آیه 25 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا

مشاهده آیه در سوره


<<24 آیه 25 سوره مریم 26>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

شاخ درخت را به سوی خود حرکت ده تا از آن بر تو رطب تازه فرو ریزد.

و تنه خرما را به سوی خود بجنبان تا برایت خرمای تازه و از بار چیده بریزد.

و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان، بر تو خرماى تازه مى‌ريزد.

نخل را بجنبان تا خرماى تازه چيده برايت فرو ريزد.

و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه‌ای بر تو فرو می‌ریزد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Shake the trunk of the palm tree, freshly picked dates will drop upon you.

And shake towards you the trunk of the palmtree, it will drop on you fresh ripe dates:

And shake the trunk of the palm-tree toward thee, thou wilt cause ripe dates to fall upon thee.

"And shake towards thyself the trunk of the palm-tree: It will let fall fresh ripe dates upon thee.

معانی کلمات آیه

هزى: هزّ: تكان دادن، حركت دادن. «هزّى» امر مؤنّث حاضر است يعنى: تكان ده، به حركت آور. اهتزاز: تكان خوردن.

جنيا: جنى (بر وزن عقل): چيدن ميوه. «جنى الثمرة: تناولها من شجرها». «جنّى»: ميوه تازه كه الساعه چيده شده است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24»

پس (عيسى در شكم) از طرف پايين پايش وى را صدا زد كه (اى مادر!) غم مخور، همانا پروردگارت زير (پاى) تو چشمه‌ى آبى روان ساخت.

وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25»

و شاخه اين نخل را به سوى خود تكان ده، رطب تازه بر تو فرو ريزد.

جلد 5 - صفحه 258

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سَرِيًّا»، به معناى نهر كوچك است و «جَنِيًّا» به ميوه‌اى گفته مى‌شود كه رسيده و وقت چيدن آن باشد.

بعضى گفته‌اند: ندا كننده، جبرئيل بوده است، امّا سياق آيات نشان مى‌دهد كه منادى، عيسى بوده است تا مادر سخن او را بشنود و باور كند و بعد با خاطرى آسوده به مردم بگويد كه پاكدامنى مرا از نوزاد در گهواره بپرسيد.

زنان هنگام زايمان و پس از آن نياز به آرامش، آب و غذاى مناسب دارند كه در اين آيات بدان اشاره شده است.

غذاى مورد سفارش قرآن و روايات براى زنى كه وضع حمل كرده است، خرماى تازه است.

چنانكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: زنانى كه زايمان كرده‌اند، اوّلين غذايشان رطب باشد. «1» و حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: بهترين غذاى زن باردار، خرماى تازه است و هيچ دارويى براى او بهتر از خرما مداوا نيست. «2»

امان از امتحان الهى! آن روز كه مريم سالم بود، مائده‌ى آسمانى برايش نازل مى‌شد، امّا امروز كه باردار و بى‌كس است، بايد درخت خرما را تكان دهد تا غذايى بدست آورد.

پیام ها

1- الهامات غيبى، راهگشاى انسان در هنگام اضطراب است. «فَناداها»

2- براى زن پاكدامن، غمى به اندازه‌ى غم تهمت بى‌عفّتى نيست. «أَلَّا تَحْزَنِي»

3- براى زن باردار، هيجان و اضطراب مضر است. «أَلَّا تَحْزَنِي»

4- انسان در سخت‌ترين شرايط نيز بايد براى كسب روزى تلاش كند. «هُزِّي»

5- آرامش، بر تغذيه مقدم است. «أَلَّا تَحْزَنِي‌ رُطَباً جَنِيًّا» زيرا انسان مضطرب، بهترين غذاها را نيز ميل ندارد.


«1». كافى، ج 6، ص 22.

«2». تفسير نورالثقلين؛ خصال صدوق، ص 637.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 259

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25»

وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ: و بجنبان و ميل ده به سوى خود تنه درخت خرماى خشكيده را. حاصل آنكه جبرئيل يا عيسى يا ملكى ندا نمود كه تنه خرما را به جانب خود حركت ده. تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا: تا فرو ريزد يا بياندازد بر تو خرماى تر و تازه از بار چيده.

در كافى شريف- حفص بن غياث روايت نموده كه: ديدم حضرت صادق عليه السلام را كه گردش مى‌نمود در بستانهاى كوفه تا رسيد به نخله‌اى، پس وضو ساخت نزد آن درخت، و سجده نمود و مراجعت فرمود، و شمردم در سجودش پانصد تسبيح را، بعد تكيه به نخله نموده دعا كرد به دعاهائى، بعد

«1» حياة القلوب، علامه مجلسى، چاپ جاويدان، ج 1، ص 395.

جلد 8 - صفحه 168

فرمود: يا حفص به خدا قسم اين نخله همانست كه خداوند عزّ و جلّ به مريم فرمود «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ ...» «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‌ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»

ترجمه‌

پس بارور شد باو پس كناره‌گيرى كرد با او در جائى دور

پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده‌

پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى‌

و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده‌

پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم‌

جلد 3 صفحه 468

براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس‌

پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى‌

اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.

تفسير

- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كناره‌گيرى نمود و گفته‌اند بيكى از كوهپايه‌هاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شده‌اى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفته‌اند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه‌

جلد 3 صفحه 469

در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقه‌اى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفته‌اند و عبارت از حضرت عيسى دانسته‌اند و ندا كننده را گفته‌اند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن‌

جلد 3 صفحه 470

شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ هُزِّي‌ إِلَيك‌ِ بِجِذع‌ِ النَّخلَةِ تُساقِط عَلَيك‌ِ رُطَباً جَنِيًّا «25»

حركت‌ ده‌ شاخه‌ نخله‌ ‌را‌ ‌که‌ سالهاي‌ دراز خشك‌ ‌بود‌ فوري‌تر و تازه‌ ميشود و رطب‌ ميدهد و رطبهاي‌ ‌او‌ سقوط ميكند وَ هُزِّي‌ إِلَيك‌ِ بِجِذع‌ِ النَّخلَةِ الف‌ و لام‌ نخله‌ عهد ‌است‌ نه‌ جنس‌ نخله‌ مخصوصي‌ ‌بود‌ ‌که‌ مريم‌ ‌براي‌ پيدا كردن‌ ‌آن‌ حركت‌ كرد و يافت‌ و ‌او‌ ‌را‌ تكان‌ داد بفوريت‌ تُساقِط عَلَيك‌ِ رُطَباً جَنِيًّا كأنه‌ خداوند اراده‌ فرمود ‌که‌ مثل‌ تو و عيسي‌ مثل‌ ‌اينکه‌ نخله‌ و رطب‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند قدرت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌از‌ نخله‌ يابسه‌ رطب‌ تازه‌ تساقط كند و ‌از‌ زمين‌ ساده‌ آب‌ استخراج‌ كند قدرت‌ دارد ‌که‌ ‌از‌ رحم‌ زن‌ بدون‌ شوهر ‌در‌ ظرف‌ چند ساعت‌ انسان‌ تمام‌ و كمال‌ خارج‌ فرمايد

جلد 12 - صفحه 433

‌بر‌ مريم‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ كاملا روشن‌ شد ‌که‌ ‌اينکه‌ ولد آيت‌ بزرگ‌ الهيست‌ و تفضّل‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌بر‌ مريم‌ لكن‌ متحيره‌ ‌بود‌ ‌که‌ جواب‌ قوم‌ ‌را‌ چه‌ بگويد و ‌از‌ ‌خود‌ رفع‌ اتهام‌ كند دستور آمد ‌از‌ جانب‌ حق‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 25)- و نظری به بالای سرت بیفکن چگونه ساقه خشکیده به درخت نخل باروری تبدیل شده که میوه‌ها، شاخه‌هایش را زینت بخشیده‌اند «تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد» (وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع