آیه 13 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ

مشاهده آیه در سوره


<<12 آیه 13 سوره مؤمنون 14>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آن‌گاه او را نطفه گردانیده و در جای استوار (صلب و رحم) قرار دادیم.

سپس آن را نطفه ای در قرارگاهی استوار [چون رحم مادر] قرار دادیم.

سپس او را [به صورت‌] نطفه‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم.

سپس او را نطفه‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم.

سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن [= رحم‌] قرار دادیم؛

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then We made him a drop of [seminal] fluid [lodged] in a secure abode.

Then We made him a small seed in a firm resting-place,

Then placed him as a drop (of seed) in a safe lodging;

Then We placed him as (a drop of) sperm in a place of rest, firmly fixed;

معانی کلمات آیه

  • نطفه: نطف به معنى چكيدن توأم با صاف شدن و كم كم بودن است، نطفه: آب كم و آب صاف شده (مجمع البيان) گاهى به آب زياد نيز نطف گويند، در نهج البلاغه خطبه 59 درباره خوارج فرموده‏ «مصارعهم دون النطفة»كه مراد امام عليه السّلام رود نهروان است.
  • قرار: ثبات و محل استقرار (قرارگاه) مراد از آيه معناى دوم است.
  • مكين: داراى متانت و منزلت. و نيز به معنى متمكن و نيرومند آيد.مراد از آيه معناى دوم است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

و همانا ما انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم.

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

و همانا ما انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14»

سپس از نطفه، لخته خونى آفريديم، آن گاه لخته خون را پاره‌گوشتى ساختيم وپاره گوشت را به صورت استخوان‌هايى در آورديم، و استخوان‌ها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفرينش تازه‌اى داديم، پس شايسته‌ى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است.

«1». آل عمران، 75.

جلد 6 - صفحه 87

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سُلالَةٍ» به معناى عصاره و كلمه‌ «عَلَقَةً» به معناى خون غليظ وبسته شده و كلمه‌ «مُضْغَةً» به معناى پاره گوشت بدون استخوان است.

امام باقر عليه السلام فرمودند: مراد از «خَلْقاً آخَرَ» دميده شدن روح در بدن است. «1»

مراد از «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» به فرموده امام رضا عليه السلام آن است كه قدرت آفريدن را خدا به ديگران نيز داده، مثلًا حضرت عيسى از طرف خداوند مى‌آفريند. «2» «أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ» «3»

دلائل بهترين خالق بودن خداوند بسيار است از جمله:

الف: خالقيّت او دائمى است.

ب: محدوديّت به اشياى خاصّى ندارد.

ج: تنوّع در آن نامحدود است.

د: از ساده‌ترين چيز مهم‌ترين را مى‌سازد.

ه: مواد اوّليه‌اش از خودش مى‌باشد.

و: در ساختن تقليد نمى‌كند.

ز: پشيمانى و ترديد در او راه ندارد.

ح: بر اساس رحمت مى‌آفريند، و تمام ساخته‌هايش هدفدار است.

ط: ساخته او با نظام هستى هماهنگ است.

پیام ها

1- ياد گذشته‌ها و ضعف‌هاى انسان و توجّه به قدرت و لطف خداوند، زمينه‌اى است براى تقويت ايمان و عبادت بيشتر. «لَقَدْ خَلَقْنَا»

2- آفرينش انسان در چند مرحله انجام گرفته است. طِينٍ‌- نُطْفَةً- عَلَقَةً ...

3- با اين كه مادر انواع حركت‌ها را دارد، ولى رحم او براى فرزند، جايگاهى‌

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحار، ج 4، ص 147.

«3». آل‌عمران، 49.

جلد 6 - صفحه 88

مطمئن است. «قَرارٍ مَكِينٍ»

4- تمام مراحل آفرينش، زير نظر خداوند است. «خَلَقْنَا- فَكَسَوْنَا- أَنْشَأْناهُ»

5- ارزش انسان به روح اوست. «خَلْقاً آخَرَ»

6- خودشناسى، مقدّمه‌ى خداشناسى است. «نُطْفَةً، عَلَقَةً، مُضْغَةً- فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

مرتبه دوم: ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ‌: پس قرار داديم انسان را نطفه در جايگاه استوار اول در صلب پدر، بعد انتقال يافت به رحم مادر.

تبصره: بيان ديگر در وجه خلقت انسانى از خاك آنكه: هر انسانى متولد شود از نطفه، و نطفه توليد يابد از خون، و خون متولد از اغذيه؛ و اغذيه، يا حيوانيه است يا نباتيه. و حيوانيه منتهى شود به نباتيه، و نبات توليد شود از خلاصه آب و خاك. پس انسان در حقيقت متولد از آب و خاك است كه آن را «سلاله» نامند، سپس وارد گردد بر آن اطوار خلقت و ادوار فطرت تا در مرتبه دوم، منى پيدا شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14» ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ «15» ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ «16»

ترجمه‌

و بتحقيق آفريديم انسانرا از خلاصه‌ئى از گل‌

پس گردانيديم او را نطفه‌ئى در جايگاهى استوار

پس گردانديم آن نطفه را خونى بسته پس گردانديم آن بسته خون را پاره گوشتى پس گردانديم آن پاره گوشت را استخوانها پس پوشانيديم آن استخوانها را گوشتى پس آفريديم آنرا آفريدن ديگر پس برتر آمد خدا كه بهترين آفرينندگانست‌

پس همانا شما بعد از اين هر آينه مردگانيد

پس همانا شما روز قيامت برانگيخته ميشويد.

تفسير

- خداوند سبحان پس از بشارت اهل ايمان بنعيم جاودان در آيات سابقه بيان قدرت كامله خود را در خلقت ايشان فرموده باين تقريب كه بحقيقت و راستى خلق نموديم ما آدمى را از خلاصه و صفوه كشيده شده از گل چنانچه قمّى ره نقل نموده كه فرمود سلاله صفوه از خوردنى و آشاميدنى است كه نطفه ميشود و نطفه اصل آن سلاله است و سلاله صفوه خوردنى و آشاميدنى است و خوردنى از اصل گل است و اين معناى قول خداوند تعالى است كه فرموده من سلالة من طين و بعضى گفته‌اند مراد از انسان آدم ابو البشر است و ضمير در ثمّ جعلناه راجع بنسل او است و او مخلوق از سلاله طين بوده و بعضى گفته‌اند مراد از طين او است كه از گل خلق شده و منى سلاله و كشيده شده از او است كه مبدء خلق آدميزاد است و معلوم است كه منقول قمّى ره و قول امام امام اقوال است كه بدون تقدير و تكلّف است و پس از بيان مبدء خلقت بنى آدم براى بيان احوال طاريه بر آن بر سبيل اختصار فرموده پس گردانديم او را بعد از تحوّلات زيادى نطفه‌ئى و جاى داديم آنرا در جايگاه محكم پا بر جائى تا متمكّن و جاى گير باشد در آن كه رحم است و مهيّا شده براى قبول و پرورش نطفه و قمى ره نقل نموده كه فرمود يعنى در انثيين پس‌

جلد 3 صفحه 632

در رحم و پس از آن آفريديم و پديد آورديم نطفه را بصورت علقه پس گردانديم علقه را مضغه و آنرا استخوانها و پوشانيديم استخوانها را بگوشت و بيان الفاظ و مدت اين تحوّلات در اوائل سوره حج ذكر شد و ضمير در جعلناه يا راجع است بانسان باعتبار آنكه مقصود بيان پيدايش او است يا راجع بسلاله باعتبار آنكه مسلول يا ماء است كه گفته‌اند و بنظر حقير محتمل است راجع بطين باشد كه اقرب است و اينكه از تحوّل آن بنطفه تعبير بجعلنا فرموده و از ساير تحوّلات بخلقنا براى آنستكه آن يك تحوّل محسوس مشاهدى نيست كه مناسب با پديد آوردن باشد بخلاف ساير تحوّلات كه پديدار و مناسب با خلقنا است كه بمعناى پديد آوردن است و باعتبار متضمّن بودن آن معناى گرداندن را متعدى بد و مفعول شده و چون عظم اسم جنس است و واحد و كثير در آن يكسان بجاى عظام در هر دو جا عظم نيز قرائت شده پس خداوند كه كبريائى سزاوار او است بخود باليد و فرمود پس ايجاد و خلق فرموديم آنرا يك نوع خلق ديگرى كه بكلّى مباين بود با خلق اوّل لذا قمّى ره فرموده از قول امام عليه السّلام كه آن نفخ روح است در او پس بهتر و برتر و بالاتر آمد و مستحق تعظيم و ثنا شد آنخداوندى كه بهترين آفرينندگان است آفرين بر آن صانع قديرى كه از هر يك از اجزاء عالم كبير نمونه‌ئى در جسمى صغير قرار داد و آنرا مظهر اسماء و صفات خود فرمود كه اشرف موجودات و خلاصه كائنات و انبياء عظام و اوصياء كرام از آن نوع بوجود آمدند و عالم را زينت دادند و در توحيد از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه باين آيه و غير آن استدلال فرمود بر جواز اطلاق خالق بر غير خدا و تمام افراد اين موجود عجيب و صنع غريب براى حكم و مصالحى مسلّما خواهند مرد و روز قيامت براى وصول بپاداش اعمالشان دو مرتبه زنده و برانگيخته خواهند شد و منافات ندارد با آنكه در قبر يا در رجعت يا باعجاز انبياء و اوليا و خواست خدا در اين عالم هم زنده شوند چون اثبات شى‌ء نفى ما عدا نميكند.

جلد 3 صفحه 633

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ جَعَلناه‌ُ نُطفَةً فِي‌ قَرارٍ مَكِين‌ٍ «13»

‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ سلاله طين‌ قرار داديم‌. ‌آن‌ سلاله طين‌ ‌را‌ قرار داديم‌ و جعل‌ فرموديم‌ نطفه‌ و ‌آن‌ نطفه‌ ‌را‌ قرار داديم‌ ‌در‌ يك‌ مكان‌ محفوظ خداوند ‌آن‌ خالص‌ طين‌ ‌را‌ ‌در‌ زير خاك‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ يك‌ جمادي‌ بيش‌ نبود مبدل‌ فرمود ‌به‌

جلد 13 - صفحه 367

نبات‌ حبوبات‌ و فواكه‌ و ساير مأكولات‌ انساني‌ و حيواني‌ و نيز بسياري‌ ‌از‌ حيوانات‌ ‌که‌ خالي‌ ‌از‌ مضرات‌ بودند مأكول‌ انسان‌ قرار داد و ‌آن‌ مأكولات‌ ‌را‌ فضولات‌ ‌آن‌ ‌را‌ اخراج‌ فرمود و خالص‌ ‌آن‌ ‌را‌ تبديل‌ بصور مختلفه‌ نسبت‌ باعضاء بدن‌ انسان‌ فرمود دم‌ و صفري‌ و بلغم‌ و سودي‌ و ‌از‌ خالص‌ ‌آنها‌ قسمت‌ باجزاء عنصري‌ ‌از‌ فرق‌ سر ‌تا‌ ناخن‌ پا ‌از‌ لحم‌ و استخوان‌ و امعاء و احشاء و چشم‌ و گوش‌ و ساير اجزاء بدن‌ داخليه‌ و خارجيه‌ و ‌از‌ خالص‌ ‌آنها‌ نطفه‌ ‌را‌ اخراج‌ فرمود، لذا دارد غذاي‌ حرام‌ نخوريد ‌که‌ نطفه‌ ‌اگر‌ ‌از‌ غذاي‌ حرام‌ منعقد شود فاسد مي‌شود و همچنين‌ ‌در‌ حال‌ حيض‌ و حال‌ احرام‌ و مواردي‌ ‌که‌ جماع‌ حرام‌ ‌است‌ ‌اگر‌ نطفه‌ منعقد شود حرامزاده‌ مي‌شود و همچنين‌ ‌از‌ زنا ‌اگر‌ منعقد شود، و لذا نوع‌ عامه‌ ‌که‌ طواف‌ نساء ندارند حرام‌ زاده‌ هستند، آنهم‌ بقدرة كامله‌ ‌در‌ رحم‌ مخلوط ‌به‌ نطفه‌ زن‌ ‌که‌ امشاج‌ گويند ‌که‌ مي‌فرمايد:

(إِنّا خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ أَمشاج‌ٍ) دهر ‌آيه‌ 2 و رحم‌ ‌را‌ ‌خدا‌ مقر نطفه‌ قرار داد و تمام‌ وسائل‌ رشد و نيرو ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ مقرر فرمود مثل‌ دانه ‌که‌ ‌در‌ زير زمين‌ قرار دهد و ‌از‌ مواد غذائيه‌ مادر سهمي‌ ‌براي‌ ‌او‌ جعل‌ فرمود ‌که‌ مادر ‌در‌ ايام‌ حمل‌ ‌اگر‌ حرامي‌ اكل‌ كند ‌در‌ جنين‌ اثر ميگذارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- «سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن [رحم] (ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ).

در حقیقت آیه قبل به آغاز وجود همه انسانها اعم از آدم و فرزندان او اشاره می‌کند که همه به خاک باز می‌گردند و از گل برخاسته‌اند، اما در این آیه به تداوم نسل آدم از طریق ترکیب نطفه نر و ماده و قرار گرفتن در قرارگاه رحم توجه می‌دهد.

تعبیر از رحم به «قَرارٍ مَکِینٍ» (قرارگاه امن و امان) اشاره به موقعیت خاص رحم در بدن انسان است، در واقع در محفوظترین نقطه بدن که از هر طرف کاملا تحت حفاظت است قرار گرفته، ستون فقرات و دنده‌ها از یک سو، استخوان نیرومند لگن خاصره از سوی دیگر، پوششهای متعدد شکم از سوی سوم حفاظتی که از ناحیه دستها به عمل می‌آید از سوی چهارم، همگی شواهد این قرارگاه امن و امان است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص-107-108

منابع