آیه 13 سوره سجدة

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 13 سجدة)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَٰكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<12 آیه 13 سوره سجدة 14>>
سوره : سوره سجدة (32)
جزء : 21
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و اگر ما (به مشیّت ازلی) می‌خواستیم، هر نفسی را به کمال هدایتش (به جبر و الزام) می‌رسانیدیم و لیکن وعده حقّ و حتمی من است که دوزخ را البته از همه (کافران) جنّ و انس پر سازم.

و اگر می خواستیم، هدایت هرکسی را [از روی اجبار] به او عطا می کردیم، [اما همه را آزاد و مختار آفریدیم تا راه هدایت یا گمراهی را خود انتخاب کنند] ولی فرمان من بر عذاب لازم و حتم شده است که بی تردید دوزخ را از همه جنّیان و آدمیان [که آیات من را تکذیب کردند] پر خواهم کرد.

و اگر مى‌خواستيم، حتماً به هر كسى [از روى جبر] هدايتش را مى‌داديم، ليكن سخن من محقَقَ گرديده كه: «هر آينه جهنم را از همه جنيان و آدميان خواهم آكند.»

اگر مى‌خواستيم، هدايت هر كس را به او ارزانى مى‌داشتيم. ولى وعده من كه جهنم را از همه جنيان و آدميان پر مى‌كنم، حق است.

و اگر می‌خواستیم به هر انسانی هدایت لازمش را (از روی اجبار بدهیم) می‌دادیم؛ ولی (من آنها را آزاد گذارده‌ام و) سخن و وعده‌ام حق است که دوزخ را (از افراد بی‌ایمان و گنهکار) از جنّ و انس همگی پر کنم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Had We wished We would have given every soul its guidance, but My word became due [against the faithless]: ‘Surely I will fill hell with all the [guilty] jinn and humans.’

And if We had pleased We would certainly have given to every soul its guidance, but the word (which had gone forth) from Me was just: I will certainly fill hell with the jinn and men together.

And if We had so willed, We could have given every soul its guidance, but the word from Me concerning evildoers took effect: that I will fill hell with the jinn and mankind together.

If We had so willed, We could certainly have brought every soul its true guidance: but the Word from Me will come true, "I will fill Hell with Jinns and men all together."

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «13»

و اگر مى‌خواستيم هر كس را (به اجبار) به هدايت مى‌رسانديم ولى (مى‌خواهيم كه هركس خود راه خود را انتخاب كند.) ولى (كافران بدانند

جلد 7 - صفحه 309

كه) اراده قطعى من چنين است كه دوزخ را (از افراد بى ايمان و گنهكار) از جنّ و انس پر خواهم كرد.

پیام ها

1- كارهاى الهى با مشيّت و اراده اوست. وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا ...

2- پذيرفتن هدايت، بايد اختيارى باشد نه اجبارى. وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا ...

3- مردم متفاوتند و هر شخصى هدايتى مخصوص خود دارد. «كُلَّ نَفْسٍ هُداها»

4- رحمت گسترده‌ى الهى، مانع قهر او نيست. «لَأَمْلَأَنَّ»

5- جنّ مانند انسان، مورد تكليف و مهر و قهر الهى است. «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «13»

وَ لَوْ شِئْنا: و اگر خواستيم ما بر وجه قهر و جبر و الجاء، لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها: هر آينه مى‌داديم در دنيا هر نفسى را هدايت به ايمان و عمل صالح كه مجبور شوند در آن، لكن با تكليف منافى باشد، زيرا تكليف بايد به اختيار باشد تا بنده مستحق ثواب و عقاب گردد. از اين جهت ايشان را بر ايمان ملجأ نساختيم، بلكه زمام كفر و ايمان و طاعت و معصيت را تحت اختيار بندگان وا گذاشتيم: «فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ» و جماعت كفار به سوء اختيار، كفر را بر ايمان و ضلالت را بر هدايت اختيار كردند، لا جرم مستحق جهنم و عقاب گرديدند چنانچه اشاره فرمايد: وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي‌: و لكن ثابت و محقق شده گفتار مشتمل بر وعيد از جانب من، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ‌: هر آينه البته البته پر سازم جهنم را، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ‌: از كفار جن و آدميان در حالى كه مجتمع باشند در آن.

نكته: ايراد لام قسم به جهت آنست كه فرمايش حق تعالى بمنزله قسم است. ملخص آيه شريفه آنكه: ما بندگان را از روى الجاء و اضطرار بر ايمان وا نداشتيم، بلكه تبيين امر ايمان نموديم بر وجه اختيار، و لكن ايشان ضلالت را بر هدايت اختيار كردند و بدان جهت عذاب واجب گشت بر اهل ضلالت و غوايت، نه بر اهل هدايت و بصيرت.

«1» نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 98 ص 292 و صبحى صالح خطبه 99 صفحه 145.

جلد 10 - صفحه 384


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «11» وَ لَوْ تَرى‌ إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ «12» وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «13» فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسِيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «14» إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «15»

ترجمه‌

بگو ميگيرد جان شما را فرشته مرگ كه واگذار شده باو گرفتن جان شما پس بسوى پروردگارتان باز گردانده ميشويد

و اگر به بينى هنگامى كه گناهكاران بزير افكندگانند سرهاشان را نزد پروردگارشان پروردگارا ديديم و شنيديم پس بر گردان ما را تا كار خوب كنيم همانا ما يقين كنندگانيم‌

و اگر ميخواستيم هر آينه داده بوديم بهر كسى موجب هدايتش را و ليكن ثابت شد اين سخن از من كه هر آينه پر سازم دوزخ را از جنّيان و انسيان همگى‌

پس بچشيد بسبب آنكه فراموش كرديد ملاقات امروز خود را همانا ما فراموش كرديم شما را و بچشيد عذاب دائمى را بسبب آنچه بوديد كه ميكرديد

جز اين نيست كه ايمان مى‌آورند بآيتهاى ما آنانكه چون ياد آورى شوند بآنها بر وى در افتند سجده‌كنان و تسبيح نمايند بستايش پروردگارشان و آنان تكبر و سركشى نميكنند.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب جواب منكرين معاد در آيه سابقه ميفرمايد بگو اى پيغمبر استيفا و قبض ميكند روح شما را عزرائيل عليه السّلام كه فرشته موكّل قبض روح بنى آدم است و احدى را از اين حكم استثنا نمى‌نمايد پس تمامى بازگشت و رجوعتان بحكم پروردگارتان خواهد بود و همه را بپاداش عقائد و اعمالشان خواهد رسانيد اگر همه چيز را منكر شويد گرفتن جانتان و مرگ را نمى‌توانيد انكار نمائيد و پس از آن شمه‌اى از احوال آنها را در قيامت بيان فرموده باين تقريب كه اگر به بينى اى پيغمبر گناهكاران را وقتى كه در محضر عدل الهى از خجلت و خوارى سرها بزير افكنده باشند و عرضه دارند پروردگارا ديديم آنچه بايد ببينيم از مواعيد انبيا و شنيديم آنچه بايد بشنويم از تو در تصديق ايشان حال ما را بدنيا بر گردان تا ما كار خوب‌

جلد 4 صفحه 291

بجا آوريم و بوظائف خود عمل كنيم چون ما بمرتبه يقين رسيديم و ديگر شكّى در حق بودن دين اسلام نداريم و قمّى ره فرموده مراد آنستكه ما در دنيا ديديم و شنيديم و عمل ننموديم در هر حال تقاضاى عود بدنيا و عمل بدستور الهى را مينمايند و خداوند جواب ميفرمايد اگر ما خواسته بوديم مردم بعد از مشاهده عالم غيب ايمان بياورند در دنيا هم ميتوانستيم براى آنها كشف حجاب نمائيم و آنها را بمرتبه عين اليقين برسانيم ولى ما ميخواستيم بندگان بمجاهده و كوشش و تفكّر و تأمل در آيات ما بما ايمان بياورند و وعده داده بوديم و مقدّر نموده بوديم كه جهنّم را از گنهكاران و كفّار جنّ و انس پر كنيم كه آنجا جاى سعى و عمل باشد و اينجا جاى پاداش و مجازات و گفته‌اند مراد آنستكه اگر ميخواستيم ميتوانستيم آنها را در دنيا مجبور بايمان و عمل نمائيم يا موجبات هدايت آنها را فراهم كنيم ولى دنيا دار امتحان است و بايد خوبى و بدى ذات مردم آشكار گردد و قمّى ره فرموده مراد آنستكه اگر ميخواستيم همه را معصوم قرار دهيم قدرت داشتيم ولى آنچه بدوا ذكر شد كه بنظر حقير رسيده با سؤال كفّار مناسب‌تر است و بر هر تقدير خداوند ميفرمايد پس بچشيد طعم عذاب جهنّم را براى آنكه واگذار ديد فكر در ادلّه معاد را و سر گرم شديد بلذائذ دنيا بطوريكه ياد آخرت نيفتاديد و فراموش نموديد آنرا ما هم امروز شما را بحال خودتان واگذار مينمائيم و عنايتى بشما نمى‌كنيم مانند كسانيكه فراموش شده باشد عنايت و لطف بآنها و نيز بچشيد عذاب دائم را براى اعماليكه در دنيا نموديد از تكذيب انبيا و اولياء و مخالفت اوامر و نواهى ما و بعد از بيان احوال كفار شمّه‌اى از حالات اهل ايمانرا بيان فرموده كه فقط آنها كسانى هستند كه چون آيات قرآنيّه براى آنها تلاوت شود و متذكّر جلال الهى شوند و متوجّه بنعم نامتناهى او گردند بى‌اختيار بخاك افتند و روى نياز بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت معرفت و ساير نعم الهى و ايشان تكبّر از خضوع در برابر پروردگار و سركشى از اطاعت اوامر او ندارند و بعد از ختم اين آيه واجب است بر خواننده و شنونده آن كه فورا سجده نمايد و بهتر آنستكه در سجود بگويد لا اله الا اللّه‌

جلد 4 صفحه 292

حقّا حقّا لا اله الا اللّه ايمانا و تصديقا لا اله الا اللّه عبوديّة و رقّا سجدت لك يا ربّ تعبّدا و رقّا لا مستنكفا و لا مستكبرا بل انا عبد ذليل ضعيف خائف مستجير، ولى مطلق ذكر كافى است و بيان ساير احكام آن موكول بكتب فقه است و فقه است و فقهاء رحمهم اللّه تعالى مفصّلا متعرّض شده‌اند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو شِئنا لَآتَينا كُل‌َّ نَفس‌ٍ هُداها وَ لكِن‌ حَق‌َّ القَول‌ُ مِنِّي‌ لَأَملَأَن‌َّ جَهَنَّم‌َ مِن‌َ الجِنَّةِ وَ النّاس‌ِ أَجمَعِين‌َ «13»

خداوند مي‌فرمايد: و ‌اگر‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌ما مي‌خواستيم‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌به‌ طريق‌ اجبار ‌هر‌ نفسي‌ ‌را‌ هدايت‌ كنيم‌ قدرت‌ داشتيم‌ و لكن‌ حق‌ و ثابت‌ ‌است‌ قول‌ ‌ما ‌که‌ ‌در‌ دنيا ‌به‌ ‌آنها‌ خبر داديم‌ ‌که‌ ‌هر‌ آينه‌ پر مي‌كنيم‌ جهنم‌ ‌را‌ ‌از‌ جن‌ و انس‌ مجموع‌ ‌آنها‌ ‌را‌.

توضيح‌ كلام‌: ‌اينکه‌ ‌که‌ مقتضاي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ ‌به‌ اختيار راه‌ هدايت‌ ‌را‌ اتخاذ كند نه‌ ‌به‌ اجبار و زور سر نيزه‌ زيرا خوبي‌ و بدي‌ ‌به‌ اجبار تحقق‌ پيدا نمي‌كند لذا مي‌فرمايد:

وَ لَو شِئنا باجبار.

لَآتَينا كُل‌َّ نَفس‌ٍ هُداها قدرت‌ داشتيم‌ و لكن‌ ‌اينکه‌ امر ‌بر‌ خلاف‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ زيرا حسن‌ و قبح‌ معلوم‌ نمي‌شود مثلا ‌اگر‌ خداوند بهشت‌ و جهنم‌ ‌را‌ ‌در‌ دنيا آورده‌ ‌بود‌ و مشهود خلايق‌ قرار داده‌ ‌بود‌ و ملائكه‌ رحمت‌ و عذاب‌ ‌را‌ بالاي‌ سر ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ افراد قرار داده‌ ‌بود‌ احدي‌ نمي‌توانست‌ راه‌ جهنم‌ ‌را‌ بگيرد و نمي‌گرفت‌ بايد انبيا ‌را‌ بفرستد، كتاب‌ها نازل‌ كند بشارات‌ و انذارات‌ ‌را‌ خبر دهد و تكليفات‌ ‌را‌ معين‌ كند و انسان‌ ‌را‌ مختار قرار دهد ‌تا‌ مؤمن‌ و كافر، مطيع‌ و عاصي‌، خوب‌ و بد، مهدي‌ و ضال‌، موافق‌ و مخالف‌، دوست‌ و دشمن‌ ‌از‌ ‌هم‌ تميز داده‌ شود لذا ‌در‌ قيامت‌ ‌که‌ بهشت‌ و جهنم‌ و ملائكه‌ رحمت‌ و عذاب‌ مشهود مي‌شود ايمان‌ پذيرفته‌ نمي‌ شود مثل‌ فرعون‌ ‌که‌ موقع‌ غرق‌ بگويد ايمان‌ آوردم‌ لذا مي‌فرمايد: وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ وَ لَا الَّذِين‌َ يَمُوتُون‌َ وَ هُم‌ كُفّارٌ‌-‌ الايه‌ (نساء آيه 18) چون‌ حين‌ احتضار پرده‌ برداشته‌ مي‌شود و ‌بعد‌ ‌از‌ موت‌ مشهود

جلد 14 - صفحه 456

مي‌گردد ايمان‌ و توبه‌ ‌به‌ نحو اجبار ‌است‌ نه‌ اختيار.

وَ لكِن‌ حَق‌َّ القَول‌ُ مِنِّي‌ گفتم‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيدم‌ ‌در‌ موارد بسياري‌ گوشزد بندگان‌ كردم‌ و رسولاني‌ فرستادم‌ و راه‌ سعادت‌ و شقاوت‌ ‌را‌ نشان‌ دادم‌ و گفتم‌:

لَأَملَأَن‌َّ جَهَنَّم‌َ مِن‌َ الجِنَّةِ وَ النّاس‌ِ أَجمَعِين‌َ.

سؤال‌: اولا ‌اينکه‌ ‌آيه‌ منافي‌ ‌است‌ ‌با‌ آيه شريفه يَوم‌َ نَقُول‌ُ لِجَهَنَّم‌َ هَل‌ِ امتَلَأت‌ِ وَ تَقُول‌ُ هَل‌ مِن‌ مَزِيدٍ (ق‌ آيه 30) و ثانيا جميع‌ جن‌ و انس‌ ‌در‌ جهنم‌ نمي‌روند و مؤمنين‌ ‌آنها‌ اهل‌ سعادت‌ هستند.

جواب‌: اما كلمه «هَل‌ مِن‌ مَزِيدٍ» خداوند ‌هم‌ زياد مي‌فرمايد و جهنم‌ جاي‌ خالي‌ نمي‌ماند ‌که‌ عذاب‌ ‌باشد‌ و دامن‌ كسي‌ ‌را‌ نگيرد زيرا لغو ‌است‌، جهنم‌ مملو ‌از‌ عذاب‌ مي‌شود و اما اجمعين‌ كلمه‌ «‌من‌» تبعيضيه‌ نفرمود جميع‌ جن‌ و انس‌ ‌را‌ جهنم‌ مي‌برم‌ بلكه‌ ‌از‌ جن‌ و انس‌ آنهايي‌ ‌که‌ مستحق‌ جهنم‌ و عذاب‌ هستند ‌از‌ جميع‌ ‌آنها‌ پر مي‌كنم‌ جهنم‌ ‌را‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- و از آنجا که این همه اصرار و تأکید برای پذیرش ایمان، ممکن است این توهّم را ایجاد کند که خداوند توانائی ندارد نور ایمان را در قلب آنها

ج3، ص576

پرتو افکن کند، در این آیه می‌افزاید: «و اگر می‌خواستیم به هر انسانی هدایت لازمش را (از روی اجبار بدهیم) می‌دادیم» (وَ لَوْ شِئْنا لَآتَیْنا کُلَّ نَفْسٍ هُداها).

مسلما ما چنین قدرتی داریم، ولی ایمانی که از طریق اجبار و الزام ما تحقق یابد ارزش چندانی ندارد، اراده ما بر این تعلق گرفته که نوع انسان «مختار» باشد.

لذا در پایان آیه می‌فرماید: «ولی (من آنها را آزاد گذارده‌ام و) سخن و وعده‌ام حق است که دوزخ را (از افراد بی‌ایمان و گنهکار) از جن و انس همگی پر کنم»! (وَ لکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ).

آری! آنها با سوء اختیار خود این راه را طی کرده‌اند و مستحق مجازاتند، و ما هم اراده قاطع داریم بر این که دوزخ را از آنان پر کنیم.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع