرمان «روزی است که آسمان با ابرها از هم میشکافد و فرشتگان پی در پی نازل میشوند»! (وَ یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِکَةُ تَنْزِیلًا).
این آیه در حقیقت پاسخی است به یکی دیگر از بهانه جوییهای مشرکان، زیرا آنها انتظار داشتند خداوند و فرشتگان، طبق اساطیر و افسانههایشان، در میان ابرها به سراغشان بیایند و آنها را به سوی حق دعوت کنند، در اسطورههای یهود نیز آمده که گاه خداوند در لا بلای ابرها ظاهر میشد! در مورد شکافته شدن آسمان با ابرها ممکن است بگوییم: از یک سو پردههای جهان ماده از مقابل چشم انسان کنار برود و عالم ماوراء طبیعت را مشاهده کند، و از سوی دیگر کرات آسمانی متلاشی شوند و ابرهای انفجاری آشکار گردند، و در لابلای آنها شکافهایی نمایان باشد، آن روز، روز پایان این جهان و آغاز رستاخیز است، روز بسیار دردناکی است برای مجرمان بیایمان و ستمکاران لجوج.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم