آیه 14 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<13 آیه 14 سوره زخرف 15>>
سوره : سوره زخرف (43)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و بازگشت ما البته به سوی خدای ما خواهد بود.

و یقیناً ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم؛

«و به راستى كه ما به سوى پروردگارمان بازخواهيم گشت.»

و ما به سوى پروردگارمان باز مى‌گرديم.

و ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed we shall return to our Lord.’

And surely to our Lord we must return.

And lo! unto our Lord we surely are returning.

"And to our Lord, surely, must we turn back!"

معانی کلمات آیه

«مُنقَلِبُونَ»: برگردندگان. «وَ إِنَّآ إِلَی رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ»: این آیه اشاره دارد به این که: بعد از این جهان معاد و محاسبه در میان است و نباید هنگام سوار شدن بر مرکبهای راهوار و داشتن زرق و برق دنیا مغرور شد و بر دیگران تکبّر نمود، بلکه باید به هنگام بهره‌گیری و بهره‌مندی از نعمتها یاد خدا کرد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لِتَسْتَوُوا عَلى‌ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13»

تا بر پشت آنها قرار گيريد و آنگاه كه بر آن استقرار يافتيد نعمت پروردگارتان را ياد كنيد و بگوييد منزّه است آن كه اين مركب را براى ما رام كرد و ما بر آن توانا نبوديم.

وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14»

و همانا ما به سوى پروردگارمان باز خواهيم گشت.

پیام ها

1- بهره‌گيرى از نعمت‌ها بايد همراه ياد خدا و تشكّر از او باشد (نه سبب غرور و غفلت). لِتَسْتَوُوا ... ثُمَّ تَذْكُرُوا

2- نعمت‌ها و تناسب آنها با نيازها، جلوه‌اى از ربوبيّت الهى است. «نِعْمَةَ رَبِّكُمْ»

3- راه شكر را از خدا بياموزيم. تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ‌ ... وَ تَقُولُوا ...

4- تسبيح الهى نمونه حمد و ذكر الهى است. تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ‌ ... سُبْحانَ الَّذِي‌

5- رام بودن زمين و مركب حيوانى براى انسان، از نعمت‌هاى بزرگ الهى است. «سَخَّرَ لَنا هذا»

6- اگر خداوند حيوانات را رام نمى‌ساخت، انسان ز بهره‌گيرى آن عاجز بود. «ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ»

7- اعتراف به عجز، خود نمونه‌اى از شكر است. «وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ»

8- به هنگام سوار شدن بر مركب براى سفر، خدا را سپاس گوييم و به ياد سفر نهايى باشيم. تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا ... إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ‌

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 441

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14»

وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا: و بدرستى كه ما در عاقبت كار بسوى پروردگار خود، لَمُنْقَلِبُونَ‌: هر آينه باز گردندگانيم به مركب جنازه كه آخرين مراكب دنياست.

عياشى از حضرت صادق عليه السلام فرمود: ذكر نعمت اينست كه بگوئى «الحمد للّه الّذى هدانا للاسلام و علمنا القران و من علينا بمحمد صلّى اللّه عليه و اله» و بعد از آن بگوئى «سبحان الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين». «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11» وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ «12» لِتَسْتَوُوا عَلى‌ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13» وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14» وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ «15»

ترجمه‌

و آنكه فرو فرستاد از آسمان آبى باندازه پس زنده گردانديم بآن زمين بلد مرده را اينچنين بيرون آورده ميشويد

و آنكه آفريد اصناف و انواع مخلوقات را تمامى و قرار داد براى شما از كشتى‌ها و چهارپايان آنچه سوار ميشويد

تا قرار گيريد بر پشتهاى آن پس ياد كنيد نعمت پروردگارتان را چون قرار گيريد بر آن و بگوئيد منزّه است آنكه رام گردانيد براى ما اين را و نبوديم ما مر آن را قادران بر سوارى‌

و همانا ما بسوى پروردگارمان هر آينه بازگشت كنندگانيم‌

و قرار دادند براى او از بندگانش پاره‌ئى را همانا آدمى هر آينه ناسپاس آشكارى است.

تفسير

خداوند متعال آن ذات كثير البركاتى است كه نازل ميفرمايد از آسمان باران رحمت خود را بر بندگان بقدر حاجت ايشان پس زنده ميفرمايد بآن آب زمينهاى مرده بائر بلاد را بهمين نحو وقتى كه ميخواهد قيامت برپا شود بارانيكه موجب زنده شدن مردگان است مى‌آيد و مردم از قبرها بيرون ميآيند مانند گياهان از خاك بتفصيلى كه تاكنون مكرّر ذكر شده است و آن خداوندى است كه خلق فرموده است اصناف حيوان و انواع نبات و اقسام جماد و ازواج آنها را از پرنده و چرنده و درنده و خزنده و بحرى و برّى و اهلى و وحشى از نر و ماده و گل و گياه و اشجار و اثمار و سائر اشياء خوب و بد و شيرين و تلخ و نافع و مضرّ كه هر يك با نقطه مقابل خود جفت است و بنابر اين محتمل است ازواج بمعناى اصناف و انواع باشد و محتمل است بمعناى جفتها و قرار داد براى استفاده بندگان خود از جنس كشتيها و چهارپايان آنچه را كه سوار ميشوند بر آن در دريا و در صحرا مانند شتر تا مستوى و مستقيم و قرار گيرند بر پشتهاى آنها پس ياد نمايند نعمت و رحمت پروردگار خودشان را كه شامل حال آنها شده در موقع سوارى و بگويند براى اداء شكر اين نعمت منزّه است آن خدائى كه مسخّر نمود براى ما اين مركوب را و اگر خواست او نبود ما طاقت و قدرت و تمكّن از سوارى آنرا نداشتيم چون باد باختيار ما نبود كه هر جا بخواهيم‌

جلد 4 صفحه 596

كشتى را ببرد و شتر با اين بزرگى و قوّت ذليل و اسير ما و اطفال ما نميگشت و رام نميشد كه باين سهولت بما سوارى دهد و روزى هم بيايد كه ما در تابوت گذارده شده باشيم و بسوى پروردگارمان رهسپار شويم در كافى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه در موقع سوارى بگو الحمد للّه الّذى سخّر لنا هذا و ما كنّا له مقرنين و از پدر بزرگوار او نقل نموده كه در سفر خشكى اين آيه را از سبحان الّذى تا آخر بخوان خداوند تو را از افتادن از شتر و چهارپا و آزار آن حفظ خواهد فرمود و ظاهرا و الّذى نزّل عطف است بر آيه سابقه كه بعد از نقل قول كفّار خداوند ابتدا بسخن فرموده بود و از اينجا باز روى سخن معطوف به آنها شده ميفرمايد با آنكه اقرار نمودند كفّار بآنكه خداوند خالق آسمانها و زمين است قرار دادند براى او از بندگانش پاره‌ئى را فرزند مانند يهود و نصارى كه عزيز و مسيح را پسر خدا قرار دادند و مشركين مكّه ملائكه را دختران خدا خواندند ولى چون روى سخن با مشركين بوده قمّى ره و مفسّرين فقط دختران خدا خواندن آنها ملائكه را ذكر نموده‌اند و آيه بعد مؤيّد آنست و بعضى گفته‌اند جزء در لغت بمعناى دختر آمده و اينجا آن مراد است و بعضى جزء را بمعناى نصيب دانسته‌اند و گفته‌اند مراد آنستكه قرار دادند براى خدا از مال بندگانش نصيبى را با آنكه تمام بندگان و اموال آنها مخلوق و مملوك حقيقى حقّند و خداوند منزّه از جسم و لوازم آنست كه توالد و تناسل باشد و بعضى گفته‌اند اطلاق جزء بر ولد بملاحظه آنستكه آن پاره‌ئى از والد است و بنظر حقير جزء در معناى خود استعمال شده ولى مراد از جعل قرار دادن ولد است در هر حال اينها همه كفران نعمت خدا است كه بنده او را نشناسد و از امورى كه لايق مقام او نيست او را تنزيه ننمايد و واضح و آشكار براى خداوند شريك و اولاد قرار دهد لذا خداوند فرموده نوع بشر طبعا كفران نعمت خدا را مينمايد و از اظهار آن استنكاف ندارد.

جلد 4 صفحه 597

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِنّا إِلي‌ رَبِّنا لَمُنقَلِبُون‌َ «14» وَ جَعَلُوا لَه‌ُ مِن‌ عِبادِه‌ِ جُزءاً إِن‌َّ الإِنسان‌َ لَكَفُورٌ مُبِين‌ٌ «15»

و محققا ‌ما ‌به‌ سوي‌ پروردگار ‌خود‌ بازگشته‌گانيم‌.

اقرار ‌به‌ معاد و فناء دنيا و نزول‌ موت‌ و زوال‌ حيات‌ ‌که‌ متذكر شويد ‌که‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ و توانايي‌ ‌که‌ خداوند ‌به‌ ‌شما‌ عنايت‌ فرموده‌ هميشگي‌ نيست‌ زوال‌ و فنا دارد ‌پس‌ ‌از‌ موت‌ هيچگونه‌ قدرتي‌ نداريد و هيچ‌ چيز مسخر ‌شما‌ نيست‌ و بازگشت‌ ‌شما‌ ‌به‌ سوي‌ پروردگار ‌شما‌ ‌است‌ اجمالا انسان‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ ‌که‌ نعمتي‌ ‌به‌ ‌او‌ عنايت‌ ‌شده‌ بايد مغرور نشود و تصور نكند ‌که‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ ‌براي‌ ‌او‌ دائمي‌ ‌است‌ و متذكر زوال‌ ‌آن‌ نعم‌ باقيه‌ و دائميه‌ برآيد زيرا دنيا دار زوال‌ و فناء و الاخرة دار بقاء و ثبات‌ لكن‌ هيهات‌ ‌که‌ ‌ما بفكر آخرت‌ بيفتيم‌ و دنيا ‌را‌ دار ممر بدانيم‌ و آخرت‌ ‌را‌ دار مقرو بگوئيم‌ وَ إِنّا إِلي‌ رَبِّنا لَمُنقَلِبُون‌َ

جلد 16 - صفحه 11

و قرار دادند ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ ‌از‌ بندگان‌ ‌او‌ نصيبي‌ و سهمي‌ محققا انسان‌ ‌هر‌ آينه‌ ازدياد ‌در‌ كفر مي‌كند بطور وضوح‌ و علنا آشكارا.

وَ جَعَلُوا لَه‌ُ مِن‌ عِبادِه‌ِ جُزءاً دو نحوه‌ تفسير كردند:

يكي‌ ‌در‌ قسمت‌ الوهيت‌ مثل‌ ملائكه‌ و عيسي‌ و غلات‌ ‌در‌ حق‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ الهه‌ قرار دادند و جزء ‌را‌ بمعني‌ نصيب‌ گفتند و عيسي‌ و عزير ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ بلكه‌ آدم‌ ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ گفتند بلكه‌ طايفه يهود و نصاري‌ ‌خود‌ ‌را‌ ابناء اللّه‌ گفتند چنانچه‌ مي‌فرمايد وَ قالَت‌ِ اليَهُودُ وَ النَّصاري‌ نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ‌-‌ مائده‌ آيه 11‌-‌ و يكي‌ ‌در‌ قسمت‌ اموال‌ ‌که‌ يك‌ قسمت‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ قرار دادند و يك‌ قسمت‌ ‌براي‌ آلهه‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد وَ جَعَلُوا لِلّه‌ِ مِمّا ذَرَأَ مِن‌َ الحَرث‌ِ وَ الأَنعام‌ِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلّه‌ِ بِزَعمِهِم‌ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كان‌َ لِشُرَكائِهِم‌ فَلا يَصِل‌ُ إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ ما كان‌َ لِلّه‌ِ فَهُوَ يَصِل‌ُ إِلي‌ شُرَكائِهِم‌ ساءَ ما يَحكُمُون‌َ‌-‌ انعام‌ آيه 137‌-‌ و لكن‌ تفسير اول‌ اظهر بلكه‌ ظاهر ‌است‌.

إِن‌َّ الإِنسان‌َ لَكَفُورٌ مُبِين‌ٌ كفور زيادتي‌ ‌در‌ كفر ‌است‌ آنهم‌ آشكارا و علني‌ زيرا كفر اقسام‌ زيادي‌ دارد. اما نسبت‌ بخداي‌ متعال‌ ‌ يا ‌ شريك‌ ‌بر‌ ‌او‌ قرار دهند ‌به‌ اقسام‌ شرك‌ شرك‌ ‌در‌ ذات‌ ‌ يا ‌ صفات‌ ‌ يا ‌ افعال‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ عبادت‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ نظر ‌ يا ‌ قائل‌ ‌به‌ تجسّم‌ شوند و ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ بدانند ‌ يا ‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ بنات‌ و بنين‌ قرار دهند. و اما نسبت‌ ‌به‌ انبياء انكار يكي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ موجب‌ كفر ‌است‌ و نسبت‌هايي‌ ‌که‌ ‌به‌ انبياء داده‌اند ‌ يا ‌ بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ گذارند ‌ يا ‌ انكار ضروري‌ دين‌ كنند ‌ يا ‌ ناصب‌ و عدوّ خاندان‌ نبوت‌ باشند ‌ يا ‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ انبياء غلو كنند ‌ يا ‌ نسبت‌ ‌به‌ قرآن‌ مجيد جسارت‌ كنند بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ معاصي‌ موجب‌ كفر مي‌شود ‌ يا ‌ ‌در‌ حكم‌ كافر محسوب‌ مي‌شوند ولي‌ اعلا مراتب‌ كفر، كفر باللّه‌ ‌است‌ و بالجمله‌ دين‌ حق‌ يكي‌ ‌است‌ و دين‌ باطل‌ هزار.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- در این آیه گفتار مؤمنان راستین را به هنگام سوار شدن بر مرکب این گونه تکمیل می‌کند: «و ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم» (وَ إِنَّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ).

این جمله اشاره‌ای به مسأله معاد است چرا که همیشه توجه به آفریدگار و مبدأ، انسان را متوجه معاد نیز می‌سازد.

و نیز اشاره‌ای است به این معنی که مبادا هنگام سوار شدن و تسلّط بر این مرکبهای راهوار مغرور شوید، و در زرق و برق دنیا فرو روید، بلکه به یاد انتقال بزرگتان از این جهان به جهان دیگر باشید.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع