آیه 22 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<21 آیه 22 سوره توبه 23>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 10
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

در آن بهشت ابدی همیشه متنعّم خواهند بود، که نزد خدا پاداشی بزرگ است.

همواره در آنجا جاودانه اند؛ یقیناً نزد خدا پاداشی بزرگ است.

جاودانه در آنها خواهند بود، در حقيقت، خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است.

در آن بهشت جاويدان بمانند، زيرا اجر و مزد بزرگ در نزد خداوند است.

همواره و تا ابد در این باغها (و در میان این نعمتها) خواهند بود؛ زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

to remain in them forever. With Allah indeed is a great reward.

Abiding therein for ever; surely Allah has a Mighty reward with Him.

There they will abide for ever. Lo! with Allah there is immense reward.

They will dwell therein for ever. Verily in Allah's presence is a reward, the greatest (of all).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ «21»

پروردگارشان آنان را به رحمتى از ناحيه خود و رضايت خويش و باغهايى از بهشت، بشارت مى‌دهد كه برايشان در آن نعمت‌هاى ابدى است.

خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «22»

آنان تا ابد در آنجا جاودانند. همانا نزد خداوند پاداشى بزرگ است.

جلد 3 - صفحه 396

نکته ها

خداوند، قليل و فانى ما را به گرانبهاترين قيمت مى‌خرد، «أَجْرٌ عَظِيمٌ» با آنكه ما هر چه داريم، از خود اوست.

پیام ها

1- خداوند، خود به مؤمنان مهاجر و مجاهد، مژده‌ى بهشت داده است. «1» «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ»

2- نشانه‌ى جامعيّت يك مكتب آن است كه علاوه بر هماهنگى با فطرت، به پيروان خود اميد دهد. «يُبَشِّرُهُمْ»

3- بشارت و پاداش، از شئون ربوبيّت است. «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ»

4- برخوردارى از رحمت و رضوان بهشت، نمودى از فوز و رستگارى است. الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ‌ ...

5- رحمت و رضاى خدا، بر نعمت‌هاى مادّى مقدّم است. «بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ» (نام رحمت و رضوان قبل از بهشت آمده است)

6- باغهاى بهشت، پر نعمت است. «2» «نَعِيمٌ»

7- اگر به خاطر خدا از نعمت‌هاى فانى بگذريم، به نعمت‌هاى ابدى مى‌رسيم. «نَعِيمٌ مُقِيمٌ»

8- فنا و زوال، بزرگ‌ترين آفتِ نعمت‌هاى دنيوى است كه در قيامت اين آفت نيست. «مُقِيمٌ‌، خالِدِينَ‌، أَبَداً»

9- پاداش بزرگ، تنها در انحصار اوست، پاداشهاى ديگران از هر كس و هرچه كه باشد، كوچك است. «عِنْدَهُ» قبل از «أَجْرٌ عَظِيمٌ» نشانه‌ى انحصار است.

10- خداوندى كه به همه‌ى دنيا «قَلِيلٌ» مى‌گويد، به پاداش مجاهدان، «عَظِيمٌ» مى‌گويد.


«1». در آيات ديگر، بشارت‌هاى ديگرى نيز آمده است، همچون: «سقاهم ربّهم» (انسان، 21) و «صلواتٌ من ربّهم» بقره، 157.

«2». به گفته‌ى مفردات «نعيم» به معناى نعمت فراوان است.

جلد 3 - صفحه 397

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «22»

خالِدِينَ فِيها أَبَداً: در حالتى كه اين گروه، مخلد و دائمند در آن بهشتها هميشه. إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ‌: بدرستى كه خداى تعالى نزد او است اجرى عظيم كه نعيم بهشت در جنب آن حقير باشد و آن رضاى سبحانى و خشنودى سبحانى است. در كشف الاسرار بيان نموده كه: رحمت براى عاصيان است و رضوان براى مطيعان و جنت براى كافه مؤمنان و رحمت را تقديم نمود تا اهل عصيان رقم نااميدى بر صفحه احوال خود نكشند، چه هر چند گناه عظيم بود، رحمت از آن اعظم است.

تبصره- آيه شريفه دال است بر آنكه اهل بهشت هم در نعم نامتناهى حضرت حق دائم و مخلدند ابد الاباد، و فتور و نقصانى براى آنها از لذايذ نيست، و قوله «ابدا» تأكيد خلود است تا حمل بر مكث طويل نكنند، چه گاه خلود در كلام عرب به معنى مكث طويل مستعمل شود.

تنبيه- صاحب كشّاف، فخر رازى، بيضاوى، ثعلبى، شعبى، حسن بصرى، محمد بن كعب، حاكم ابو القاسم حسكانى به اسناد خود از ابن بريده از پدرش روايت نموده‌اند كه‌ «1»: اين هر سه آيه در شأن عالى شأن حضرت امير المؤمنين‌

«1» منهج ج 4 ص 243.

ج5، ص 45

عليه السّلام نازل شده، بدين تفصيل كه: روزى عباس بن عبد المطلب و طلحه با يكديگر مفاخرت مى‌كردند. عباس گفت: من بهترم، زيرا سقايه حاج و عمارت مسجد به من تعلق دارد. طلحه گفت: من كليد دارم و امارت آن با من است، و اگر خواهم همه شب در خانه خدا مى‌توانم بود.

چون تنازع به اطناب رسيد، قرار دادند اول شخصى كه گذر نمايد او را حكم سازند. ناگاه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بيامد، گفتند: اللّه اكبر، ما را بهتر از اين حاكم نبايد: پس از عرض حال فرمود: مى‌خواهيد شما را بگويم به كسيكه بهتر از شماست، فرمود: كسى كه شمشير از سر شما برنداشت تا آنكه اسلام آورديد. گفتند: همانا خود را گوئى، فرمود: چه مانع باشد در زمان خردى مصدّق رسول و مجاهد راه خدا و بدو قبله نماز، و قبل از شما مدتها خدا را عبادت نمودم با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه ثالثى براى ما نبود.

عباس و طلحه گفتند: حال با تو نزاع داريم. به اتفاق خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد من به كلمه حق تفاخر او را منع كردم، هر كه خواهد، به كلمه حق غضب نمايد يا راضى شود. حضرت ساكت شد تا كسى نگويد مراعات على را نمود، و منتظر وحى، كه جبرئيل نازل و آيات شريفه را آورد «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ» الى قوله‌ «عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ».

برهان- چون موافق و مخالف متفقند بر نزول اين آيات در شأن حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام پس مسلم آيد كه آن سرور اولى و احق است به امامت و خلافت بلا فصل بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، زيرا محقق شد كه مناط فخر و فضل و فوز سعادت دارين، ايمان و هجرت و جهاد است؛ و به اتفاق كل، آن حضرت در اين صفات بر همه صحابه به حسب زمان و رتبه، سبقت داشته و ثابت و دائم بوده بر آن تا آخر.

شأن نزول‌ «1»- چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هجرت فرمود، بعضى از صحابه به نشاطى تمام متابعت آن سرور نموده ترك خانمان و عشيره و

«1» منهج ج 4 ص 244.

ج5، ص 46

قبيله، از مكه به مدينه مهاجرت كردند، لكن برخى محبت عيال و اطفال مانع به هجرت مى‌شد؛ آيه شريفه نازل شد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «19» الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ «20» يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ «21» خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «22»

جلد 2 صفحه 565

ترجمه‌

آيا قرار داديد مباشر آب دادن حاجيان و آباد نمودن مسجد الحرام را مانند آنكه گرويد بخدا و روز بازپسين و جهاد نمود در راه خدا يكسان نيستند نزد خدا و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را

آنانكه ايمان آوردند و هجرت نمودند و جهاد كردند در راه خدا بمالها و جانهاشان بزرگ مرتبه‌ترند نزد خدا و آنگروه ايشانند برخورداران‌

مژده ميدهد ايشانرا پروردگارشان برحمتى از خود و خوشنودى و بهشتهائى كه مر ايشانرا است در آن نعمتى برقرار

جاويدانند در آن هميشه همانا خدا نزد او مزدى است بزرگ.

تفسير

استفهام براى انكار است يعنى آيا قرار داديد با آنكه نبايد بدهيد اهل و متصدّى سقايت حاجّ و عمارت مسجد الحرام را مانند مؤمن بمبدء و معاد و مجاهد در راه خدا صاحبان آن دو عنوان مساوى نيستند با صاحب اين دو عنوان نزد خدا و خدا هدايت نمى‌كند كسانيرا كه ظلم بخود نمودند بسبب آنكه مشرك شدند و ظلم بغير نمودند براى آنكه مفاخره كردند باين دو عمل غير مقبول بر صاحب ايمان كامل و عمل مقبول و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده كه آنحضرت قرائت فرمود أ جعلتم سقاة الحاج و عمرة المسجد الحرام و بنابر اين احتياج بتقدير اهل نيست و قمى ره از آنحضرت نقل نموده كه نازل شد اين آيه در باره على بن ابى طالب (ع) و مراد از من آمن باللّه آنحضرت است و نيز از آنحضرت روايت شده است كه نازل شد در باره على (ع) و عباس و شيبه زمانى كه عباس گفت من افضلم چون سقاية حاج بدست من است و شيبه گفت من افضلم براى آنكه عمارت بيت با من است و على (ع) گفت من افضلم براى آنكه من ايمان آوردم پيش از شما و هجرت نمودم و جهاد كردم و تراضى نمودند آن سه نفر بحكم پيغمبر (ص) پس اين آيه نازل شد و در مجمع قريب باين مضمون را نقل نموده و بر احتجاج امير المؤمنين (ع) اضافه نموده كه و شما دو نفر بضرب شمشير من مسلمان شديد و عياشى ره از امام صادق (ع) اين معنى را نقل نموده و بجاى شيبه عثمان بن ابى شيبه ذكر كرده است و در كافى و عياشى از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نازل شد در باره حمزه و على و جعفر عليهم السّلام و عباس و شيبه كه آندو مفاخره نمودند بسقايت و حجابت و على (ع) و حمزه و جعفر كسانى بودند

جلد 2 صفحه 566

كه ايمان آوردند بخدا و روز جزا و جهاد نمودند در راه خدا و محتمل است اين شأن نزول راجع بآيه دوم باشد كه در آن از ارباب فضيلت بلفظ جمع تعبير شده است اگر چه در ذيل آيه اول نقل نموده‌اند و شأن نزول اول راجع بآيه اول باشد كه در آن تعبير بمفرد شده است گويا اوّلا مفاخره با امير المؤمنين (ع) شده ثانيا با آنحضرت و حمزه و جعفر و آيه اول ناظر بمفاخره اولى و آيه دوم ناظر بمفاخره ثانيه است و در آيه اولى فقط نفى تساوى و اشاره بوجود افضل شده و در آيه ثانيه تصريح بموجب فضل و شرف و صاحبان آن شده است و آنكه مرتبه و مقام و منزلت ايشان رفيع‌تر است نزد خدا از كسانيكه داراى اين اوصاف نيستند و آنها هر مقام و منصب و عنوانى كه داشته باشند باين درجه نميرسند و نيز فوز عظيم و نيل بسعادت دو سراى مخصوص بايشان است و بشارت داده خداوند بايشان رحمت بى‌پايان خود را كه قابل توصيف نيست و خوشنودى و مقام رضوان و نعيم جاودان و اقامت جاويد و اجر مزيد را كه مخصوص بمقرّبين و سابقين درگاه احديّت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


خالِدِين‌َ فِيها أَبَداً إِن‌َّ اللّه‌َ عِندَه‌ُ أَجرٌ عَظِيم‌ٌ «22»

هميشه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جنّات‌ هستند ابد الاباد ‌که‌ ديگر آخر ندارد محققا خداوند نزد ‌او‌ پاداش‌ بزرگي‌ ‌است‌.

خالِدِين‌َ فِيها مسئلة‌-‌ خلود ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌ و نصوص‌ قرآن‌ ‌است‌ ردّ فلاسفه‌ ‌که‌ ميگويند القاء ماهيات‌ ميشود و صرف‌ وجود و ملحق‌ بواجب‌ العياذ باللّه‌ و مثنوي‌ ميگويد:

‌پس‌ عدم‌ كردم‌ عدم‌ چون‌ ارقنون‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- در این آیه برای تأکید بیشتر اضافه می‌کند: «جاودانه در آن تا ابد خواهند ماند» (خالِدِینَ فِیها أَبَداً). «زیرا نزد خداوند پاداشهای عظیم است» که در برابر اعمال بندگان به آنها می‌بخشد (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع