آیه 11 سوره ملک

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ

مشاهده آیه در سوره


<<10 آیه 11 سوره ملک 12>>
سوره : سوره ملک (67)
جزء : 29
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آنجا به گناه خود معترف شوند (که سودی ندارد و خطاب قهر فرا رسد) که اهل آتش افروخته (قهر، از رحمت حق) دور باد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Thus they will admit their sin. So away with the inmates of the Blaze!

معانی کلمات آیه

  • سحقا: (به ضم اول) دورى و به فتح آن به شدت كوبيدن. در اقرب گويد «سحقه سحقا: دقه اشد الدق» و در صحاح گفته: «السحق: البعد».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا بَلى‌ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10» فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11»

گويند: چرا، همانا هشداردهنده به سراغ ما آمد، ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم:

خداوند چيزى نازل نكرده است و شما جز در گمراهى بزرگى نيستيد. و گويند:

اگر ما (حق را) مى‌شنيديم يا تعقل مى‌كرديم، در زمره اهل آتش نبوديم. پس به گناه خود اعتراف نمايند، پس لعنت بر اهل آتش باد.

نکته ها

در اين سه آيه، به سه اعتراف كافران در قيامت اشاره شده است:

الف) اعتراف به آمدن انبيا و تكذيب آنان. «بَلى‌ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا»

ب) اعتراف به عدم تعقل و استماع سخن حق. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ»

ج) اعتراف به ارتكاب گناه. «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ»

در آيه 26 سوره فصّلت مى‌خوانيم كه مخالفان مى‌گفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» به اين قرآن گوش فراندهيد ولى در آن روز خواهند گفت: اى كاش گوش مى‌داديم! «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ»

پیام ها

1- خداوند كه هدفش تكامل معنوى انسان است، بايد رهبر آسمانى بفرستد وگرنه اين هدف عملى نمى‌شود. «قالُوا بَلى‌ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ»

جلد 10 - صفحه 152

2- نتيجه انكار عمدى و آگاهانه دين دوزخ است. أُلْقُوا فِيها ... جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا

3- خلافكار كار خود را توجيه مى‌كند. (كافران براى توجيه تكذيب خود مى‌گفتند: اصلًا خدا چيزى نازل نكرده است.) «فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ»

4- ريشه تكذيب، عدم تعقّل است. فَكَذَّبْنا ... لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ‌ (تعاليم اسلام مطابق با عقل است، اگر تعقل مى‌كرديم مؤمن مى‌شديم.)

5- عقل واقعى آن است كه انسان حق را بشنود، بپذيرد و پيروى كند تا از قهر الهى خود را نجات دهد. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ»

6- روحيه لجاجت به جايى مى‌رسد كه گمراهان، به پيامبران الهى نسبت گمراهى مى‌دهند، آنهم گمراهى بزرگ! «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ»

7- اعتراف به گناه در دنيا ممكن است سبب عفو شود، ولى در آخرت هرگز.

فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ‌ ... لِأَصْحابِ السَّعِيرِ

8- كفّار در قيامت هم شكنجه جسمى مى‌شوند: «اصحاب السعير»، هم شكنجه روحى. «سحقا» (دور بودن از رحمت الهى)

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص257

منابع