من به آنها هرگز چیزی نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر کردی، که خدای را پرستید که پروردگار من و شماست، و من بر آن مردم گواه و ناظر اعمال بودم مادامی که در میان آنها بودم، و چون روح مرا گرفتی تو خود نگهبان و ناظر اعمال آنان بودی، و تو بر همه چیز عالم گواهی.
من به آنان جز آنچه را که به من دستور دادی نگفتم، [گفتم:] خدایی را بپرستید که پروردگار من و شماست. و تا زمانی که در میان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از میان آنان به سوی خود] برگرفتی، خود مراقب و نگاهبانشان بودی؛ و تو بر همه چیز گواهی.
جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم؛ [گفتهام] كه: خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد، و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم؛ پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى.
من به آنان جز آنچه تو فرمانم داده بودى نگفتم. گفتم كه اللّه پروردگار مرا و پروردگار خود را بپرستيد. و من تا در ميانشان بودم نگهبان عقيدتشان بودم و چون مرا ميرانيدى تو خود نگهبان عقيدتشان گشتى. و تو بر هر چيزى آگاهى.
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی!
I did not say to them [anything] except what You had commanded me [to say]: ‘‘Worship Allah, my Lord and your Lord.’’ And I was a witness to them so long as I was among them. But when You had taken me away, You Yourself were watchful over them, and You are witness to all things.
I did not say to them aught save what Thou didst enjoin me with: That serve Allah, my Lord and your Lord, and I was a witness of them so long as I was among them, but when Thou didst cause me to die, Thou wert the watcher over them, and Thou art witness of all things.
I spake unto them only that which Thou commandedst me, (saying): Worship Allah, my Lord and your Lord. I was a witness of them while I dwelt among them, and when Thou tookest me Thou wast the Watcher over them. Thou art Witness over all things.
"Never said I to them aught except what Thou didst command me to say, to wit, 'worship Allah, my Lord and your Lord'; and I was a witness over them whilst I dwelt amongst them; when Thou didst take me up Thou wast the Watcher over them, and Thou art a witness to all things.
معانی کلمات آیه
توفيتنى: توفى به معنى تحويل گرفتن و تمام كردن است. در قرآن مجيد به معنى ميراندن به كار رفته كه اخذ كامل روح، اخذ كامل زندگى است.
رقيب: حافظ و مراقب اعمال، آن از اسماء حسنى است. حافظى كه چيزى از او پوشيده نيست.[۱]
(حضرت عيسى به خداوند گفت:) من، به آنان نگفتم مگر آنچه مرا به آن فرمان دادى كه بپرستيد خداوندى را كه پروردگار من و پروردگار شماست، و تا زمانى كه در ميان آنان بودم، شاهد و ناظر بر آنان بودم، پس چون مرا (از ميانشان) باز گرفتى، تو خود بر آنان مراقب بودى و تو بر هر چيز گواهى.
نکته ها
«توفى» به معناى اخذ و گرفتن تمام و كمال است و مرگ يكى از مصاديق آن است. خداوند حضرت عيسى عليه السلام را از ميان قومشان برداشته و تا زمان قيام امام زمان عليه السلام زنده نگه مىدارد و همراه آن حضرت ظهور خواهد كرد.
پیام ها
1- پيامبران معصومند و جز فرمان خدا، كارى را انجام نمىدهند و در وحى هيچ تغيير و تصرّفى نمىكنند. «ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ»
2- حضرت عيسى، خود را همچون ديگران، دست پروردهى خدا مىداند. «رَبِّي وَ رَبَّكُمْ»
3- انبيا، ناظر بر افعال مردمند. «كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً»
4- دعوت به يكتاپرستى، مهمترين وظيفهى انبياست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» (با اينكه مأموريّت عيسى تنها توحيد نبوده، امّا آيه فقط توحيد را مطرح مىكند)
جلد 2 - صفحه 402
5- دليل و ملاك پرستش خدا، ربوبيّت اوست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ»
بعد از آن به جهت تصريح به نفى مستفهم عنه، بعد از تقديم ما يدل عليه گويد:
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ: نگفتم مر ايشان را، يعنى امت خود را مگر آنچه تو فرمودى مرا به آنكه به ايشان گويم أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ: آنكه عبادت كنيد خدا را كه پروردگار من و پروردگار شماست، يعنى گفتم كه من مربوب و مخلوقم نه رب و خالق وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً: و بودم بر ايشان گواه يعنى شاهد احوال آنها بودم از كفر و ايمان و افعال و اقوال ما دُمْتُ فِيهِمْ:
مادامى كه بودم در ميان آنها يعنى تا زنده بودم نگهبان آنها و ناهى ايشان بودم از اين قول فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي: پس زمانى كه اخذ فرمودى مرا به رفع به آسمان كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ: بودى تو نگهبان و مراقب احوال و عالم به اقوال و افعال ايشان، و منع آنها فرمودى از اين قول به ارشاد دلالت بيّنه، و تنبيه بر آن به ارسال و رسل و انزال آيات بر ايشان؛ و بعضى انقياد، و برخى انكار نمودند. وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ: و تو بر جميع چيزها شاهد و مطلع و مراقب هستى.
نگفتم مر ايشانرا مگر آنچه را امر كردى مرا بآن كه بپرستيد خدا را كه پروردگار من و پروردگار شما است و بودم بر ايشان گواه ماداميكه بودم در ميان آنها و چون گرفتى مرا بودى تو نگهبان بر آنها و توئى بر همه چيز گواه.
تفسير
حضرت عيسى (ع) بعد از نفى نمودن عقائد باطله نصارى را از شريعت خود اثبات فرمود عقائد حقّه اسلاميه را و عرضه داشت كه تا من در ميان آنها بودم نگذاشتم
جلد 2 صفحه 293
اين عقائد فاسده را اظهار نمايند و پس از آنكه تو مرا از آنها گرفتى و بجانب خود صعود دادى حافظ و نگهبان آنها تو بودى هر كس را خواستى توفيق ثبات عنايت فرمودى و هر كس را نخواستى بحال خود واگذاردى و تمام موجودات در صفحه علم تو حاضرند و تو بر همه ناظر و شاهدى ميدانى و مىبينى قابل و ناقابل را و هر كس را بكمال لايق خود ميرسانى ..
وَ أَنتَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ حاضر و ناظر هر چيزي هستي چيزي از تو غائب و مستور نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 117)
چهار: «تنها چیزی که من به آنها گفتم، همان بوده است که به من مأموریت دادی که آنها را دعوت به عبادت تو کنم و بگویم خداوند یگانهای را که پروردگار من و شما است، پرستش نکنید» (ما قُلتُ لَهُم إِلّا ما أَمَرتَنِی بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبِّی وَ رَبَّکم).
5- «و تا آن زمان که در میانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرک را پیش گیرند، اما به هنگامی که مرا از میان آنها برگرفتی تو مراقب و نگاهبان آنها بودی، و تو گواه بر هر چیزی هستی» (وَ کنتُ عَلَیهِم شَهِیداً ما دُمتُ فِیهِم فَلَمّا تَوَفَّیتَنِی کنتَ أَنتَ الرَّقِیبَ عَلَیهِم وَ أَنتَ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: