آیه 14 سوره سبأ

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ ۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ

مشاهده آیه در سوره


<<13 آیه 14 سوره سبأ 15>>
سوره : سوره سبأ (34)
جزء : 22
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چون ما بر سلیمان مرگ را مأمور ساختیم (دیوان را) بر مرگ او به جز حیوان زمین (موریانه) که عصای او را می‌خورد (و جسد سلیمان که تا یک سال بر آن عصا تکیه داشت بر روی زمین افتاد) کسی دیگر به مرگ او رهبر نگشت. پس چون جسد سلیمان به زمین افتاد دیوان که از مرگ سلیمان آگاه شدند اگر از اسرار غیب آگاه بودند تا دیر زمانی در عذاب و ذلّت و خواری باقی نمی‌ماندند (و از اعمال شاقّه‌ای که به اجبار انجام می‌دادند همان دم که سلیمان مرد دست می‌کشیدند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When We decreed death for him, nothing apprised them of his death except a worm which gnawed away at his staff. And when he fell down, [the humans] realized that had the jinn known the Unseen, they would not have remained in a humiliating torment.

معانی کلمات آیه

  • منسأة: عصا. آن از نسأ به معنى تأخير انداختن است، علّت اين تسميه آنست كه با عصا، چيزى را به كنار مى‌‏اندازند كه نوعى تأخير است، طبرسى فرموده: «العصا الكبيرة ...» خر: خرّ (بر وزن عقل) و خرور (بر وزن عقول) به معنى افتادن و سقوط توأم با صداست.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى‌ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ «14»

پس چون مرگ را بر سليمان مقّرر داشتيم، كسى جنّيان را از مرگ او آگاه نساخت مگر جنبنده‌ى زمين (/ موريانه) كه عصايش را (به تدريج) مى‌خورد، پس چون سليمان به زمين افتاد جنّيان دريافتند كه اگر غيب مى‌دانستند، در آن عذاب خوار كننده (كارهاى سخت) نمى‌ماندند.

نکته ها

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «فلو ان احدا يجد الى البقاء سلما او الى دفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان ابن داود الذى سخر له ملك الجن و الانس مع النبوة و عظيم الزلفة» «1»

اگر كسى براى ماندن و بقا راهى داشت و مى‌توانست از مرگ در امان بماند، همانا سليمان بود كه جن و انس در تسخير او بودند و مقام نبوت را دارا بود و قرب و منزلتى بزرگ داشت.

«منسأة» به معناى عصا و به گفته روايات مراد از «الْعَذابِ الْمُهِينِ» كارهاى سختى بود كه جنّيان انجام مى‌دادند. «2»

پیام ها

1- زمان مرگ، به دست خداست. «قَضَيْنا»

2- مرگ، حتّى به سراغ كسانى كه نبوت و سلطنت را يكجا دارند مى‌رود. «قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ»

3- حيوانات، مأموران خدا هستند. دَلَّهُمْ‌ ... دَابَّةُ الْأَرْضِ‌

4- جنّ، غيب نمى‌داند. (با افتادن سليمان به زمين، هم خود جنّ فهميد كه غيب نمى‌داند و هم مردم فهميدند كه ادّعاى جنّ مبنى بر آگاهى از غيب بيهوده‌

«1». نهج البلاغه، خطبه 182.

«2». تفسير مجمع‌البيان.

جلد 7 - صفحه 431

است.) تَبَيَّنَتِ‌ ... لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ‌ ...

5- جنيان داراى احساس عزّت و ذلّت و گريز از كار سخت هستند. «ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ»

حيوانات مأمور خدا هستند

1. تكّه‌اى از بدن گاو، مقتول را زنده مى‌كند و او قاتل خود را معرّفى مى‌كند. (در ماجراى گاو بنى‌اسرائيل) «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» «1»

2. عنكبوت، پيامبر را در غار حفظ مى‌كند. «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ» «2»

3. كلاغ، معلّم بشر مى‌شود. «فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً» «3»

4. هدهد، مأمور رساندن نامه سليمان به بلقيس مى‌شود. «اذْهَبْ بِكِتابِي هذا» «4»

5. ابابيل، مأمور سركوبى فيل سواران مى‌شود. «وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ» «5»

6. اژدها، وسيله‌ى حقّانيّت موسى مى‌شود. «هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ» «6»*

7. نهنگ، مأمور تنبيه يونس مى‌شود. «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ» «7»

8. موريانه وسيله‌ى كشف مرگ سليمان مى‌شود. «تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ» «8»

9. سگ اصحاب كهف مأمور نگهبانى مى‌شود. «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ» «9»

10. چهار پرنده سبب اطمينان ابراهيم مى‌شود. «فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ» «10»

11. الاغ، سبب يقين عُزير به معاد مى‌شود. «وَ انْظُرْ إِلى‌ حِمارِكَ» «11»

12. شتر، گاو و گوسفند در حج، شعائر الهى مى‌شوند. «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ» «12»

13. حيوان، وسيله‌ى خداشناسى مى‌شود. «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» «13»

«1». بقره، 63- 73.

«2». توبه، 40.

«3». مائده، 31.

«4». نمل، 28.

«5». فيل، 3.

«6». اعراف، 107.

«7». صافات، 142.

«8». سبأ، 14.

«9». كهف، 18.

«10». بقره، 260.

«11». بقره، 259.

«12». حج، 36.

«13». غاشيه، 17.

جلد 7 - صفحه 432

14. حيوان، وسيله‌ى آزمايش انسان مى‌شود. «تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ» «1»

15. حيوان، معجزه الهى مى‌شود. «هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ» «2»*

16. حيوان، وسيله‌ى قهر الهى مى‌شود. «الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ» «3»

در قرآن چندين سوره به نام حيوانات است: بقره، انعام، نحل، نمل، عنكبوت و فيل.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 416

منابع