آیه 207 سوره بقره
<<206 | آیه 207 سوره بقره | 208>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.
و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می فروشد [مانند امیرالمؤمنین (علیه السلام)] و خدا به بندگان مهربان است.
و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است.
كسى ديگر از مردم براى جستن خشنودى خدا جان خويش را فدا كند. خدا بر اين بندگان مهربان است.
بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مرضاة: رضا و رضوان و مرضاة: به معنى خوشنودى.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: قتادة گويد: اين آيه درباره مهاجرين و انصار نازل شده است، عكرمة گويد: درباره ابوذر غفارى و صهيب بن سنان و جندب بن السكن نازل گرديده است. موقعى كه مشركين صهيب را دستگير نموده و اموال او را گرفته بودند سپس صهيب از دست آنها خلاص گرديده و مهاجرت كرد و در بين راه منقذ بن ظريف بن خدعان او را ديد و بقيه مال را از وى گرفت و او را رها كرد.
از امام محمدباقر عليهالسلام نقل گرديده كه فرمودند: اين آيه درباره امام على مرتضى علیهالسلام نازل شده، هنگامى كه در بستر پيامبر به جاى او خوابيد. وقتى كه قريش قصد كشتن پيامبر را داشتند در اين هنگام رسول خدا شبانه از خانه خويش بيرون آمده و فرار نمود و در حين فرار از ميان مشركين عبور فرمود. چنانكه عمر بن شبه ذكر نموده است.[۳]
از امام على مرتضى عليهالسلام و ابن عباس روايت گرديده: كه اين آيه درباره آمرين به معروف و ناهين از منكر نازل شده، حسن بصرى گويد: آيه مزبور عموميت داشته و درباره هر كس كه خود را آماده جهاد در راه خدا بنمايد، شامل خواهد بود[۴][۵] .[۶]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«207» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ
و از مردم كسى است كه براى كسب خشنودى خدا، جان خود را مىفروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نکته ها
ابنابىالحديد كه از علماى قرن هفتم اهلسنّت است، در شرح نهجالبلاغه خود آورده است: تمام مفسّران گفتهاند اين آيه درباره علىبنابىطالب عليه السلام نازل شده است كه در ليلةالمبيت در بستر رسول خدا صلى الله عليه و آله خوابيد. و اين موضوع در حدى از تواتر است كه جز كافر يا ديوانه آنرا انكار نمىكند. «2»
مشركانِ مكّه، قرار گذاشتند از هر قبيلهاى يك نفر را براى كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله انتخاب كنند و آن حضرت را دسته جمعى از بين ببرند تا بنىهاشم به خونخواهى او قيام نكنند و با اين عمل از دعوت پيامبر راحت شوند. پيامبر صلى الله عليه و آله از نقشهى آنان با خبر شد و على عليه السلام براى اينكه پيامبر به سلامت از مكّه خارج شود، در بستر ايشان خوابيد و اين آيه در شأن آن
«1». تفسير احسنالحديث، ج 1، ص 376.
«2». شرح نهجالبلاغه، ج 13، ص 262.
جلد 1 - صفحه 322
حضرت نازل گرديد. «1»
همين كه على عليه السلام در آن شب خطرناك به جاى پيامبر خوابيد، خداوند به دو فرشتهى خود، جبرئيل و ميكائيل فرمود: كداميك از شما حاضريد فداى ديگرى شويد؟! هيچكدام از آنها حاضر نشدند. خداوند فرمود: اينك مشاهده كنيد كه چگونه علىبنابىطالب عليهما السلام حاضر است جان خود را فداى رسول خدا كند.
گاهى بايد براى احياى يك معروف ويا محو يك منكر، جان را تسليم كرد. حضرت على عليه السلام فرمودند: كسى كه در راه امر به معروف و نهى از منكر كشته شود، يكى از مصاديق اين آيه است. «2»
پیام ها
1- نااهل، حرفش زيباست وانسان را به تعجّب وامىدارد، ولى مؤمن، عملش دنيا را متعجّب مىكند. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ»، «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ»
2- ياد ايثارگران را زنده بداريم. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي»
3- پيش مرگِ اولياى خدا شدن، يك ارزش است. «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي»
4- بزرگترين سود آن است كه انسان بهترين متاع را كه جان اوست به خالق خودبفروشد، آن هم نه براى بهشت و يا نجات از دوزخ، بلكه فقط براى كسب
«1». بسيارى از علماى اهل سنّت، به اين فضيلت على عليه السلام اقرار كردهاند كه علّامه امينى «ره» در الغدير (ج 2، ص 48) آنان را نام برده است، از آن جمله امام احمدحنبل، در مسند خود (ج 1، ص 348) مىباشد. صاحب تفسير اطيبالبيان مىنويسد: در كتاب غايةالمرام، بيست حديث آمده كه نُه حديث از علماى اهل سنّت و يازده حديث از علماى شيعه است و اين آيه را دربارهى فداكارى حضرت على عليه السلام دانستهاند. در تاريخ طبرى، (ج 2، ص 373) نيز كه از نوشتههاى قرن سوم است، ماجراى خوابيدن حضرت على عليه السلام در بستر رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است. همچنان كه تاريخ يعقوبى (ج 2، ص 39) موضوع را به صراحت بازگو مىنمايد. در شرح نهجالبلاغه ابنابىالحديد (ج 4، ص 73) آمده است: معاويه چهار هزار درهم پول داد تا بگويند اين آيه در شأن ابنملجم نازل شده است!. تفسير نمونه، ج 2، ص 49.
«2». تفسير صافى، ج 1، ص 241.
جلد 1 - صفحه 323
رضاى او. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»
5- در راه خدا، استقبال از خطر و آمادگى براى جانفشانى همچون دريافت خطر است. با توجّه به شأن نزول آيه، ستايش از كسى است كه جان خود را در معرض خطر قرار داد، هرچند حادثهاى اتفاق نيفتاد. «مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ...»
6- رأفت خداوند، بهترين پاداش است. خداوند براى هركارى پاداشى قرار داده است، امّا در اين آيه مىفرمايد: خداوند رئوف است. «اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (207)
بعد از بيان حال معاند لجوج كمال ايمان را بيان مىفرمايد:
وَ مِنَ النَّاسِ: و از مردمان خالص در ايمان، مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ: كسى است كه مىفروشد نفس خود را، يعنى بذل جان مىكند، ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ: به جهت خشنودى و رضاى خداى تعالى. وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ: و خدا مهربان است به بندگان خود كه در طلب رضاى او جان فدا كنند، يعنى ارشاد فرمايد ايشان را بدين معامله.
شأن نزول: به اتفاق خاصه و عامه اين آيه شريفه در شأن حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده، و اكثر علماى عامه اقرار نمودهاند: از جمله فخر رازى در تفسير كبير، نيشابورى، حافظ ابو نعيم در نزول آيات، احمد در مسند، سمعانى در فضايل، غزالى در احياء العلوم، ثعلبى در تفسير خود از سدّى و ابن عباس روايت نموده كه در شب غار، چون حضرت سيد ابرار صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امر پروردگار عزيمت هجرت را از مكه فرمود، على بن ابى طالب عليه السّلام را خواند و عمر آن سرور بيست و يك سال بود. فرمود: يا على قريش اتفاق نموده كه امشب بسر من آيند و مرا هلاك كنند، حكم خدا آنست كه تو در بستر من بخوابى و برد سبز مرا روى خود پوشانى تا من بيرون روم. على عليه السّلام عرض كرد: اگر من چنين كنم آسيبى به حضرت تو نرسد؟ فرمود: بلى من در امان حضرت حق باشم. حضرت چون اين بشارت شنيد، گفت: الآن طاب الموت و فرمود:
بعد از من در مكه توقف و اعلام كن هركه نزد پيغمبر امانتى يا دينى دارد
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 370
بيايد. پس از انجام آن با مادر خود به مدينه متوجه شو.
امير المؤمنين عليه السّلام در رختخواب پيغمبر خوابيد، قريش خانه را محاصره نمودند در آن شب سنگ بسيار از هر طرف به خوابگاه پيغمبر انداختند، و حضرت ابدا حركت ننمود با كمال اطمينان خود را به پروردگار تسليم نمود. وقت صبح همه به يكبار با شمشيرهاى برهنه به خوابگاه وارد، نزديك كه رسيدند حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نهيبى بر ايشان و با شمشير حمله نمود، تمام قريش هراسان شدند. ابو جهل و خالد بن وليد و رؤساى قريش چون صلابت حضرت را ديدند، گفتند: يا على ما را با تو كارى نيست، مقصود ما پسر عم تو باشد، بگو كجا رفته؟
فرمود: هر جا تشريف برده در امان خدا و مأمون از كيد شما باشد. پس نااميد برگشتند.
ثعلبى نقل نموده: چون اين حال از على بن أبي طالب عليه السّلام صادر شد، ملائكه زمين و آسمان و جن و انس در تعجب افتادند، زيرا چنين مواسات از جبلت انسانى دور و از طبيعت بشرى بعيد است، و حق تعالى وحى فرمود به جبرئيل و ميكائيل كه من برادرى ميان شما قرار دادم و عمر يكى از شما را بيش از ديگرى نمودم، اكنون كدام يك زيادتى را به ديگرى مىبخشد؟ عرض كردند: زيادتى را به ديگر ندهيم. خطاب رسيد چرا مثل على بن ابى طالب عليه السّلام نباشيد، من برادرى ميان او و پيغمبر قرار دادم، او نقد حيات خود را نثار حبيب من نمود در فراش او با اطمينان و قوت قلب خوابيده، نازل شويد به زمين و او را از دشمن محافظت كنيد. هر دو نازل و جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پائين پاى حضرت و جبرئيل مىگفت: بشارت باد تو را اى پسر ابى طالب، كيست مثل تو و به مقام مرتبه تو كه حق تعالى به تو مباهات نمود بر ملائكه و حمله عرش، و خطاب فرمايد: كجاست چنين بنده مطيع.
تتمه: خطيب خوارزمى از علماء عامه در كتاب مناقب خود نقل نموده كه صبح شب غار، جبرئيل بر حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 371
نازل شد بسيار خوشحال و خرم. حضرت پرسيد: تو را بسيار شادمان مىبينم سبب چيست؟ گفت: يا رسول اللّه، چگونه خوشحال نباشم و حال آنكه حق تعالى برادر و پسر عمّ و وصى تو را اكرام بزرگى فرموده. حضرت پرسيد: چه اكرام در حق برادرم فرموده؟ گفت: خداى تعالى به عبادت شب گذشته على بن ابى طالب عليه السّلام مباهات فرمود بر ملائكه و حمله عرش و ايشان را اعلام نمود كه من چنين بنده مطيع دارم، نقد جان خود را نثار حبيب من گردانيد، و او را از شرّ دشمنان رهانيد «1».
تبصره: شخص عاقل منصف با بصيرت اين واقعه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را تأمل نمايد، هر آينه دريابد كه اگر اين عمل حضرت را موازنه كنند با جميع اعمال صالحه امت، هر آينه راجح شود؛ زيرا موجب نجات حضرت پيغمبر و آن سبب رستگارى امت گرديد، و البته چنين كسى با اين قوت قلب و استوارى و همت و فداكارى نسبت به حضرت رسالت پناهى، اولى و احق باشد به خلافت و امامت بلافاصله بعد از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غير از اين، حق ناشناسى و بىانصافى خواهد بود عرفا و عقلا و شرعا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (207)
ترجمه
و برخى از مردم كسى است كه ميفروشد نفس خود را براى جستن رضاى خدا و خدا مهربان است به بندگان..
تفسير
فروختن نفس بذل نمودن آنست در طلب رضاى خداوند بسبب اطاعت اوامر الهى و امر بآن چنانچه عامه از اصحاب و تابعين و عياشى و جمعى از خاصه از
جلد 1 صفحه 262
ائمه اطهار نقل نمودهاند و آنكه نازل شده است در باره امير المؤمنين (ع) وقتى كه در بستر پيغمبر (ص) آرميد و آنحضرت بغار فرارا تشريف فرما شد و در مجمع از امير المؤمنين نقل نموده كه مراد خدا آنستكه مرد كشته شود در راه امر بمعروف و نهى از منكر فيض ره فرموده مراد امام آنستكه معنى عام است اگرچه مورد خاص باشد و در تفسير امام است كه آنها برگزيدگان اصحاب پيغمبر (ص) بودند كه اهل مكه آنانرا بعذابهاى گوناگون معذب مينمودند كه از دين خارجشان نمايند مانند بلال و صهيب و خباب و عمار بن ياسر و پدر و مادر او و اين قبيل بزرگان حقير عرض ميكنم اين معنى هم از عموم لفظ استفاده ميشود و با خصوصيت مورد كه مستفاد از اخبار عامه و خاصه بود منافات ندارد و در خبر است كه چون امير المؤمنين (ع) بر فراش پيغمبر (ص) آرميد جبرئيل بالاى سر آنحضرت و ميكائيل در پائين پاى ايستادند و جبرئيل عرض كرد به به اى على ابن أبي طالب كيست مانند تو با آنكه خداوند بوجود تو بر ملائكه مباهات ميفرمايد و شمه از بيان رحمت و رأفت الهى در تفسير بسمله ذكر شد و در اين مقام از تفسير امام نقل شده است كه آنانكه طالب رضاى خدا هستند خداوند آنها را بمنتهاى كمال آرزوشان ميرساند بلكه مافوق اميد و تصور آنها بايشان عطا مىفرمايد و آنانكه از ربقه اطاعت الهى خارج شدند مدارا ميفرمايد با آنها در دعوت بطاعت خود و قطع نمىكند از كسيكه توبه ميكند بعد از معصيت كرامت خود را و اين كمال رأفت و رحمت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
»
وَ مِنَ النّاسِ مَن يَشرِي نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالعِبادِ (207)
(و بعضي از مردم كسي است که جان خود را براي طلب خوشنودي خدا ميفروشد و خداوند نسبت ببندگان مهربان است) در غاية المرام بيست حديث که نه حديثش از طرق عامه و يازده حديثش از طرق خاصه است روايت ميكند که اينکه آيه در شأن امير المؤمنين عليه السّلام در ليلة المبيت يعني شبي که در جاي پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم خوابيد و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بمدينه هجرت فرمود، نازل شد و اينکه مطلب را عموم مفسرين عامه و خاصه در ذيل اينکه آيه ذكر نمودهاند.
وَ مِنَ النّاسِ من براي تبعيض است و طبق اخبار وارده در ذيل آيه مراد
جلد 2 - صفحه 387
از بعض مردم امير المؤمنين علي عليه السّلام است.
مَن يَشرِي نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ جان خود را براي طلب مرضات و خشنودي خدا فروخت و حاضر شد هر گونه اذيت و آزاري باو بشود و حتي كشته شود و پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم جان بسلامت ببرد و اينکه فداكاري را تنها براي خوشنودي خدا انجام داد.
وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالعِبادِ و خداوند نسبت ببندگان خود رءوف و مهربان است و در مقابل فداكاري آنان رحمت خود را شامل حالشان مينمايد و چنان که مكرر گفتهايم شأن نزول آيات با عموم آنها منافات ندارد و مقتضاي عموم آيه اينست که هر كس که در راه جهاد يا دفاع و يا موارد مشروع ديگر شهيد شود و يا در معرض شهادت واقع شود مشمول اينکه آيه خواهد بود.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 207
شأن نزول:
مفسر معروف اهل تسنن «ثعلبی» میگوید: هنگامی که پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله تصمیم گرفت مهاجرت کند، و مشرکان اطراف خانه او را برای حمله به او، محاصره کرده بودند دستور داد علی علیه السّلام در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی که مخصوص به خود پیغمبر بود روی خود بکشد.
در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانیتر قرار دادم کدامیک از شما حاضر
ج1، ص187
است ایثار به نفس کند؟ هیچ کدام حاضر نشدند به آنها وحی شد اکنون علی علیه السّلام در بستر پیغمبر خوابیده و آماده شده جان خویش را فدای او سازد به زمین بروید و حافظ و نگهبان او باشید هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی علیه السّلام نشسته بودند جبرئیل میگفت: «به به آفرین به تو ای علی خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات میکند»! در این هنگام آیه نازل گردید و به همین دلیل آن شب تاریخی به نام «لیلة المبیت» نامیده شده است.
تفسیر:
گر چه این آیه در مورد هجرت پیغمبر و فداکاری علی علیه السّلام نازل شده، ولی مفهوم و محتوای کلی و عمومی دارد. و در واقع نقطه مقابل چیزی است که در آیات قبل در مورد منافقان وارد شده بود، میفرماید: «از میان مردم کسانی هستند که جان خود را در برابر خشنودی خدا میفروشند، و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).
جمله (وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) ممکن است اشاره به این باشد که خداوند در عین این که بخشنده جان به انسان است همان را خریداری میکند و بالاترین بها را که همان خشنودی اوست به انسان میپردازد! قابل توجه این که فروشنده «انسان» و خریدار «خدا» و متاع «جان» و بهای معامله خشنودی ذات پاک اوست، در حالی که در موارد دیگر بهای این گونه معاملات را بهشت جاویدان و نجات از دوزخ ذکر کرده است.
به هر حال آیه فوق با توجه به شأن نزول یکی از بزرگترین فضائل علی علیه السّلام است که در اکثر منابع اسلامی ذکر شده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ صاحبان كشف الاسرار از عامه و روض الجنان از خاصه، بنا به نقل از ابن عباس و سدى چنين گويند: كه اين آيه در شأن امام على مرتضى عليهالسلام نازل گرديده، هنگامى كه به جاى پيامبر در بسترش خوابيد و نيز در تفسير اهل البيت همين شأن و نزول وارد گرديده است و نيز صاحب كشف الاسرار گويد: درباره صهيب بن سنان رومى نازل شده كه از جمله صحابه بود و چون در كودكى بدست روميان اسير شده بود. از اين جهت به صهيب رومى معروف گرديد و مورد علاقه پيامبر بود و عمر بن الخطاب وصيت كرده بود كه صهيب بعد از مرگ بر او نماز بگذارد و در راه هجرت بدست مشركين افتاد. تمام اموال او را گرفتند و او را مجبور كردند كه مرتد شود و از اسلام برگردد. صهيب گفت: من مرد پيرى هستم اگر با شما هم باشم به حال شما نفعى ندارم مرا واگذاريد و آنچه دارم از من بستانيد مشركين اموال او را گرفتند و صهيب از آن پس به مدينه مهاجرت نمود.
- ↑ شيخ بزرگوار نيز در امالى خود بعد از پنج واسطه از حكيم بن جبير او از امام زين العابدين عليهالسلام نقل نمايد كه اين آيه درباره امام على مرتضى علیهالسلام در موقعى كه به جاى پيامبر در بستر او خوابيد نازل گرديد و نيز در مجالس خود بعد از پنج واسطه از سالم بن ابىالجعد كه او سند حديث را به ابوذر ميرساند نقل نمايد كه عمر بن الخطاب براى تعيين خليفه بعد از خود دستور داده بود كه شش نفر: على و عثمان و طلحة و زبير و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابىوقاص در خانه اى داخل شوند و در خانه را بر خويش ببندند و در كار خلافت به شور پردازند و اگر پنج نفر در يك رأى متفق شدند و يك نفر مخالف بود او را بكشند و نيز اگر چهار نفر بر يك قول متفق گشتند و دو نفر مخالف شدند آن دو نفر را به قتل رسانند. وقتى كه همگى بر يك قول متفق شدند، على به آنان گفت: ميل دارم از من موضوعى را كه مطرح ميكنم بشنويد، اگر حق بود قبول نمائيد و اگر باطل بود رد كنيد، گفتند: بگو! على پس از ذكر حقايق فضائل خويش كه مورد قبول آنان واقع شده بود، فرمود: آيا در ميان شما كسى هست كه اين آيه درباره او نازل شده باشد؟ سپس آيه را تلاوت نمود. آنان گفتند: همه ما اعتراف داريم كه تو هنگامى كه به جاى پيامبر در بستر او خوابيدى آية و من النّاس براى تو نازل گرديد.
- ↑ ثعلبى از علماى عامه نيز موضوع نزول آيه را درباره امام مرتضى علیهالسلام از ابن عباس و سدى نقل نموده و نيز ابن عقبه در ملحمة و ابوالسعادات در فضائل العشرة و غزالى در اخبار طى رواياتى از ابواليقظان روايت كرده اند و طبرى و حرث بن ابىاسامة در مسند خود نقل نمايند كه درباره صهيب و ابوذر و جندب بن السكن نازل گرديده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 70.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.