آیه 17 سوره حشر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا ۚ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<16 آیه 17 سوره حشر 18>>
سوره : سوره حشر (59)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

پس عاقبت شیطان و آدمی که به امر او کافر شد این است که هر دو در آتش دوزخ مخلّدند و آن دوزخ کیفر ستمکاران عالم است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So the fate of both is that they will be in the Fire, to remain in it [forever]. Such is the requital of the wrongdoers.

معانی کلمات آیه

«عَاقِبَتُهُمَا»: خبر مقدم (کانَ) و جمله (أَنَّهُمَا خَالِدَیْنِ فِیهَا) محلاً مرفوع اسم کانَ است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «16»

(فريب اهل كتاب از منافقان،) مثل (اغفال) شيطان است آن‌گاه كه به انسان گفت: كافر شو، پس چون كفر ورزيد، گفت: من از تو تبرّى مى‌جويم، من از خداوندى كه پروردگار جهانيان است مى‌ترسم.

فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «17»

پس سرانجام آن دو، (شيطان و منافقان كافر) آن است كه آن دو جاودانه در آتشند و اين كيفر ستمگران است.

نکته ها

اين آيه در ادامه آيه قبل، منافقان را به شيطان تشبيه كرده است كه همواره به مردم وعده‌

جلد 9 - صفحه 557

مى‌دهد، ولى وعده‌هايش جز فريب نيست. چه بسيارند افراد و حكومت‌هاى شيطان صفت كه وعده‌هايى به وابستگان خود مى‌دهند، ولى روز خطر آنان را به حال خود رها مى‌كنند.

ابن عباس در ذيل اين آيات، اين ماجرا را نقل مى‌كند:

در بنى‌اسرائيل، عابدى بود به نام برصيصا كه سال‌ها عبادت مى‌كرد و مشهور شد و مردم بيماران خود را براى شفا و درمان نزد او مى‌آوردند. تا اين كه روزى زنى از اشراف را نزد او آوردند، شيطان او را وسوسه كرد و او به آن زن تجاوز كرد. سپس او را كشت و در بيابان دفن كرد. برادران زن فهميدند و مسئله شايع شد و عابد از موقعيّت خود سرنگون گشت. حاكم وقت او را احضار و او به گناه خود اقرار كرد و حكم صادر شد كه به دار آويخته شود. در اين هنگام شيطان نزد او مجسّم شد كه وسوسه من تو را به اين روز انداخت، اگر به من سجده كنى تو را آزاد مى‌سازم. عابد گفت: توان سجده ندارم، شيطان گفت: با اشاره ابرو به من سجده كن، او چنين كرد و به كلى دين خود را از دست داد و سرانجام نيز كشته شد. «1»

شيطان، هر كس را به گونه‌اى گمراه و از راه به دور مى‌كند:

عابد بنى‌اسرائيل از راه عبادتش به گناه گرفتار مى‌شود.

قارون به علم و مديريّتش مغرور مى‌شود. «عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «2»

بلعم‌باعورا با داشتن اسم اعظم به سراغ هوس‌هاى خود مى‌رود. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» «3»

سامرى به علم و هنر خود مغرور مى‌شود. «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا» «4»

يكى به مال و ثروتش مغرور مى‌شود. «فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ» «5»

ديگرى به فرزندان پسر. «وَ بَنِينَ شُهُوداً» «6»

ديگرى به حكومت. «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» «7»

و ديگرى به تجهيزات و برج و بارو. «جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ» «8»، «تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً» «9»

«1». تفاسير مجمع البيان، قرطبى و روح البيان.

«2». قصص، 78.

«3». اعراف، 175.

«4». طه، 96.

«5». توبه، 76.

«6». مدثر، 13.

«7». زخرف، 51.

«8». فجر، 9.

«9». شعراء، 149.

جلد 9 - صفحه 558

شباهت‌هاى منافقان با شيطان‌

1. هر دو دشمن انسان هستند: «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»* «1»، «هُمُ الْعَدُوُّ» «2»

2. هر دو مردم را به فحشا و منكر مى‌خوانند: «يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» «3»، «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ» «4»

3. از هر دو بايد دور شد: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»* «5»، «فَاحْذَرُوهُمْ» «6»

4. هر دو چند چهره و ظاهر فريبند: كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ ... قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ‌، «وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‌ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ» «7»

5. هر دو با شعار خيرخواهى، اغفال مى‌كنند: «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ» «8»، «قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» «9»

6. جايگاه هردو دوزخ است: «أَنَّهُما فِي النَّارِ» «10»، «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «11»

پیام ها

1- براى اثبات مطلب يا نفوذ بيشتر در مخاطب، مى‌توان از چند نمونه و تجربه استفاده كرد. كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ‌ ... كَمَثَلِ الشَّيْطانِ‌

2- وسوسه‌ها و تحريكات منافقان، نمونه‌اى از وسوسه‌هاى شيطان است. كَمَثَلِ الَّذِينَ‌ ... كَمَثَلِ الشَّيْطانِ‌

3- شيطان، فقط دعوت به انحراف مى‌كند، اين انسان است كه با اختيار خود، انحراف را مى‌پذيرد. اكْفُرْ ... فَلَمَّا كَفَرَ

«1». يس، 60.

«2». منافقون، 4.

«3». بقره، 268.

«4». توبه، 67.

«5». بقره، 208.

«6». منافقون، 4.

«7». بقره، 14.

«8». طه، 120.

«9». بقره، 11.

«10». حشر، 17.

«11». نساء، 145.

جلد 9 - صفحه 559

4- شيطان، رفيق نيمه راه است. «اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ»

5- كار انسان بى‌دين به جايى مى‌رسد كه شيطان هم از او برائت مى‌جويد. «إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ»

6- شيطان و منافقان، خوف از خدا را توجيهى براى خلف وعده و يارى نكردن خود قرار مى‌دهند. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ» سرانجام نفاق و كفر، آتش جاودان است‌

پانویس

منابع