و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد.
[پیروی کورکورانه و جاهلانه مخصوص اینان نیست] و به همین گونه پیش از تو در هیچ شهری بیم دهنده ای نفرستادیم، مگر آنکه سران خوشگذران و مست و مغرورش گفتند: ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و ما هم حتماً به آثارشان اقتدا می کنیم.
و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهندهاى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند: «ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافتهايم و ما از پى ايشان راهسپريم.»
بدين سان، پيش از تو، به هيچ قريهاى بيمدهندهاى نفرستاديم مگر آنكه متنعمانش گفتند: پدرانمان را بر آيينى يافتيم و ما به اعمال آنها اقتدا مىكنيم.
و اینگونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذارکنندهای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا میکنیم.»
So it has been that We did not send any warner to a town before you, without its affluent ones saying, ‘We found our fathers following a creed and we are indeed following in their footsteps.’
And thus, We did not send before you any warner in a town, but those who led easy lives in it said: Surely we found our fathers on a course, and surely we are followers of their footsteps.
And even so We sent not a warner before thee (Muhammad) into any township but its luxurious ones said: Lo! we found our fathers following a religion, and we are following their footprints.
Just in the same way, whenever We sent a Warner before thee to any people, the wealthy ones among them said: "We found our fathers following a certain religion, and we will certainly follow in their footsteps."
معانی کلمات آیه
مترفوها: ترف: نعمت. مترف: ثروتمند. يعنى ثروتمندى كه نعمت او را به طغيان و بىبند و بارى كشيده است منظور پيشوايان ستمگر و ثروتمندان عياش است.[۱]
و بدين گونه ما در هيچ شهر و ديارى پيش از تو هشدار دهندهاى نفرستاديم مگر آنكه ثروتمندان مغرورشان گفتند: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و از آثار آنان پيروى مىكنيم.
نکته ها
«مترف» از «ترفه» به معناى نعمت فراوان است و به كسى گويند كه نعمتها او را مغرور و سرمست كرده باشد.
در آيه قبل خوانديم كه عوام مردم گمان مىكنند كه راه و روش نياكان درست است و براى رسيدن به هدايت، از آنها پيروى مىكنند. «عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ» امّا اين آيه مىفرمايد:
براى مترفين، رفاه و ثروت مطرح است، نه رسيدن به هدايت و لذا پيروى از آداب و رسوم نياكان براى هدايت نيست. «عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»
در قرآن هرگز كلمه «بعدك» براى پيامبر اسلام به كار نرفته بلكه «قبلك» بكار رفته و اين نشانه آنست كه پيامبر اسلام آخرين فرستاده الهى است.
پیام ها
1- تكيه بر روش نياكان، سنّت منحرفان تاريخ بوده است. «وَ كَذلِكَ»
2- انبيا، مخالفانى از طبقه مرفه داشتهاند كه بهانههاى همگون و مشابهى مىگرفتند. ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ ... إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها
3- توجّه به مشكلات پيشينيان سبب آرامش انسان مىشود. ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ ...
4- مهمترين نقش انبيا هشدار است. «مِنْ نَذِيرٍ»
5- سرمستى از ثروت و رفاه هم موجب طغيان است و هم زمينهى تقليد و تعصّبهاى نابجا. قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا ... عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ
6- افكار پيشينيان قابل بازنگرى و بررسى است و اقتداى مطلق و بىچون و چرا
جلد 8 - صفحه 446
به آنان، معنا ندارد. «إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»
بعد از آن به جهت تسليه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمايد:
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ: و همچنين نفرستاديم پيش از تو، فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ: در هيچ شهرى هيچ پيغمبرى بيم كننده كه ايشان را به عقوبات الهى بترساند و به توحيد بشارت نمايد، إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها: مگر آنكه گفتند توانگران و متنعمان كه كثرت نعمت، ايشان را سركش و به جهت مشغولى به شهوات و ملاهى از مشاق دين خود را كنار و از تفكر و تأمل در دلايل و حجج غافل شده، در جواب انبياء گفتند: إِنَّا وَجَدْنا: بدرستى كه ما يافتهايم، آباءَنا عَلى أُمَّةٍ:
پدران خود را بر دينى و كيشى، وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ: و ما بر آثار ايشان اقتدا كنندگانيم.
بلكه گفتند همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقهاى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان راه يافتگانيم
و همچنين نفرستاديم پيش از تو در بلدى بيم دهندهئى را مگر آن كه گفتند متنعّمانش همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقهاى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان پيروى كنندگانيم
گفت آيا و اگر چه آورده باشم نزد شما چيزى را كه هدايت كنندهتر باشد از آنچه يافتيد بر آن پدرانتان را گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
پس انتقام كشيديم از آنها پس بنگر چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب مقال اهل شرك مكّه كه ملائكه را دختران خدا خوانده بودند و در آيات سابقه براى ردّ آنها خدا فرموده بود آيا در وقت خلقت ملائكه آنها حاضر و ناظر بودند كه بدانند ملائكه دخترند ميفرمايد يا ما براى آنها كتابى ارسال نموده بوديم پيش از قرآن كه در آن كتاب اين معنى ذكر شده باشد تا مستمسك براى آنها باشد و بآن استدلال بر مدّعاى خودشان
جلد 4 صفحه 599
نمايند نه چنين است بلكه گفتند ما يافتيم پدران خود را ثابت بر طريقه مستمرّهاى و ما از آنها پيروى و متابعت مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروتمندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم و آن پيغمبر در جواب فرمود و اگر چه دينى كه من آوردهام براى شما بهتر و بهدايت نزديكتر از دين پدرانتان باشد آنها گفتند ما اصلا منكر دين شما كه توحيد خدا است ميباشيم و پس از آنكه معلوم شد سرگرمى بلذائذ دنيا و تعصّب بيجا و غرور و نخوت ناروا آنها را بكلّى از تحصيل حقّ و حقيقت و فكر در طريق معرفت منصرف نموده و حاضر نيستند قدمى از اين راه را بپيمايند ما باقسام و انواع مختلف از آنها انتقام كشيديم و بعذابهاى گوناگونشان معذّب نموديم پس بنگر كه چگونه بود عاقبت امر تكذيب كنندگان پيغمبران گذشته و بدانكه تكذيب كنندگان تو را هم ما بسزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و بعضى بجاى قال او لو جئتكم قل او لو جئتكم قرائت نمودهاند و بنابر اين حكايت امر خدا است به پيغمبر سابق يا خطاب به پيغمبر ما كه در جواب كفّار معاصر خود بفرمايد و تعبير بأهدى با آنكه دين پدران آنها بهيچ وجه موجب هدايت نبوده از باب مماشاة و اشاره باين نكته است كه اگر فرضا دين سابق حقّ باشد و دين بهترى بيايد شرط عقل قبول دين لاحق است كه بهدايت نزديكتر باشد چه رسد بجائيكه دين قديم بكلّى باطل و از هدايت دور باشد.
وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُقتَدُونَ در اينجا تعبير به اقتدا كرده و در آيه قبل به اهتداء، اقتدا بجهت احترام آباء و اجداد است و لو بر باطل باشد که بر فرض بفهميم که آنها بر باطل بودند زير بار اينکه نميرويم که آباء و اجداد خود را بدگويي كنيم ما دست از متابعت آنها برنميداريم ولي اهتداء يعني اينكه اينها راه حق را پيدا كرده و ما را هم هدايت به همان راه حق نموده و از اينکه دو آيه استفاده ميتوان كرد که مشركين در اعصار انبياء سلف يقين بحقانيت مسلك آباء نداشتند چنانچه در دو آيه قبل فرمود ما لَهُم بِذلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَخرُصُونَ و در سوره جاثيه ميفرمايد وَ ما لَهُم بِذلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَظُنُّونَ- آيه 23.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- در اینجا بحث آیات گذشته را در زمینه بهانه اصلی مشرکان برای بتپرستی که مسأله تقلید نیاکان بود ادامه داده، میگوید: این تنها ادعای مشرکان عرب نیست، «همین گونه ما در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیغمبری انذار کننده نفرستادیم مگر این که ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم، و ما به آثار آنان اقتدا میکنیم» (وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: