آیه 150 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ ۖ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<149 آیه 150 سوره اعراف 151>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چون موسی به حال خشم و تأسف به سوی قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسیار بد حفظ الغیب من کردید! آیا در امر خدای خود عجله کردید! و الواح را به زمین انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوی خود می‌کشید، هارون گفت: ای فرزند مادرم، این قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا که نزدیک بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمکار مشمار.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When Moses returned to his people, angry and indignant, he said, ‘Evil has been your conduct in my absence! Would you hasten on the edict of your Lord?’ He threw down the tablets and seized his brother by the head, pulling him towards himself. He said, ‘Son of my mother, indeed this people thought me to be weak, and they were about to kill me. So do not let the enemies gloat over me, and do not take me with the wrongdoing lot.’

معانی کلمات آیه

اسفا: اسف (به فتح اول و كسر دوم): غمگين. به قول بعضى شديد الغضب.

اسف (بر وزن شرف) ، اندوه يا شدت غضب. «غضبان»: خشمگين.

تشمت: شمات و شماتت: شاد شدن به گرفتارى دشمن.

فلا تشمت بى الاعداء : دشمنان را به شماتت من وامدار.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‌ إِلى‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «150»

و همين كه موسى (از كوه طور) به سوى قوم خود برگشت (و گوساله‌پرستى آنان را ديد)، به حال خشم و تأسّف گفت: پس از من بد جانشينانى برايم بوديد، آيا بر فرمان پروردگارتان (كه ده شب ماندن مرا تمديد كرد)، پيشى گرفتيد؟ (و صبر نكرديد تا از كوه طور برگردم.) آنگاه الواح (تورات) را (به كنارى) افكند و (از شدّت غضب، موى) سر برادرش را

«1». تفسير راهنما.

«2». طه، 97.

جلد 3 - صفحه 178

گرفت و به سوى خود كشيد. (هارون) گفت: اى فرزند مادرم! حقيقت اين است كه اين گروه مرا در ضعف قرار داده (به حرفم گوش ندادند) ونزديك بود مرا بكشند. پس (من بى‌گناهم و) كارى نكن كه دشمنان را به شماتتم برخيزانى (و شاد شوند) و مرا با ستمگران قرار مده!

نکته ها

پس از مخالفت‌هايى كه با حضرت على عليه السلام صورت گرفت، روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سيره و الگوى من انبيا هستند ... امّا الگوى من از برادرم هارون اين است كه هارون به برادرش فرمود: «ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»، حال اگر بگوييد او را به استضعاف نكشيدند و خوار نكردند و براى قتل او هيچ اقدامى نكردند، منكر قرآن شده‌ايد و اگر همان باشد و شما آن را پذيرفتيد، پس هارون معذور بوده و سكوتش لازم بوده است. «1»

چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز به آن حضرت فرمودند: يا علىّ ... فانّك منّى بمنزلة هارون من موسى و لك بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و كادوا يقتلونه‌ پس تو نيز در برابر دشمنى قريش صبر پيشه كن. «2»

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: حضرت موسى براى نشان دادن نهايت ناراحتى خود، هنگامى كه به ميان مردم رسيد، آن رفتار توبيخ آميز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسى در كوه طور گوساله‌پرستى قومش را خبر داده بود. «3»

امام صادق عليه السلام فرمود: هارون با آن همه اذيّت و آزارى كه از قومش ديد، باز در ميان آنان ماند، زيرا اگر آنان را ترك مى‌كرد و به سوى موسى مى‌رفت، قطعاً عذاب الهى بر آنان نازل مى‌شد. «اذا فارقهم ينزّل بهم العذاب». «4»

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير فرقان.

«3». تفسير فرقان.

«4». تفاسير نورالثقلين، فرقان و اثنى‌عشرى.

جلد 3 - صفحه 179

پیام ها

1- در برابر انحراف‌هاى فكرى، بايد غيرت دينى نشان داد. «غَضْبانَ أَسِفاً» (مانند برخورد امام خمينى قدس سره با توطئه‌ى آيات شيطانى سلمان رشدى مرتد)

2- حتّى غضب اولياى خدا، از روى تأسّف بر حال مردم است. «غَضْبانَ أَسِفاً»

3- از آفات هر انقلاب و حركت اصلاحى، ارتداد و ارتجاع مى‌باشد. «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي» (پس رهبر بايد آن را پيش‌بينى كرده و پيشگيرى كند.)

4- در جامعه‌ى‌فاسد و منحرف، گاهى تلاش انبيا هم بى‌نتيجه مى‌ماند. «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي»

5- نبايد بر امر و فرمان الهى پيشى گرفت. «أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ»

6- تأخير موسى و تمديد مدّت حضور در كوه طور، فرمان الهى بود، نه خواستِ موسى و البتّه جنبه‌ى تربيتى داشت. «أَمْرَ رَبِّكُمْ»

7- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را بايد رها كرد. «أَلْقَى الْأَلْواحَ» هنگامى كه موسى ديد مردم مشرك شده ودست از اصل خداپرستى برداشته‌اند، الواح تورات را كه يك سرى دستورات و قوانين الهى بود، به كنارى گذارد و پيگير اصل مهم‌تر شد.

8- براى ايجاد شوك در جامعه منحرف، بايد حركت توبيخى چشمگير و به ياد ماندنى كرد. «أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ» چنانكه در نهج‌البلاغه مى‌خوانيم: حضرت على عليه السلام براى ايجاد تحرّك در شنوندگان بى‌تفاوت، گاهى سيلى به صورت مبارك خود مى‌زد. «ثمّ ضرب على لحيته الكريمة» «1»

9- به خاطر مقام و موقعيّت و خويشاوندى، از لغزش ديگران چشم‌پوشى نكنيم.

«أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ» گاهى توبيخ به موقع نزديكان و در ميان جمع، براى نشان دادن اهميّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بيگانگان است. «أَخَذَ

«1». نهج‌البلاغه، خطبه 182.

جلد 3 - صفحه 180

بِرَأْسِ أَخِيهِ» چنانكه خداوند پيامبرش را چنين مورد خطاب قرار داده است.

«لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» «1» در حالى كه هدف، هشدار به ديگران است.

10- در برابر فرد عصبانى بايد برخوردى عاطفى داشت. «ابْنَ أُمَّ» (با اين كه موسى و هارون عليهما السلام از يك پدر ومادر بودند، امّا هارون، موسى را فرزند مادر خطاب كرد.)

11- مستضعفان ديروز كه به دست موسى از فرعون نجات يافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شده‌اند. «اسْتَضْعَفُونِي»

12- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولى‌نعمت خود را تهديد به قتل مى‌كند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»

13- همه‌ى اصحاب انبيا عادل نبوده‌اند، بعضى از آنها مرتد هم شده‌اند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» چنانكه بعضى گوساله‌پرست شدند.

14- هنگام توبيخ دوستان، بايد مواظب بود كه دشمن از آن سوء استفاده نكند.

«فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ»

15- سكوت و بى‌تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‌سنگ ظالم قرارمى‌دهد. «لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» هارون سكوت را ظلم مى‌دانست، لذا فرمود: من سكوت نكردم، بلكه مرا مجبور به سكوت و تهديد به قتل كردند.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع