آیه 171 سوره اعراف
<<170 | آیه 171 سوره اعراف | 172>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنگاه که کوه طور را از جای برکندیم و مانند قطعه ابری بر فراز سر آنها برآوردیم که پنداشتند بر آنها فرو خواهد افتاد (و امر کردیم) دستور توراتی که به شما آمد با قوت (ایمان و عقیده محکم) اخذ کنید و آنچه در آن مذکور است متذکر شوید، باشد که پرهیزکار شوید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نتقنا: نتق: كندن چيزى از ريشهاش . نَتَقْنَا الْجَبَلَ : كوه را از ريشه كنديم. ظلة: ظل: سايه. ظله (به ضم اول): سايبان.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «171»
و (به ياد آور) زمانى كه كوه (طور) را از جاى كنده، همچون سايبانى بالاى سرشان قرار داديم و گمان كردند كه آن بر سرشان خواهد افتاد، (در آن حال، به آنان گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داديم، قدرتمندانه و جدّى بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آوريد (و عمل كنيد) باشد كه اهل تقوا شويد.
نکته ها
اين آيه، مشابه آيهى 63 سوره بقره وآخرين آيه در اين سوره است كه دربارهى بنىاسرائيل سخن مىگويد. از آيهى 103 تا اينجا، پياپى مسائلى را در مورد آنان مطرح كرده است.
«نَتق»، به معناى كندن و پرتاب كردن و «ظُلَّةٌ»، به معناى پارهى ابر، سقف و سايبان است.
موسى عليه السلام كه براى ميقات الهى به كوه طور رفته بود، در بازگشت براى هدايت بنىاسرائيل تورات را همراه خود آورد، امّا آنان به مخالفت پرداختند، خداوند كوه را از جا كند وبالاى سرشان قرار داد، آنان وحشت كردند و به سجده افتادند و قول اطاعت دادند، ولى طولى نكشيد كه دوباره از دين برگشتند.
سؤال: آيا پيمان گرفتن و اطاعت در حال اجبار ارزشى دارد؟
پاسخ: اوّلًا هر اجبارى بد نيست، گاهى معتاد را مجبور به ترك اعتياد مىكنند كه خود يك ارزش است. البتّه عقيدهى قلبى را نمىتوان با اجبار تحميل كرد، امّا عمل صحيح را مىتوان به اجبار در جامعه ترويج داد. ثانياً گاهى كارى در آغاز به اجبار القا مىشود، ولى به تدريج از روى آگاهى و اختيار انجام مىگيرد.
جلد 3 - صفحه 215
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: «مراد از قوّت در اين آيه قوّت بدنى است يا قلبى؟ حضرت فرمودند: هر دو». «1»
پیام ها
1- قرار گرفتن كوه، بالاى سر بنىاسرائيل و تهديد آنان، حادثهاى است كه نبايد فراموش شود. وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ ...
2- ياد گرفتن كافى نيست، بلكه بايد يادآورى شود. خُذُوا ... اذْكُرُوا
3- براى تربيت عمومى جامعه و براى جلوگيرى از انحراف، گاهى بايد از اهرم فشار استفاده كرد. إِذْ نَتَقْنَا ... خُذُوا ما آتَيْناكُمْ ...
4- احكام الهى را بايد با جدّيت و قدرت عمل كرد. «بِقُوَّةٍ»
5- براى رسيدن به كمال تقوا، قاطعيّت در دين و تصميم جدّى لازم است.
خُذُوا ... بِقُوَّةٍ ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
6- هدف كتب آسمانى و دستورهاى دين، خداترسى و پيدايش تقوا در مردم است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
7- با بيان فلسفه و آثار قوانين، دستورات واحكام، ديگران را براى توجّه و عمل به آن تشويق نماييم. خُذُوا ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم