و (روزی که) مردم از قبرها برانگیخته و به پیشگاه خدا حاضر شوند آن گاه ضعیفان به گردنکشان گویند: ما (در دنیا) تابع رأی شما بودیم آیا (امروز) شما هیچ از عذاب خدا ما را کفایت خواهید کرد؟ جواب دهند که اگر ما را از خدا سعادت هدایت بود ما هم شما را هدایت میکردیم، اکنون هر چه جزع و التماس کنیم یا صبر و تحمل، یکسان است و هیچ (از عذاب) گریزگاهی نداریم.
و [در عرصه قیامت] همگی در پیشگاه خدا ظاهر می شوند؛ پس ناتوانان [ی که بدون به کار گرفتن عقل، بلکه از روی تقلید کورکورانه پیرو مستکبران بودند] به مستکبران می گویند: ما [در دنیا بدون درخواست دلیل و برهان] پیروِ [مکتب] شما بودیم، آیا امروز چیزی از عذاب خدا را [به پاداش آنکه از شما پیروی کردیم] از ما برطرف می کنید؟ می گویند: اگر خدا ما را [در صورت داشتن لیاقت] هدایت کرده بود، همانا ما هم شما را هدایت می کردیم، [اکنون همه سرمایه های وجودی ما و تلاش و کوششمان بر باد رفته] چه بیتابی کنیم و چه شکیبایی ورزیم، برای ما یکسان است، ما را هیچ راه گریزی نیست.
و همگى در برابر خدا ظاهر مىشوند. پس ناتوانان به گردنكشان مىگويند: «ما پيروان شما بوديم. آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور مىكنيد؟» مىگويند: «اگر خدا ما را هدايت كرده بود، قطعاً شما را هدايت مىكرديم. چه بىتابى كنيم، چه صبر نماييم براى ما يكسان است. ما را راهِ گريزى نيست.»
همه در پيشگاه خدا حاضر آيند. ناتوانان به آنان كه گردنكشى مىكردند گويند: ما پيرو شما بوديم. آيا اكنون مىتوانيد ما را به كار آييد و اندكى از عذاب خدا را از ما دفع كنيد؟ گويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت مىكرديم. حال ما را راه خلاصى نيست، براى ما يكسان است چه بيتابى كنيم، چه شكيبايى ورزيم.
و (در قیامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر میشوند؛ در این هنگام، ضعفا [= دنبالهروان نادان] به مستکبران (و رهبران گمراه) میگویند: «ما پیروان شما بودیم! آیا (اکنون که بخاطر پیروی از شما گرفتار مجازات الهی شدهایم،) شما حاضرید سهمی از عذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید؟» آنها میگویند: «اگر خدا ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت میکردیم! (ولی کار از اینها گذشته است،) چه بیتابی کنیم و چه شکیبایی، تفاوتی برای ما ندارد؛ راه گریزی برای ما نیست!»
Together they will be presented before Allah. Then those who were weak will say to the arrogant [leaders], ‘Indeed we were your followers. So will you avail us against Allah’s punishment in any wise?’ They will say, ‘Had Allah guided us, surely we would have guided you. It is the same to us whether we are restless or patient: there is no escape for us.’
And they shall all come forth before Allah, then the weak shall say to those who were proud: Surely we were your followers, can you therefore avert from us any part of the chastisement of Allah? They would say: If Allah had guided us, we too would have guided you; it is the same to us whether we are impatient (now) or patient, there is no place for us to fly to.
They all come forth unto their Lord. Then those who were despised say unto those who were scornful: We were unto you a following, can ye then avert from us aught of Allah's doom? They say: Had Allah guided us, we should have guided you. Whether we rage or patiently endure is (now) all one for us; we have no place of refuge.
They will all be marshalled before Allah together: then will the weak say to those who were arrogant, "For us, we but followed you; can ye then avail us to all against the wrath of Allah?" They will reply, "If we had received the Guidance of Allah, we should have given it to you: to us it makes no difference (now) whether we rage, or bear (these torments) with patience: for ourselves there is no way of escape."
معانی کلمات آیه
برزوا: بروز: آشكار شدن. براز: فضاى خالى . «برزوا»: آشكار شدند و در براز و فضاى خالى حاضر شدند.
تبعا: تبع (بر وزن شرف): تابع و پيرو. مفرد و جمع ، در آن يكسان است.
محيص: حيص: عدول و كنار شدن. «حاص عنه حيصا: عدل و حاد». محيص ، اسم مكان است ، به معنى قرارگاه و محل كنار شدن.[۱]
و (در قيامت، مردم) همگى در پيشگاه خدا ظاهر شوند. پس ضعيفان به مستكبران گويند: ما (در دنيا) پيرو شما بوديم، پس آيا (امروز) مىتوانيد چيزى از عذاب خدا را از ما بازداريد؟ (آنها در پاسخ) گويند: اگر خداوند ما را (به رهايى از عذاب) هدايت كرد، قطعا ما شما را هدايت مىكنيم بر ما يكسان است كه فرياد و ناله بزنيم يا صبر كنيم (و ضجّهاى نزنيم) براى ما هيچ راه نجاتى نيست.
نکته ها
«بروز» به معناى خروج است و «مبارز» كسى را گويند كه از صف لشكر خارج شود و آمادگى خود را براى نبرد با دشمن اعلام كند.
گرچه معمولًا مردم بر دين و روش حاكمانشان هستند، «النّاس على دين ملوكهم» امّا در سيستم مديريّت اسلامى، اطاعتِ مطلق از مدير نداريم. «لاطاعة لمخلوق فى معصية الخالق» «1» بنابراين، شعار «المأمور معذور» صحيح نيست.
پیام ها
1- در قيامت، همهى مردم يكجا در پيشگاه خداوند حاضر مىشوند. «جَمِيعاً»
2- نتيجه تقليد و پيروى كوركورانه، حسرت است. «كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ»
3- دوزخيان تنها تخفيف گوشهاى از عذاب را توقع دارند، نه تمام آن را. «مِنْ شَيْءٍ»
4- هدايت و ضلالت رهبران جامعه، در سعادت يا شقاوت مردم نقش مهمى دارد. «لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ»
5- يكى از عذابهاى روحى وروانى رهبران فاسد در قيامت، اقرار آنها به
«1». بحار، ج 10، ص 227.
جلد 4 - صفحه 405
ناتوانى و بدبختى خود، در برابر پيروان خويش است. «لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ»
6- آنها كه در دنيا، به انبيا مىگفتند: براى ما فرقى ندارد كه ما را موعظه كنيد يا نكنيد. «سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ» «1» در قيامت هم مىگويند:
فرقى ندارد كه ما جيغ بكشيم يا آرام باشيم، به هر حال، دچار عذابيم. «سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا»
7- فرار از دادگاه و كيفر الهى امكان ندارد. «ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ»
8- در قيامت ميان كفّار، قيل و قال و گفتگو بسيار است. قال .... قالُوا «2»
9- در قيامت هيچكس نمىتوانند مانع عذاب الهى شود. «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ»
«1». شعراء، 136.
«2». آيات مربوط به گفتگوى مستضعفان با مستكبران از كفار در قيامت، در سورهى سبأ آيه 31 و سورهى غافر آيه 47 نيز آمده است.
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً: و ظاهر شوند و بيرون آيند از قبور به جهت امر سبحانى و محاسبه، همه مردگان از كفار و مؤمنان. ابن عباس گفته: همه پيشوايان با اتباع خود روز قيامت محشور شوند. فَقالَ الضُّعَفاءُ: پس گويند عاجزان اهل كفر يعنى تابعين و سفله. لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: مر آنان را كه تكبر كردند از رؤسا و اشراف قوم، حاصل آنكه پيروان، پيشوايان خود را گويند: إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً:
«1» سوره ذاريات آيه 56.
جلد 7 - صفحه 39
بدرستى كه ما بوديم در دنيا مر شما را پيروان در تكذيب انبياء و اعراض از فرمان ايشان، حال موقع امداد و مساعدت است. فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا: پس آيا هستيد شما دفع كنندگان از ما. مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ: از عذاب خداى تعالى چيزى را.
نكته: «من» اول بيانيه و ثانى تبعيضيه است، يعنى چون كه ما در آن عالم تابع شما بوديم، شما از عذاب الهى چيزى دفع كنيد و برداريد.
قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ: گويند متكبران و رؤسا به طريق اعتذار كه اى قوم، اگر خداى راه بنمودى ما را بطريق نجات از عذاب. لَهَدَيْناكُمْ: هر آينه ما نيز شما را راه مىنموديم بدان، اما چه فايده كه راه خلاصى مسدود، و شفاعت ما در اين درگاه مردود است. ايشان نااميد شده گويند: بيائيد تا به اتفاق بخروشيم و جزع كنيم، شايد بر كار بسته ما درى بگشايند و راه خلاصى به ما بنمايند، پس پانصد سال بانگ و خروش كنند، ايشان را فايده نبخشد، گويند: صبر كنيم شايد به كليد صبر ابواب فرج مفتوح شود، پس پانصد سال ديگر شكيبائى ورزند، نجات نرسد، گويند: سَواءٌ عَلَيْنا: يكسان است بر ما.
أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا: بخروشيم و جزع كنيم يا صبر نمائيم هر دو مساويند در فايده نداشتن. ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ: نيست ما را هيچ گريزگاهى و پناهى از عذاب جهنم.
امالى- از عمرو بن ثابت از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اهل آتش صدا نمايند مانند صداى سگ و گرگ از عذاب دردناك، پس چه گمان دارى يا عمرو! به جماعتى كه حكم نشود تا بميرند و سبك نگردد عذاب آنان. تشنه و گرسنه بمانند، چشمها تار، كر و كور و لال، روهاى سياه نااميد و پشيمان و غضبشدگان، رحم نشوند از عذاب و سبك نگردد عذاب از ايشان و در آتش انداخته شوند و از حميم بياشامند و از زقوم بخورند و به قلّاب و چنگال آتشين كشيده شوند و به گرزها زده شوند و ملائكه غلاظ و شداد رحم نكنند، پس در آتش بر صورتهاى خود كشيده مىشوند و با شياطين قرين هستند و در انكال و
جلد 7 - صفحه 40
اغلال آتشين مقيدند، اگر دعا كنند مستجاب نشود، و اگر سؤال كنند حاجتى را، برآورده نشود، اين است حال كسى كه داخل آتش شود «1» نعوذ باللّه.
آيا ندانستى كه خداوند آفريد آسمانها و زمين را براستى و درستى
جلد 3 صفحه 226
اگر بخواهد ببرد شما را و بياورد مخلوقى تازه
و نيست اين بر خدا دشوار
و ظاهر و حاضر شدند براى خدا تمامى پس گفتند ناتوانان مر آنانرا كه تكبّر نمودند همانا ما بوديم مر شما را پيروان پس آيا شما هستيد دفع كنندگان از ما عذاب خدا را هيچ قدر گفتند اگر راهنمائى كرده بود ما را خدا هر آينه راهنمائى ميكرديم شما را يكسان است بر ما آنكه جزع نمائيم يا صبر كنيم نيست از براى ما هيچ گريز گاهى..
تفسير
بيان قدرت الهى است بر نابود نمودن كفّار و جاى دادن اهل ايمانرا در ديار آنها چون خلق نمودن آسمانها و زمين و اهل آنها مشكلتر است از هلاك- نمودنشان و مراد از رؤيت دانستن است چون ديدن خلق آسمانها و زمين را بحقّ ممكن نيست ببصر باشد بلكه ببصيرت است و مخاطب ظاهرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد اگر چه مقصود امّتند و مراد از خلقت بحق خلق نمودن بغرض صحيح عقلى مطابق حكمت و مصلحت است در مقابل فعل عبث و لغو و غرض باطل چنانچه در جاى ديگر تصريح فرموده بآنكه غرض از خلقت عبادت و استحقاق مثوبت است و خالق السموات نيز قرائت شده است و در روز قيامت تمام خلق از قبور بيرون مىآيند و در پيشگاه الهى بارز و حاضر ميشوند و براى تحقق وقوع چنين روزى تعبير از آن بصيغه ماضى شده است و كسانيكه ضعيف الرّأى و كم خرد بودند از كفّار و بتبع رؤساء و دانشمندان خودشان بر كفر باقى مانده بودند بآنها ميگويند ما در تكذيب پيغمبران و مخالفت با ايشان تبعيّت از شما كرديم چون از خودمان عقل و تميز درستى نداشتيم آيا امروز شما ميتوانيد دستگيرى از ما كنيد و چيزى از عذاب الهى را كه براى ما مقدّر شده از ما دفع و رفع نمائيد آنها جواب ميدهند اگر خداوند در دنيا ما را بحال خودمان واگذار نفرموده بود بلكه ما را بتوفيق خود راهنمائى كرده بود ما هم شما را هدايت بخير و صلاح نموده بوديم يا اگر خداوند راه نجات از عذاب را در آخرت بما ارائه فرموده بود ما هم بشما ارائه مينموديم ولى افسوس كه ما كارى نكرديم كه قابل تفضّل و احسان باشيم امروز حال ما اينست كه بيتابى و بردبارى براى ما يكسان است و جز سوختن و ساختن چارهاى نيست و راه گريز و مفرّى از عذاب نداريم و در آيه دلالت است بر منع از تقليد در اصول عقائد و لزوم نظر و فكر.
سَواءٌ عَلَينا أَ جَزِعنا أَم صَبَرنا ما لَنا مِن مَحِيصٍ همه مقهور و ذليل و خوار و خفيف نه دادرسي داريم و نه فرياد رسي نه شفيعي نه معيني نه ناصري.
380
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در چند آیه قبل اشارهای به مجازات سخت و دردناک منحرفان لجوج و بیایمان شده بود در اینجا همین معنی را تعقیب و تکمیل میکند.
نخست میگوید: «و در قیامت همه آنها (جباران و ظالمان و کافران اعم از تابع و متبوع، پیرو و پیشوا) در پیشگاه خداوند ظاهر میشوند» (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعاً).
و «در این هنگام ضعفاء (یعنی پیروان نادانی که با تقلید کور کورانه، خود را به وادی ضلالت افکندند) به مستکبران (و رهبران گمراه) میگویند: ما پیروان شما بودیم آیا (اکنون که به خاطر رهبری شما به این همه عذاب و بلا گرفتار شدهایم) حاضرید شما سهمی از عذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید»؟ (فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ).
اما آنها بلافاصله میگویند: «اگر خدا ما را (به سوی نجات از این کیفر و عذاب) هدایت میکرد ما هم شما را راهنمایی میکردیم» (قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَیْناکُمْ).
ولی افسوس که کار از این حرفها گذشته است، «بر ما یکسان است چه بیتابی و جزع کنیم و چه صبر و شکیبایی، راه نجاتی برای ما وجود ندارد» (سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: