آیه 17 سوره ابراهیم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ ۖ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ

مشاهده آیه در سوره


<<16 آیه 17 سوره ابراهیم 18>>
سوره : سوره ابراهیم (14)
جزء : 13
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

که آن آب پلید را جرعه جرعه می‌آشامد و هیچ گوارای او نشود، و از هر جانب مرگ به وی روی آور شود ولی نمیرد و فراروی او عذابی سخت خواهد بود.

آن را [به سختی و مشقت] جرعه جرعه می نوشد، [و به خواست خود حاضر به نوشیدن نیست، بلکه به زور و جبر در گلویش می ریزند،] و [او] نمی تواند آن را به [آسانی] فرو برد، و مرگ از هر طرف به او رو می کند، ولی مردنی نیست، و عذابی سخت و انبوه به دنبال اوست.

آن را جرعه جرعه مى‌نوشد و نمى‌تواند آن را فرو برد، و مرگ از هر جانبى به سويش مى‌آيد ولى نمى‌ميرد و عذابى سنگين به دنبال دارد.

جرعه‌جرعه آن را مى‌نوشد و هيچ گواراى او نيست و مرگ از هر سو بر او مى‌تازد اما نمى‌ميرد، كه عذابى سخت در انتظار اوست.

بزحمت جرعه جرعه آن را سرمی‌کشد؛ و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد؛ و مرگ از هرجا به سراغ او می‌آید؛ ولی با این همه نمی‌میرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدی است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

gulping it down, but hardly swallowing it: death will assail him from every side, but he will not die, and there is [yet] a harsh punishment ahead of him.

He will drink it little by little and will not be able to swallow it agreeably, and death will come to him from every quarter, but he shall not die; and there shall be vehement chastisement before him.

Which he sippeth but can hardly swallow, and death cometh unto him from every side while yet he cannot die, and before him is a harsh doom.

In gulps will he sip it, but never will he be near swallowing it down his throat: death will come to him from every quarter, yet will he not die: and in front of him will be a chastisement unrelenting.

معانی کلمات آیه

يتجرعه: جرع: فرو بردن آب. «جرع الماء: بلعه». تجرع: جرعه جرعه خوردن.

يسيغه: سوغ: فرو رفتن در حلق به آسانى. «ساغ الشراب فى الحلق: سهل انحداره». اساغه: فرو بردن در حلق به آسانى.‏ «وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ»‏: نزديك نيست آن را به آسانى فرو برد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ «17»

آن (آب چركين) را جرعه جرعه مى‌آشامد، در حالى كه فرو بردن آن هرگز گوارا نيست و مرگ از هر سو به سراغ او مى‌آيد، ولى او مردنى نيست وپس از آن، عذاب شديدى است.

جلد 4 - صفحه 401

نکته ها

در اين آيه، سيمايى از عذاب دوزخيان مطرح شده است:

الف: عذاب اهل دوزخ ذرّه ذرّه است تا شكنجه‌ى آنان بيشتر باشد.

ب: عذاب‌هاى گوناگون، دوزخيان را تا مرز مرگ پيش مى‌برند، ولى آنان نمى‌ميرند.

ج: عذاب‌ها، عقبه‌هاى سخت‌ترى دارد و رو به افزايش است.

قرآن در وصف عذاب قيامت، چندين تعبير دارد: «أَلِيمٌ»، «شَدِيدُ»، «غَلِيظٌ»، «عَظِيمٌ» كه همه اشاره به شدت و عظمت عذاب دارد.

«اساغه» به معناى آشاميدن آب است با ميل و رغبت. جمله‌ى‌ «لا يَكادُ يُسِيغُهُ» يعنى هرگز با ميل خود آن را نمى‌آشامد. «1»

رسول‌اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هركس شراب بنوشد، تا چهل روز نمازش قبول نمى‌شود و سزاوار است كه خداوند از آب بد بوى متعفّنِ دوزخ، به او بنوشاند. «2»

پیام ها

1- عذاب دوزخ تدريجى و دائمى است. «يَتَجَرَّعُهُ»

2- دوزخيان مرگ ندارند و عذاب دوزخ سبب مرگ نمى‌شود. «ما هُوَ بِمَيِّتٍ»

3- عذاب دوزخ رو به افزايش است. «وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ»


«1». تفسير تبيان.

«2». تفسير مجمع البيان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 402

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ «17»

يَتَجَرَّعُهُ‌: و به زحمت و مشقت تمام جرعه جرعه مى‌خورند آن را، وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ‌: و ممكن نيست به گلو فرو برد از غايت تلخى و گنديدگى، بلكه در گلو منقض شود و فرو شكند، و هميشه به آن عذاب گرفتار باشد.

تفسير رازى‌ «2» و مجمع‌ «3»: أبو أمامة از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت‌

«1» نهج البلاغه، خطبه 118.

«2» تفسير أبو الفتوح رازى، جلد 6، صفحه 121.

«3» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 308.

جلد 7 - صفحه 35

نموده كه: صديد شربتى باشد كه چون نزديك صورت برند، گوشت و پوست روى و سرش پخته شود، و چون باز خورد امعايش پاره پاره شده از زيرش بيرون آيد.

وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ‌: و بيايد بدو آلام و شدايد مرگ از هر جانبى از جوانب او، يعنى احاطه كرده باشد به همه اطراف او اسباب عذاب و شدايد عقاب، يا از هر موضعى از بدن او، يا از بيخ مويها و انگشتان او و شدايد مرگ او را فرا گيرد. وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ‌: و نباشد او مرده، يعنى مردنى كه بياسايد و از اين عذاب خلاص شود. در عين المعانى آورده كه روح او در حنجره مانده، نه بيرون آيد و نه به تن باز گردد تا زنده باشد. بلكه به حكم‌ (لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌)* «1» ميان مردگى و زندگى باشد. و نزد بعضى هر گاه بميرد باز او را زنده گرداند، لكن اصح آن است كه موت در قيامت نباشد. وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ: و از پس او است با وجود چنين محنتى عذابى سخت، يعنى بدتر و آن چنان باشد كه آنا فانا عذابش سخت‌تر از قبل آن بوده باشد.

عياشى‌ «2» از حضرت صادق از پدر بزرگوارش از جد بزرگوارش عليهم السّلام فرمود: اهل جهنم وقتى جوش بيايد زقوم و ضريع در شكم آنان مثل جوشيدن آب جوش شديد الحرارة، سؤال كنند آب را، پس بياورند ايشان را به آب غساق و صديد، از ناچارى جرعه جرعه نوشند، و ممكن نيست فرو برند آن را از شدت تلخى و گنديدگى، و بيايد آلام و شدايد مرگ به سبب احاطه عذاب به همه اطراف، و نباشد مرده تا خلاص شود، و از پس او عذابى است غليظ كه حميم باشد كه جوش خورده به آن جهنم از زمانى كه خلق شده مانند سرب گداخته بريان كند صورت‌ها را، بد شرابى است و بد تكيه‌گاهى است. نعوذ باللّه من عذاب جهنم.

«1» سوره طه آيه 74.

«2» عيّاشى، جلد 2، صفحه 223.

جلد 7 - صفحه 36


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ «13» وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14» وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «15» مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‌ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ «16» يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ «17»

مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‌ شَيْ‌ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «18»

ترجمه‌

و گفتند آنانكه كافر شدند به پيغمبرانشان هر آينه بيرون كنيم شما را از زمين خودمان مگر آنكه گرديد وارد در كيش ما پس وحى فرستاد بايشان پروردگارشان كه هر آينه هلاك ميكنيم البته ستمكاران را

و هر آينه سكونت ميدهيم شما را در آنزمين بعد از ايشان اين از براى كسى است كه بترسد از مقام من و بترسد از وعده عذاب من‌

و طلب فتح نمودند و بى‌بهره ماند هر گردن كش حقّ ناپذيرى‌

از پس او دوزخ است و آشا مانده ميشود از آبى چرك و خون‌

جرعه جرعه مى‌آشامد آنرا و نزديك نباشد كه بآسانى فرو برد آنرا و مى‌آيد او را مرگ از همه جا و نيست او مرده و از پس آن عذابى است دشوار

مثل آنانكه كافر شدند بپروردگارشان اين است، كارهاشان مانند خاكسترى است كه سخت بوزد بر آن باد در روز كه باد سخت ميآيد توانا نباشند از آنچه كسب نمودند بر چيزى اين است آن گمراهى دور از حقّ..

تفسير

كفّار از اقوام انبياء عظام در جواب ايشان گفتند و قسم ياد نمودند كه يكى از دو امر واقع خواهد شد يا ما شما را از ديار خودمان بيرون ميكنيم يا شما وارد ميگرديد در دين ما و باين لحاظ گفته‌اند عود بمعناى صيرورت است چون مقام انبياء عظام مبرّى است از آنكه قبلا متديّن بدين آنها بوده باشند تا عود بمعناى برگشت صادق باشد و محتمل است اينكلام را آنها بر حسب گمان خودشان گفته باشند يا مخاطب انبياء و اهل ايمان بايشان باشند و نسبت عود بايشان از باب تغليب باشد در هر حال خداوند براى تسليت خاطر انبياء وعده فرمود كه دشمنان ايشانرا كه ستمكاران بخويش و خلق بودند هلاك فرمايد و ايشان و دوستانشان را در منازل و مساكن آنها جاى گزين و مستقر كند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه كسيكه اذيّت كند همسايه خود را براى طمع در مسكن او خداوند خانه او را نصيب آن همسايه‌اش فرمايد بمفاد اين آيه شريفه و اين هلاك دشمنان و جاى دادن دوستان از اهل ايمان را در منازل آنها براى كسانى است كه بترسند از موقفى كه خداوند براى حساب آنها معين فرموده است در قيامت و نيز بترسند از وعده‌ئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان و آنها بعدل چون فتاحة بمعناى حكومة آمده است و خداوند اجابت فرمود و دشمنان سركش و متكبّر و معاند ايشان كه از قبول‌

جلد 3 صفحه 225

حقّ استنكاف و استكبار داشتند خائب و خاسر و بى‌بهره و نصيب از دنيا و آخرت شدند و در توحيد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مراد كسانى هستند كه ابا نمودند از گفتن لا اله الا اللّه و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده عنيد كسى است كه اعراض از حقّ نمايد و در كنار آن جبّار عنيد آتش جهنّم است كه او مشرف است بآن و واقع ميشود در آن پس از مرگ و چون تشنه شود باو مى‌آشامانند از چرك و خونى كه جارى ميشود از فروج زنان زناكار در آتش چنانچه از امام صادق عليه السّلام در مجمع روايت نموده است و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون آن آب را نزد او آورند و اظهار تنفّر كند و نزديك بروى او شود گوشت صورتش كباب گردد و پوست سرش بيفتد و چون بياشامد، آنچه در اندرون او است پاره پاره شود و از دبرش بيرون آيد چنانچه در كتاب خدا بيان شده است و بزحمت آنرا جرعه جرعه بياشامد و ممكن نباشد كه بتواند آنرا بسهولت تناول كند و موجبات مرگ از هر جهت بر او احاطه نمايد و با اين وصف نميرد و راحت نشود و باز در پى عذاب شديدترى دارد تا برسد بعذابيكه در شدّت و مدّت و عدّت نهايت نداشته باشد. حال كسانيكه منكر خدا و پيغمبر او شدند كه بايد ضرب المثل باشد در دورى از حقّ و حقيقت آنستكه اعمال خيريّه آنها مانند صله رحم و انفاق بفقراء و دستگيرى از ضعفاء و غيرها در بى‌ثمرى براى آنها بسبب كفر و فقد شرط قبول اين اعمال كه ايمان بخدا و پيغمبر و امام است مانند خاكسترى است كه بشدّت بوزد بر آن باد در روز كه بواسطه شدّت باد در آنروز از باب مبالغه اطلاق باد شديد بر آن شده و پراكنده كند آن خاكستر را بطوريكه نتوان چيزى از آن جمع آورى نمود چون آنها هم از اعمال خيريّه خود در قيامت نميتوانند هيچ استفاده نمايند و ابدا بحال آنها فائده ندارد اين كفر كه اين اثر را دارد آن گمراهى دور از حقّ و خطاء دور از صواب است و خسارتى است كه فوق آن تصوّر نشود و جاى هيچ شكّ و ترديد نيست ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مِن‌ وَرائِه‌ِ جَهَنَّم‌ُ وَ يُسقي‌ مِن‌ ماءٍ صَدِيدٍ «16» يَتَجَرَّعُه‌ُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُه‌ُ وَ يَأتِيه‌ِ المَوت‌ُ مِن‌ كُل‌ِّ مَكان‌ٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّت‌ٍ وَ مِن‌ وَرائِه‌ِ عَذاب‌ٌ غَلِيظٌ «17»

‌از‌ پيشآمد ‌آن‌ جبار عنيد جهنم‌ ‌است‌ و آب‌ داده‌ ميشود ‌از‌ آب‌ چرك‌ و خون‌ ‌که‌ ‌از‌ زخم‌ و جراحت‌ و دمل‌ بيرون‌ ميآيد جرعه‌ جرعه‌ ‌در‌ دهانش‌ ميريزند و نميتواند فرو دهد و ‌از‌ ‌هر‌ مكاني‌ مرگ‌ ‌براي‌ ‌او‌ ميآيد و نميميرد و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ عذاب‌ غليظي‌ باو متوجه‌ ميشود.

مِن‌ وَرائِه‌ِ جَهَنَّم‌ُ اوصاف‌ جهنم‌ و آيات‌ وارده‌ و اخبار مرويه‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ مقصد چهارم‌ ‌از‌ صفحه‌ 160 ‌الي‌ 178 ‌در‌ شانزده‌ صفحه‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ فرمائيد و ‌در‌ اينجا اكتفاء ميكنيم‌ بيك‌ جمله‌ دعاء كميل‌

(فكيف‌ احتمالي‌ لبلاء الاخرة و جليل‌ وقوع‌ المكاره‌ ‌فيها‌ و ‌هو‌ بلاء تطول‌ مدته‌ و يدوم‌ مقامه‌ و ‌لا‌ يخفف‌ ‌عن‌ اهله‌ لانه‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ الّا ‌عن‌ غضبك‌ و انتقامك‌ و سخطك‌ و ‌هذا‌ ‌ما ‌لا‌ تقوم‌ ‌له‌ السموات‌ و الارض‌ فكيف‌ بي‌ و انا عبدك‌ الضعيف‌ الذليل‌ الحقير المسكين‌ المستكين‌ الدعاء)

وَ يُسقي‌ مِن‌ ماءٍ صَدِيدٍ مشروبات‌ جهنم‌ چند قسم‌ ‌است‌ يكي‌ صديد ‌که‌ چرك‌ و خون‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ زخم‌ و جراحت‌ و سوزه‌ و عقده‌ بيرون‌ ميآيد، يكي‌ حميم‌

جلد 11 - صفحه 374

‌است‌ ‌که‌ مثل‌ مس‌ّ آب‌ ‌شده‌. يكي‌ غساق‌ ‌است‌ يَتَجَرَّعُه‌ُ تجرع‌ ‌از‌ باب‌ تفعل‌ ‌است‌ و گفتند فرق‌ باب‌ افعال‌ و تفعيل‌ و تفعل‌ اينست‌ ‌که‌ افعال‌ دفعي‌ ‌است‌ و تفعيل‌ تدريجي‌ ‌يعني‌ جرعه‌ جرعه‌ دائما ‌در‌ حلقش‌ ريخته‌ ميشود.

وَ لا يَكادُ يُسِيغُه‌ُ نميتواند فرو دهد گلوگيرش‌ ميشود و بزحمت‌ فرو ميدهد وَ يَأتِيه‌ِ المَوت‌ُ ‌هر‌ يك‌ نوع‌ ‌از‌ عذاب‌ جهنم‌ ‌اگر‌ ‌در‌ دنيا بيايد تمام‌ اهل‌ دنيا ‌را‌ هلاك‌ ميكند ولي‌ چون‌ ‌در‌ آخرت‌ مرگ‌ نيست‌ و خلود ‌است‌ نميميرند مِن‌ كُل‌ِّ مَكان‌ٍ ‌يعني‌ ‌از‌ جميع‌ اطراف‌ باو متوجه‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ آرزوي‌ مرگ‌ ميكنند وَ ما هُوَ بِمَيِّت‌ٍ نميميرند ‌حتي‌ ميفرمايد وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَهُم‌ نارُ جَهَنَّم‌َ لا يُقضي‌ عَلَيهِم‌ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّف‌ُ عَنهُم‌ مِن‌ عَذابِها كَذلِك‌َ نَجزِي‌ كُل‌َّ كَفُورٍ فاطر ‌آيه‌ 35 ‌حتي‌ ‌از‌ مالك‌ تقاضاي‌ مرگ‌ ميكنند وَ نادَوا يا مالِك‌ُ لِيَقض‌ِ عَلَينا رَبُّك‌َ قال‌َ إِنَّكُم‌ ماكِثُون‌َ زخرف‌ ‌آيه‌ 76.

وَ مِن‌ وَرائِه‌ِ عَذاب‌ٌ غَلِيظٌ گاهي‌ بشدت‌ تعبير ميشود عذاب‌ شديد گاهي‌ بعظمت‌ عذاب‌ عظيم‌ گاهي‌ بالم‌ عذاب‌ اليم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- سوم: این مجرم گناهکار و جبار عنید، هنگامی که خود را در برابر چنین نوشابه‌ای می‌بیند «به زحمت جرعه جرعه آن را سر می‌کشد، و هرگز مایل نیست آن را بیاشامد» بلکه به اجبار در حلق او می‌ریزند (یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ).

4- آنقدر وسائل عذاب و شکنجه و ناراحتی برای او فراهم می‌گردد که «از هر سو مرگ به سوی او می‌آید ولی با این همه هرگز نمی‌میرد» تا مجازات زشتیهای اعمال خود را ببیند (وَ یَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ).

5- و با این که تصور می‌شود مجازاتی برتر از اینها که گفته شد نیست، باز اضافه می‌کند: «و به دنبال آن عذاب شدیدی است» (وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ).

و به این ترتیب آنچه از شدت مجازات و کیفر در فکر آدمی بگنجد و حتی آنچه نمی‌گنجد در انتظار این ستمگران خودخواه و جباران بی‌ایمان و گنهکار است، و اینها نتیجه و اثر طبیعی اعمال خود انسانهاست، بلکه تجسمی است از کارهای آنان در سرای دیگر که هر عملی به صورت مناسب خود مجسم می‌شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع