آیه 13 سوره توبه
<<12 | آیه 13 سوره توبه | 14>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا با قومی که عهد و پیمان خود را شکستند و اهتمام کردند که رسول خدا را (از شهر و وطن خود) بیرون کنند قتال و کار زار نمیکنید؟ در صورتی که آنها اول بار به دشمنی و قتال شما برخاستند، آیا از آنها ترس و اندیشه دارید؟ و حال آنکه سزاوارتر آن است که از خدا بترسید اگر اهل ایمانید.
چرا و برای چه نمی جنگید؟ آن هم با گروهی که پیمان های خود را شکستند، و عزمشان را بر بیرون کردن پیامبر از وطنش جزم کردند و هم آنان بودند که نخستین بار با شما جنگیدند، آیا از آنان می ترسید؟! در صورتی که اگر مؤمن هستید، خدا سزاوارتر است که از او بترسید.
چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند، و آنان بودند كه نخستينبار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمىجنگيد؟ آيا از آنان مىترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد.
آيا با مردمى كه سوگند خود را شكستند و آهنگ اخراج پيامبر كردند و آنها بر ضد شما دشمنى آغاز كردند، نمىجنگيد؟ آيا از آنها مىترسيد، و حال آنكه اگر ايمان آورده باشيد سزاوارتر است كه از خدا بترسيد و بس؟
آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمیکنید؟! در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها میترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
هموا: يعنى قصد كردند. هم: قصد و اراده. به معنى اندوه و اضطراب نيز آيد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «13»
آيا با گروهى كه سوگندها (و پيمانهاى) خود را شكستند و به بيرون كردن پيامبر (از وطنش) همّت گماشتند، و آنان نخستين بار جنگ را با شما آغاز كردند، پيكار نمىكنيد؟ آيا از آنان مىترسيد؟ اگر ايمان داريد، سزاوارتر آن است كه از خدا بترسيد!
پیام ها
1- اهداف و انگيزههاى جنگ، بايد براى رزمندهى مسلمان روشن باشد. «نَكَثُوا، هَمُّوا، بَدَؤُكُمْ» (بيان اينكه: دشمنان پيمانها را شكستند و نسبت به رسول خدا سوء قصد داشتند و آغازگر جنگ بودند)
2- جنگ شما تدافعى است و دشمن آغازگر تهاجم بوده است. «هُمْ بَدَؤُكُمْ»
3- هنگام جنگ، ميان آتش جنگ و آتش دوزخ مقايسه كنيد، تا رزمندگان بهتر بتوانند تصميم بگيرند. «أَ تَخْشَوْنَهُمْ، فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ»
4- مؤمن واقعى، تنها از خدا بيم دارد. «فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 388
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «13»
بعد از آن بر سبيل تحريص بر قتال مىفرمايد:
أَ لا تُقاتِلُونَ: (دخول همزه بر نفى مفيد انكار، پس مستلزم مبالغه باشد در قتال) يعنى آيا مقاتله نمىكنيد. قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ: گروهى را كه شكستند عهدهاى خود را كه با شما بسته بودند در حديبيه. يكى از عهدها آن بود كه حليفان يكديگر را نرنجانند و بر قتال آنها با هم مظاهرت نكنند. قريش، بنى بكر را كه حلفاى هم بودند سلاح و كمك دادند تا با بنى خزاعه كه حلفاى پيغمبر بودند جنگ كردند. يا مراد ناكثين عهود بنى قريظهاند كه در احزاب ابو سفيان را كمك نمودند.
وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ: و قصد نمودند به بيرون كردن رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكه و مشاورت نمودند در امر اخراج در دار الندوه. در لباب آورده كه: قريش قصد كردند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را جهت اداى عمره راه دهند و قبل از اتمام اعمال به جهت استخفاف او را خارج كنند از مكه.
بنا به قولى ثانى كه مراد يهودند قصد اخراج رسول نمودند از مدينه. وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ: و حال آنكه ايشان ابتدا نمودند نقض عهد شما را در اول مرتبه به معادات و مقاتله، چه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ابتدا دعوت نمود به حق و الزام حجت نمود به كتاب و تحدى به آن، و ايشان از معارضه عدول كردند به معادات و مقاتله كردند روز بدر با حلفا بر قسمهاى شما، يعنى بنى خزاعه، پس چه منع مىكند شما را كه معارضه نكنيد و مصادقه نمائيد با ايشان. أَ تَخْشَوْنَهُمْ: آيا مىترسيد از محاربه ايشان و ترك قتال آنها كنيد
ج5، ص 31
به جهت خوف آنكه مبادا مكروهى از آنها به شما برسد.
نكته- ايراد لفظ استفهام جهت تشجيع مؤمنان است، و اين كلام در غايت فصاحت باشد، زيرا جمع ميان تقريع و تشجيع به يك كلمه فرموده: فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ: پس ذات احديت خداى متعال، سزاوارتر است از آنكه بترسيد از عقاب و سخط او در ترك قتال كفره، پس به حرب آنان مشغول و به جهت خشيت، ترك قتال مكنيد. إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: اگر هستيد شما ايمان آورندگان، چه قضيه ايمان آنست كه نترسيد الا ذات احديت حق سبحانه. يا اگر مؤمن هستيد به عقوبت الهى، در ترك آنچه مأموريد به آن.
بيان- خشيت عبارت است از حالت نفسانيه كه ناشى شود از شعور به عظمت الهى و هيبت سبحانى و ترس حجب از لمعات انوار رحمانى؛ و اينحالت حاصل نشود مگر براى كسى كه مطلع شود از جلالت كبريائى، و چشيده باشد لذت قرب را. و اين از آثار حقايق ايمانى است، و لذا فرمود ذات خداوندى:
سزاوارتر است به ترسيدن، اگر مؤمن هستيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ «12» أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «13»
ترجمه
و اگر بشكنند سوگندهاى خود را بعد از پيمانشان و طعنه زنند در دين شما پس بكشيد پيشوايان كفر را همانا آنها نيست سوگندهائى بر ايشان باشد كه آنها باز ايستند
آيا كارزار نمىكنيد با گروهى كه شكستند سوگندهاشان را و اهتمام نمودند بر بيرون كردن پيغمبر و آنها ابتدا كردند بجنگ با شما اوّل بار آيا ميترسيد از آنها پس خدا سزاوارتر است بآنكه بترسيد از او اگر باشيد گروندگان.
تفسير
كفاريكه توبه نمودند از كفر و بر حسب ظاهر اسلام آوردند و اقامه نماز و ايتاء زكوة نمودند كه در آيه سابقه اشاره بآنها شده بود اگر نقض نمودند عهد مؤكّد بقسمى را كه از آنها گرفته شده بود بر اطاعت امر خدا و پيغمبر (ص) در قبول ولايت وصىّ آن سرور و طعنه زدند در دين مسلمانان بعيب جوئى از ولىّ و ياوه گوئى نسبت به نبىّ (ص) كه ميخواهد پسر عم و دامادش را بر ما مسلّط نمايد و او اهل كياست و سياست نيست و امثال اين هفوات با آنها مقاتله نمائيد كه پيشوايان كفر و ضلالند و ساير مسلمانان را هم مانند خودشان گمراه ميكنند و از روى جدّ عهد و قسم از آنها محقق نشده و جزم بر عمل بآن ندارند پس سوگندهائى براى آنها نيست و فائده مقاتله آنستكه باز ميمانند از ضلال و اضلال بقتل يا قبول ولايت و لا ايمان لهم بكسر همزه نيز قرائت شده است و در مجمع از امام صادق (ع) هم نقل نموده و بنابر اين مراد آنستكه چنين اشخاصى حقيقة ايمان ندارند و اعتبارى باظهار ايمان آنها نيست و قمى ره فرموده نازل شد اين آيه در باره اصحاب جمل و امير المؤمنين (ع) در روز جنگ جمل فرمود با اين جماعت پيمان شكن مبارزه ننمودم مگر باين آيه و در قرب الاسناد و عيّاشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه جمعى از اهل بصره وارد بر من شدند و سؤال كردند از حال طلحه و زبير گفتم آندو
جلد 2 صفحه 561
از پيشوايان كفر بودند على (ع) در روز جنگ بصره وقتى صف جنگ بسته شد باصحابش فرمود عجله ننمائيد تا اتمام حجّت بر آنها نمايم پس مقابل آنها ايستاد و فرمود اى اهل بصره آيا در حكم خود با شما جور نمودم گفتند خير فرمود آيا در تقسيم اموال بر شما ستم كردم گفتند خير فرمود آيا دنيا طلبى براى خود و اهل بيتم نمودم باين جهت شما در مقابل من قيام كرديد و بيعت مرا شكستيد گفتند خير فرمود آيا حدّ خدا را بر شما جارى كردم و نسبت بغير شما معطل گذاردم گفتند خير فرمود پس بچه سبب بيعت من بايد شكسته شود و بيعت غير من نشود من هر قدر فحص نمودم غير از مرض كفر كه علاج آن شمشير است نيافتم پس از آن روى باصحاب خود فرمود و اين آيه را تلاوت كرد و قسم مؤكد ياد نمود كه اينها اصحاب اين آيه هستند و از زمان نزول آن تاكنون با آنها جنگ نشده بود و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه كسيكه طعنه زند در دين شما اين دين كه ظاهرا مراد تشيّع است كافر شده است خدا فرموده و طعنوا فى دينكم فقاتلوا ائمة الكفر انّهم لا ايمان لهم لعلّهم ينتهون و در اين باب روايات بسيار از ائمه اطهار وارد شده است كه معلوم ميشود مراد از نقض عهد و سوگند خروج از طاعت امام و عهد ولايت است و در آيه دوم بصورت استفهام انكارى تحريص شده است بر قتال با كسانى از اهل شرك كه با مسلمانان و پيغمبر اكرم معاهده نموده بودند كه كمك با دشمنان آنها ننمايند و نمودند و اهتمام داشتند بر بيرون كردن پيغمبر اكرم را از مكه معظّمه و در دار النّدوه جمع شدند و مشورت نمودند با يكديگر در امر آنحضرت تا خداوند اذن هجرت باو داد و در ذيل آيه و اذ يمكر بك الّذين كفروا از سوره انفال بيان شد و آنها كسانى بودند كه مبادرت نمودند بجنگ با مسلمانان در بدر و احد خدا ميفرمايد پس چرا شما از مبادرت بجنگ آنها ابا داريد آيا ميترسيد از قبل آنها بشما آسيبى برسد با آنكه خداوند اولى است كه از او بترسيد و مخالفت امر او را ننمائيد اگر راست مىگوئيد و حقيقة مؤمن هستيد چون مؤمن حقيقى از غير خدا نميترسد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوماً نَكَثُوا أَيمانَهُم وَ هَمُّوا بِإِخراجِ الرَّسُولِ وَ هُم بَدَؤُكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخشَونَهُم فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخشَوهُ إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ «13»
آيا مقاتله نميكنيد قومي را که نقض كردند و خلف قسمهاي خود نمودند و در مقام برآمدند که رسول محترم را اخراج بلد كنند و حال آنكه آنها ابتداء كردند در مقاتله با شما اول دفعه آيا از آنها ميترسيد پس خداوند سزاوارتر است که از مخالفت او بترسيد اگر ايمان باو آورده باشيد.
أَ لا تُقاتِلُونَ همزه استفهام توبيخ است يعني نبايد ترك مقاتله با آنها كنيد که دليل بر وجوب مقاتله است قَوماً نَكَثُوا أَيمانَهُم بعضي گفتند مشركين بودند که ميخواستند حضرت را از مكه خارج كنند، بعضي گفتند يهود بودند که اراده كردند آن حضرت را از مدينه اخراج كنند و هر دو باطل است اما مشركين
جلد 8 - صفحه 188
اولا تا مادامي که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در مكه بود عهد و يميني نداشتند که نكث و نقض كنند. و ثانيا قصد قتل نبي را داشتند. و ثالثا حضرت خود فرارا يترقب هجرت فرمود. و رابعا مفاد آيه هم باخراج است نه تحقق خروج.
و اما يهود آنها هم قصد اخراج نداشتند بلكه قصد قتل داشتند. و ظاهرا مراد منافقين هستند بعد از هجرت که معاهده و قسم ياد كردند که با حضرت مخالفت نكنند و هم دست با ديگران نشوند و سپس نقض كردند بر حسب باطن و لو بر حسب ظاهر مسلمان نما بودند چنانچه در سوره منافقين آيه 8 ميفرمايد از قول آنها يَقُولُونَ لَئِن رَجَعنا إِلَي المَدِينَةِ لَيُخرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنهَا الأَذَلَّ وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنِينَ وَ لكِنَّ المُنافِقِينَ لا يَعلَمُونَ.
وَ هُم بَدَؤُكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ که رفتند با مشركين همدست شدند و قضيه احد را ايجاد كردند أَ تَخشَونَهُم که بسيار از مؤمنين فرار كردند و كفار چيره شدند بتوهم اينكه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم كشته و حضرت را تنها گذاردند فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخشَوهُ که فرار از زحف و ترك نصرت دين و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از معاصي بسيار بزرگ است بلكه نزديك بكفر است چنانچه ميفرمايد إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ و از اينکه آيه ايمان خلفاء سهگانه خوب ظاهر ميشود زيرا مسلما جزو فراريها بودند و در باطن با مشركين هم بيارتباط نبودند چنانچه از قضيه عثمان نسبت بحكم إبن عاص و مروان و اذيت بزينب و رقيه [ع] خوب معلوم ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- در این آیه برای تحریک مسلمانان و دور ساختن هرگونه سستی و ترس و تردید در این امر حیاتی از روح و فکر آنها، میگوید: «چگونه شما با گروهی پیکار نمیکنید که پیمانهایشان را شکستند، و تصمیم گرفتند پیامبر را از سرزمین خود خارج کنند» (أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ).
شما آغازگر مبارزه لغو پیمان نبودهاید که نگران و ناراحت باشید، بلکه «مبارزه و پیمان شکنی در آغاز از آنها شروع شده است» (وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
و اگر تردید بعضی از شما در پیکار با آنها به خاطر ترس است، این ترس کاملا بیجاست، «آیا شما از این افراد بیایمان میترسید، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او و از مخالفت فرمانش بترسید، اگر به راستی شما ایمان دارید» (أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم