آیه 15 سوره یوسف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<14 آیه 15 سوره یوسف 16>>
سوره : سوره یوسف (12)
جزء : 12
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

چون او را به صحرا بردند و بر این عزم متّفق شدند که او را به قعر چاه درافکنند (چنین کردند) و ما به او وحی نمودیم که البته تو روزی برادران را به کار بدشان آگاه می‌سازی و آنها تو را نشناخته و درک مقام تو نمی‌کنند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So when they took him away and conspired to put him into the recess of a well, We revealed to him, ‘[A day will come when] you will surely inform them about this affair of theirs while they are not aware [of your identity].’

معانی کلمات آیه

«لَمَّا»: جواب (لَمّا) محذوف است و تقدیر چنین است: فَلَمّا ذَهَبُوا بِهِ، نَفَذُوهُ فَحَفِظْنَاهُ. «أَوْحَیْنَا»: وحی کردیم. مراد الهام قلبی است. «وَ أَوْحَیْنا»: حرف واو زائد است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «15»

پس چون او را با خود بردند وهمگى تصميم گرفتند كه او را در مخفى‌گاه چاه قرار دهند، (تصميم خود را عملى كردند) وما به او وحى كرديم كه در آينده آنها را از اين كارشان خبر خواهى داد، در حالى كه آنها (تو را) نشناسند.

نکته ها

از آنجا كه خداوند اراده كرده يوسف را حاكم كند، بايد دوره‌هايى را ببيند؛ برده شود تا به بردگان رحم كند. به چاه و زندان افتد تا به زندانيان رحم كند.

همان گونه كه خداوند به پيامبرش مى‌فرمايد: تو فقير و يتيم بودى تا فقير و يتيم را از خود نرانى. أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً ... فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ ... «1»

پیام ها

1- اتّفاق نظر و اجماع گروهى از انسان‌ها، نشانه‌ى حقانيّت نيست. «أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ»

2- گاهى ميان طرح و نقشه تا عمل، فاصله است. (طرح برادران، پرتاب يوسف در چاه بود، «أَلْقُوهُ» ولى در عمل، يوسف را در چاه قرار دادند. «يَجْعَلُوهُ»)


«1». ضحى، 6 تا 11.

جلد 4 - صفحه 171

3- زمانى وحى به يوسف عليه السلام آغاز شد كه وى از خانواده دور شد و مورد بى مهرى برادران قرار گرفت. فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ‌ ... أَوْحَيْنا إِلَيْهِ*

4- امداد الهى، در لحظه‌هاى حساس به سراغ اولياى خدا مى‌آيد. «فِي غَيابَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِ»

5- بهترين وسيله‌ى آرامش يوسف در دل چاه، الهام خدا نسبت به آينده روشن است. «أَوْحَيْنا إِلَيْهِ»

6- يوسف در نوجوانى، شايستگى دريافت وحى الهى را دارا بود. «أَوْحَيْنا إِلَيْهِ»

7- خداوند اولياى خود را با سختى‌ها آزمايش و آنان را هدايت مى‌كند. «أَوْحَيْنا إِلَيْهِ»*

8- آگاهى موجب آرامش است. (آنچه سبب آرامش يوسف در چاه شد، وحى الهى بود) «أَوْحَيْنا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا»*

9- اميد، بهترين سرمايه براى ادامه زندگى است. ما به يوسف وحى كرديم كه در آينده از چاه نجات پيدا مى‌كنى و برادران را از كارشان شرمنده خواهى كرد) «أَوْحَيْنا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا»*

10- وقتى پايان رذايل رسوايى است، انسان عاقل بايستى نفس خود را مهار كند. لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ‌ ...

11- از كارهاى زشت با اشاره و كنايه ياد كنيد. «بِأَمْرِهِمْ»*

پانویس

منابع